دیدگاه قرآن درباره انواع حکومتها
فارسی 1915 نمایش |حکومت در طول تاریخ اشکال مختلفی داشته و شاید به تعداد کشورهای جهان، حکومتهایی بوده است ولی اصول آن را می توان به سه گونه تقسیم کرد:
1- حکومتهای خودکامه 2- حکومت دموکراسی 3-حکومت الهی
در قرآن مجید نمونه هایی از هر سه نوع حکومت ارائه شده است:
1- در مورد حکومت استبدادی خودکامگان به حکومت فرعون اشاره می کند و می گوید «او در زمین، برتری جویی را آغاز کرد، و اهل آنرا به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی کشاند، پسران آنان را سر می برید، و زنان آنها را (برای کنیزی و خدمت و کامجویی) زنده نگه می داشت، او به یقین از مفسدان بود»! (ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبح ابنائهم ویستحبی نسانهم انه کان من المفسدین )(زخرف/51). او تمام سرزمین مصر را ملک شخصی خود می دانست و رودها و نهرهای عظیم آن را متعلق خود می پنداشت و می گفت: «ای قوم من آیا ملک و حکومت مصر از آن من نیست؟ و این نهرها زیر فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی بینید؟» (یا قوم الیس لی ملک مصر وهذه الانهار تجری من تحتی افلا تبصرون (شعرا/29). او حتی به حکومت خودکامه بر مردم قانع نبود، انتظار داشت همگی او را بپرستند، و غیر او را پرستش نکنند! از این رو به موسی گفت: «اگر معبودی غیر من انتخاب کنی تو را به زندان می افکنم!» (لئن اتخذت الها غیری لا جعلنک من المسجونین). او حتی عقیده داشت که اگر کسی در مقام تحقیق برآید و از مدعی نبوت معجزاتی ببیند و به صدق و راستی او یقین پیدا کند، حق ندارد بدون اذن و اجازه فرعون ایمان بیاورد! به همین دلیل ساحران فرعونی را که بعد از مشاهده دلائل روشن به موسی(ع) ایمان آوردند را سخت نکوهش کرد و گفت: «آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که من به شما اجازه دهم!» (قال فرعون امنتم به قبل ان اذن لکم)(اعراف/123). شبیه همین معنی در مورد سلطان خودکامه دیگری یعنی «نمرود» نیز دیده می شود که با صراحت به ابراهیم(ع) گفت: «معجزاتی را که می گویی کار خداست از من هم ساخته است! من زنده می کنم و می میرانم!» ( انا احیی و امیت)، ولی هنگامی که با استدلال دندان شکن ابراهیم(ع) روبرو شد که می گفت: «خداوند همه روزه خورشید را از مشرق بیرون می آورد، اگر تو قدرت داری یک روز آن را از مغرب بیرون آور، و اینجا بود که او فرو ماند و مبهوت شد» (بقره/ 258). اصولا همه مردم حتی خود سلاطین خودکامه آنها را به فساد در روی زمین و بر هم زدن نظام جامعه انسانی می شناختند، به همین دلیل هنگامی که نامه «سلیمان» به «ملکه سبا» رسید، و او در صدد برآمد تا تحقیق کند سلیمان، پادشاه خودکامه است یا پیامبر خدا، هدایایی برای او فرستاد، و در ضمن گفت: «عادت پادشاهان این است که وقتی وارد یک شهر و آبادی شوند آن را به فساد می کشند و عزیزان را ذلیل می کنند، کار آنها پیوسته همینگونه است!» (ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها وجعلوا اعزه اهلها اذله وکذلک یفعلون )(نمل /34)، آنها مخالفان خود را به بدترین وجهی شکنجه می کنند و زنده زنده در آتش می سوزانند همان گونه که درباره اصحاب الاخدود در سوره «بروج» آمده است (در تاریخ می خوانیم ذونواس پادشاه آنها دستور داد خندقی حفر کنند و هیزم فراوان در آن بریزند و آتشی عظیم برافروزند، و مسیحیان پایدار بر آیین مسیح(ع) را در کام آتش بیفکنند، حتی بر پیران فرتوت و کودکان شیرخوار نیز رحم نکنند) گناه آنها چه بود؟ «چیزی جز آن نبود که به خداوند عزیز شایسته ستایش، ایمان آورده بودند» (و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید) (بروج/8). تاریح از این گونه حکومتهای خودکامه بسیار به خاطر دارد و قرآن مجید در آیات مختلف اشارات متعددی به آنها دارد که با ملت خویش به صورت بردگان و حتی بدتر از آن رفتار می کردند و اصولا یکی از اهداف قیام انبیاء، مبارزه با این خودکامگان و نجات مردم از چنگال آنها بوده است.
2- در مورد حکومت شورایی و به اصطلاح حکومت مردم بر مردم نیز بعضی از اشارات در قرآن دیده می شود، هر چند به طور کامل همانند آنچه امروز به این عنوان شناخته می شود نیست. در سوره نمل آیه 32 در داستان «سلیمان» و «ملکه سبا» می خوانیم: هنگامی که نامه سلیمان به او رسید مشاوران خود را جمع کرد و جریان نامه را برای آنها شرح داد و گفت: «ای بزرگان! نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام ندادم!» (قالت یا ایها الملوا افتونی فی امری ما کنت قاطعه امرا حتی تشهدون) (شوری/38). به یقین در آن زمان نه انتخاباتی در کار بود و نه آراء مردمی، ولی همین اندازه که او در کارهایش مقید به شورا بود چهره کمرنگی از حکومت شورایی را نشان می داد. اضافه بر این مساله شورا و مشورت یکی از برنامه های موکد اسلام در امور اجتماعی و حکومتی است، چنانکه قرآن درباره مومنان راستین می گوید: «امرهم شوری بینهم» (شوری /38)، «کارهای آنها به صورت شورا در میان آنهاست» و حتی به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد که در کارهایش با مومنان مشورت کند (و شاورهم فی الامر) (آل عمران/159). حکومت پیامبر اسلام(ص) هر چند از نوع حکومت الهی بود، اما با این حال مأمور به مشورت با مردم بوده است تا بعد مردمی آن نیز حفظ شود.
3- اما در مورد حکومتهای الهی در قرآن مجید بحثهای فراوانی دیده می شود. در مورد حضرت داود (ع) که حکومت عظیمی داشت می فرماید: «واتاه الله الملک والحکمه و علمه مما یشاء) (بقره/251)، «خداوند حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می خواست به او تعلیم داد». و درباره سلیمان (ع) از زبان خودش می گوید: «قال رب اغفرلی وهب لی ملکا لاینبغی لاحدمن بعدی انک انت الوهاب»(ص/25)، «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد که تو بسیار بخشنده ای». از آیات بعد از آن به خوبی استفاده می شود که این دعا به اجابت رسید، و خداوند حکومت بی نظیری به او داد که در گذشته و حال سابقه نداشته و ندارد، «باد» به فرمان او بود، و دیوان و ددان در تسخیر او بودند، و حتی از پرندگان آسمان برای مقاصد خود استفاده می کرد. درباره آل ابراهیم می فرماید: «لقد اتینا ا ابراهیم الکتاب والحکمه اتیناه ملکا عظیما»، «ما به خاندان ابراهیم کتاب آسمانی و حکمت بخشیدیم و حکومت عظیمی به آنها دادیم» (آل ابراهیم (ع) شامل بنی اسرائیل و یوسف و داود و سلیمان و غیر آنها می شود). در مورد «طالوت» (یکی از سلاطین معروف بنی اسرائیل) از قول پیامبر آن زمان (اشموئیل) می فرماید: «و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا» (بقره/247)، «پیامبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را سلطان و زمامدار شما قرار داده است» یعنی این موهبت از ناحیه اوست. بنی اسرائیل که از معیارهای شایسته حکومت الهی بی خبر بودند، بر این انتخاب خرده گرفتند، و خود را شایسته تر از او برای این نصب پنداشتند، چرا که طالوت یک روستائی زاده بود، نه مال و ثروتی داشت و نه از طایفه و از خاندان معروف و بزرگی بود، ولی پیامبرشان آنها را از این اشتباه بیرون آورد و گفت: معیار حاکمیت الهی قدرت روحانی و جسمانی است که هر دو در طالوت وجود دارد، نه مال و ثروت و امتیازات ظاهری بی ارزشی که در اختیار دنیا پرستان است. در آیه 54 سوره نسا نیز اشاره روشنی به حکومت الهی پیامبر اسلام (ص) و آل محمد کرده می فرماید: «ام یحسدون الناس علی ما اتاهم الله من فصله فقد اتینا ال ابراهیم الکتاب والحکمه واتیناهم ملکا عظیما»، «آیا آنها به مردم (پیامبر اسلام و خاندانش) به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده است حسد می ورزند، در حالی که به آل ابراهیم کتاب و حکمت عظیمی به آنها بخشیدم!»
این بود نمونه هایی از انواع حکومت در قرآن مجید.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 43 تا 48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها