فیض حضور در صحنه های اجتماعی
فارسی 3075 نمایش |خدای سبحان در بیان بخش از وظایف مؤمنان، نسبت به رسول اکرم (ص) می فرماید: «إنما المؤمنون الذین امنوا بالله و رسوله و إذا کانوا معه علی أمر جامع لم یذهبوا حتی یستأذنوه إن الذین یستأذنونک أولئک الذین یؤمنون بالله و رسوله فإذا استأذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم واستغفر لهم الله إن الله غفور رحیم؛ جز اين نيست كه مؤمنان كسانیند كه به خدا و پيامبرش گرويده اند و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند تا از وى كسب اجازه نكنند نمى روند در حقيقت كسانى كه از تو كسب اجازه مى كنند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.» (نور/ 62)
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و پیامبر ایمان آورده، در امور اجتماعی که حضور همگان در صحنه لازم است، هرگز پیامبر را تنها نمی گذارند و بدون اجازه پیامبر از صحنه خارج نمی شوند. البته استیذان از پیامبر، ناشی از قصور است، زیرا فرد استیذان کننده موفق به فوز عظیم همراهی با رسول گرامی (ص) نشده و بر اثر ناکامی به او ترخیص داده شده تا با اذن قبلی از محضر پیامبر بیرون رود.
آنگاه خداوند به پیامبر دستور می دهد تا برای چنین معذوری طلب آمرزش کند، زیرا گرچه او معذور است لیکن بر اثر این قصور از فیضی بزرگ محروم شده است و تنها به پاس استیذانش، پیامبر برای او استغفار می کند تا نقص او جبران شود.
بنابراین از آن جا که مراد، اعم از شخصیت حقیقی و حقوقی پیامبر است، این آیه برای همیشه زنده است و هم اکنون نیز در امور اجتماعی، کسی بدون اجازه قرآن و عترت حق ترک صحنه را ندارد ولی در صورت مأذون بودن نیز ولی عصر (ارواحنا فداه) برای وی آمرزش می خواهد و به یقین دعا و استغفار پیامبر و وصی او مستجاب است وگرنه دستور به استغفار لغو خواهد بود. شاهد استجابت دعایشان، آیه 64 سوره نساء است که درباره کسانی که به خود ستم روا داشته اند، می فرماید: «لوجدوا الله توابا رحیما؛ اگر توبه کنند و پیامبر برایشان طلب آمرزش کند خداوند توبه آنها و استغفار پیامبر را می پذیرد.» گرچه در آیه ی محل بحث، توبه ی خود تبهکار قید نشد، ولی متمم پذیرش توبه و آمرزش گناه او، طلب آمرزش رسول گرامی قرار داده شد.
خداوند در ادامه ی آیات سوره ی نور می فرماید: «لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا؛ شما پیامبر را همانند افراد دیگر به اسم صدا نزنید بلکه با لقب پر افتخار نبوت و رسالت او را بخوانید.» (نور/ 63) مانند "یا أیها النبی" یا "یا أیها الرسول"؛ یا اگر پیامبر شما را به کاری دعوت کرد، دعوت وی را مانند دعوت سایر مردم قرار ندهید، چون دعوت او حیات بخش است: «یا أیها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى بخشد آنان را اجابت كنيد.» (انفال/ 24)
پس اگر او را می خوانید، با خواندن دیگران تفاوت داشته باشد یا اگر او شما را بخواند، دعوت او را اجابت کنید. زیرا آن حضرت به منزله ی عقل است و دعوت عقل غیر از دعوت وهم و خیال و سمع و بصر است، اگر عقل دعوت کند، همه قوا باید فرمان ببرند، ولی اگر قوای دیگر دعوت کردند، ممکن است پذیرش آنها لازم نباشد، زیرا احتمال خلاف و عدم صلاح داده می شود.
حضور معنوی و مادی در صحنه
آنگاه فرمود: عده ای تلاش می کنند تا به تدریج و مخفیانه و در پناه کسی که معذور است و اذن گرفته و در حال خارج شدن است، از صحنه خارج شوند، اینان بدانند که خداوند آنها را شناسایی کرده است: «قد یعلم الله الذین یتسللون منکم لواذا؛ خدا مى داند [چه] كسانى از شما دزدانه [از نزد او] مى گريزند.» (نور/ 63) چون ترک صحنه و خروج از آن بدون عذر و اذن، در دیگران نیز اثر نامطلوب می گذارد، بدین جهت خدای سبحان از باطن آنان پرده برداشت و فرمود: ما آنها را شناسایی کرده ایم.
نکته قابل توجه این که مراد از ترک، تنها ترک بدنی و جسمانی نیست، بلکه ترک هماهنگی و همکاری، همدلی و همدستی است. گاهی انسان فقط بدنش در صحنه است، نه فکر و مالش. قرآن درباره ی این گروه چنین تعبیر می کند: «یقبضون أیدیهم؛ دستهاى خود را [از انفاق] فرو مى بندند.» (توبه/ 67) یعنی منافقان اهل بسط نیستند و دستشان را از دستیاری نظام اسلامی قبض می کنند. ممکن است در میان جمعیت باشند، اما کمک مالی، فکری و بدنی نمی کنند و تنها مجرد حضور در صحنه دارند.
در پایان نسبت به کسانی که صحنه را بدون اذن ترک می کنند، به عنوان انذار می فرماید: آنها که در مسائل اجتماعی از فرمان الهی سرپیچی می کنند، باید برحذر باشند مبادا در دنیا فتنه ای دامنگیرشان شود و یا در آخرت گرفتار عذاب دردناک شوند: «فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنة أو یصیبهم عذاب ألیم؛ پس كسانى كه از فرمان او تمرد مى كنند بترسند كه مبادا بلايى بديشان رسد يا به عذابى دردناك گرفتار شوند.» (نور/ 63)
روشن است که چنانچه خداوند شناسایی کند و اراده اش به عذاب تعلق گیرد، هیچ موجودی نمی تواند مانع شود، زیرا از طرفی در جوامع روایی آمده است که: "لا راد لقضائه" و از طرفی درباره این گروه می فرماید: «ما لهم من دونه من وال؛ غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.» (رعد/ 11) آنها حافظ و سرپرستی ندارند که یاریشان دهد و مانع عذابشان گردد.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 121
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها