دین و عقاید باستانی رومیان قدیم

فارسی 9609 نمایش |

روم

یکى از کشورهاى بسیار باشکوه و قدرتمند جهان باستان روم بود که بخش مهمى از اروپا، ترکیه و شام را شامل مى شد. رومیان از گذشته هاى دور تاکنون در معمارى، نقاشى، مجسمه سازى، ادبیات و فنون کشور دارى سر آمد بودند. تاریخ مدون روم به قرن هشتم قبل از میلاد مى رسد. در دوره هاى ما قبل تاریخ، دو قوم که داراى اصل مختلف بودند، روم را اشغال کردند. یکى از این دو، مردم مدیترانه اند که پایدارتر بودند و با اهالى کرت و پلاسژهاى یونان خویشى داشتند. دسته دوم را هند و اروپائیان چادر نشین تشکیل مى دادند که مانند اشغالگران نواحى هند، یونان و ایران از شمال آمده بوند. هجوم آریائى ها مخصوصا سلت ها به آن سرزمین در اثنأ هزاره دوم ق.م. بوده، این اقوام و قبایل لاتین نام داشته و سرزمین آنها را لاتیوم گفته اند. در قرن هشتم قبل از میلاد، قوم سابین به نواحى شرقى شبه جزیره فرود آمدند. بنابراین در قرن هشتم قبل از میلاد لاتین ها در میان اتروسکانها در شمال و یونانیها در جنوب قرار گرفتند. در اواخر قرن سوم ق.م کارتاژها که در برابر نفوذ و سلطه روم مقاومت مى کردند، درهم شکسته شدند و روم بر تمام حوزه دریاى مدیترانه استیلا یافت.
کار روم به جائى رسید که مدتى دراز بر جهان تفوق و استیلا یافت. در طول این تاریخ طولانى، همان طور که ذخائر ثروت و اندخته هاى اموال دیگر ملل دائما به شهر روم فرو مى ریخت، مبادى و عقاید و آداب آنها نیز به آن کشور حمل مى شد و در عقاید و ادیان اصلى رومى ها نفوذ مى یافت. شهر رم در ابتدا یکى از قصبات و بلاد کوچک قوم لاتین بود. در قرن ششم ق.م. با مهاجرت قبائل به رم، این شهر در تاریخ پدیدار شد. رومیان سه قرن پس از میلاد مسیح (ع) به مسیحیت گرویدند و براى ترویج آن، از تمدن باستانى خود بسیار سود جستند.

عقاید باستانى رومیان

آئین رومى ریشه در ادیان بدوى دارد و محصولى است از عقاید صادراتى هند و اروپا و یونان و عقاید شرقى، که دچار دگرگونى بعدى شد. مذهب رومیان قدیم داراى هیچ تاریخ اساطیرى براى افراد خدایان نبوده و براى آنها هیچگونه نسب نامه یا عروسى و زواجى و یا زاد و ولدى و هیچگونه افسانه پهلوانى پرستش پهلوانان و یا افسانه خلقت و مرگ و زندگانى اخروى نساخته اند. خلاصه آنچه که هومر و هسیود با آن طول و تفصیل براى خدایان یونان ایجاد کرده اند، رومى ها فاقد آن مى باشند. دین باستانى روم، نمودى از توتم پرستى و جان پرستى بدوى بوده است؛ توتم پرستى به صورت اعتقاد به گیاهان مقدس و حیوانان مقدس. بعضى از خانواده ها نام توتم داشتند؛ مانند پورسى اى که از کلمه پورکوس مشتق است و خوک معنى مى دهد. روى علامت بخشهاى نظامى روم قدیم گرگ و گراز و عقاب منقوش بود. کلمه لاتین ساسر که معنى مقدس و پلید هر دو را در بر دارد، با کلمه تابو مطابقت مى کند. ایام شومى وجود داشت که در آن روزها نباید گفتار مخصوص و اسرار دینى را بیان کرد...
در روزهاى سعید، به زبان آوردن نام بعضى از خدایان ممنوع بود. جان پرستى رومى در اطراف انسان، ارواح بسیارى را جاى داد ولى آثارى از آنها باقى نگذارد. به یادبود این ارواح مراسمى به کار مى بردند و آنان را خشنود مى ساختند. این نیروهاى بدون شخصیت را یک کلمه خنثى یعنى نومن که جمع آن نومینا است، مشخص مى ساخت. این ارواح به ماناى بدویان شباهت داشت. ولى مجموعه اى از وحدت مادى منتشر در جهان را آشکار نمى ساخت. این ارواح در اشیأ مادى برقرار بودند و امور معین را مراقبت مى کردند. مثلا یک روح بر زمین بایر حکومت داشت، دیگرى بر کود دادن مزرعه و دیگرى بر شخم زنى، وجین کارى و غیره ریاست داشت. وارون این ارواح را داراى قدرت الهى مى داند و انان را خدایان کامل دى سرتى که لاتین آن دى کرتى است، مى شناسد. هر انسانى، همزادى یعنى ژینوس (گینوس) همراه داشت.
کرگ لینگر مى نویسد: «ژینوس دیوى است که تولید مى کند، چون کاى مصریان نیروى فراوانى تولید مى کند و مى بخشد، در حجله زفاف ساکن است، با انسان متولد مى شود و با او مى میرد. به انسان فهم مى دهد و خصلت و اخلاق او را مى سازد. هر زنى در خود یک نیروى باور کننده موسوم به ژونو داشت... جان پرستى با جادو همراه بود. رومى با تصویر و با حرکات و کلمات تفکر مى نمود و جقیقتى را که مایل بود، ایجاد مى کرد. براى تأمین دفاع از شهرها، حلقه جادوئى دور آنها قرار مى داد.»

آیین نوما

آیین نوما (Numen) یعنى روح، براى هر چیز از انسان و حیوانات و جانوران و جمادات و مظاهر طبیعت، روحى مى شناخت. بعضى از این ارواح نیکوکار و برخى بدکار بودند. این ارواح که بعدا جنبه الوهیت پیدا کردند، طبیعتى مبهم و نامشخص داشتند. رومیان در دوره هاى بعد براى آنها شخصیت قائل شدند و درباره آنها اساطیرى ساختند.

خدایان رومى و وظایف آنها
ارواح به تدریج به صورت خدا در آمدند، و رومیان بدون اینکه بدانند اینها خدا هستند یا رب النوع به عبادت آنها مى پرداختند. ژونون، رب النوع ارواح حامى زنان بود. و این، حکایت از دوران کهن عصر مادر سالارى دارد. ترمینوس خدا عامل وحدت ارواح پراکنده بود و ژانوس خداى واحد حاصله از ترکیب خدایان (ارواح گوناگون) ژانوس دو صورت داشت، یکى از شهر مراقبت مى کرد و دیگرى خارج از شهر را نگهبانى مى کرد تا کسى بدون صلاحیت در آن راه نیابد... ژانوس ‍ خداى آغازها نیز به شمار مى رفت... ماه ژانوس همان ژانو آریوس و ژانویه است. الهه هاى متعدد کانون، به صورت یک الهى به نام وتسا در آمد و در معبدى به شکل کلبه اى گرد و کوچک مورد ستایش قرار گرفت. در قدیمى ترین معبد روم، راهبات (زنان راهبه) پاکدامن یعنى وستالها آتش مقدس را نگهدارى مى کردند.
در میان تمام ارواح ابتدائى، ژینوس هاى مردان براى هر فرد باقى ماند، شاید براى اینکه نوع کار مردان با زنان تفاوت داشت. الهه کشاورزى رب النوع نیکوکار، بونادئا نگهدار بیشه اى مقدس در نزدیکى روم بود. هرکول رب النوع قدرت. حامى پدران خانواده بود... تثلیت رومى عبارت بود از: ژوپیتر، مارس (خداى جنگ و خداى جنگجویان شهرى، کوایرى نوس (خداى صلح و مردمان صلح طلب). ژوپیتر معادل زئوس یونانیان و به معناى زئوس پدر است. وى خداى نور و رعد و برق و صاعقه بود. روزهایى که ماه به شکل بدر مى شد، به پرستش او اختصاص داشت.

پانتئون خدایان رومى

این پانتئون، تقلیدى از یونان و شرق بود به این صورت که الهه هاى لاتین: مینرو، رب النوع قدیمى فالدى ها را اتروسک ها پذیرفتند و بر روم تحمیل کردند. این خدا با اتنه همسان گشت و نگهبان کارگران گردید، ولى رب النوع سیاست و جنگ به شمار نرفت. تثلیث قدیمى روم (ژوپیتر + مارس + کوایرینوس) جاى خود را به تثلیت جدید (ژوپیتر + ژونون + مینرو) داد. دى یان، که عبادتگاه او نزدیک دریاچه نمیئ بود، توسط اتروسک ها وارد دین روم شد و با آرتمیس همسان گردید. قورتونا رب النوع بخت و اقبال و غیبگوئى، ونوس رب النوع آرده را مانند ژونون در روم، یعنى ارواح بارورى که سابقا هر یک از آنها در یک زن ساکن بوده، در خود جمع مى کند. این رب النوع سپس با آفرودیت همسان گشت. هرمس به صورت عطارد تغییر شکل داد. مرکور از کلمه مرکز یعنى کالا و جنس است و خداى تجارت به شمار مى رود. آپولون و پوزئیدون که آن را با نپتون یکى ساختند و سابقا خداى آبهاى جارى بود، بعدا خداى اقیانوس گردید. هراکلس با هرکول برابر گردید و دمتر با سرس برابر شد. قبل از نفوذ افسانه هاى یونانى، رومیان داراى تصورات بسیار ساده بودند و افسانه هائى که به خدایان آنان مربوط باشد نداشتند، از این رو افسانه هاى یونان را پذیرفتند.
در روم باستان خدایان به دو بخش تقسیم مى شدند: خدایان مردمى و شخصى و خدایان دولتى و رسمى.
فهرست خدایان دولتى به قرار ذیل است: اناپرنا، کارمانتا، کارنا، سرس، کونسوس، دیوا انگرونا، فلاسر، فونوس، فلورا، فورینا، ژانوس، ژوپیتر، لارنتا، لارس ک لیبر، مارس، ماتر، ماتوتا، نپترنوس، اپس، پالیس، پومونا، پورتونوس، کرینوس، ساتورنوس ک تلوس، وجوویس، وستا، ولکانوس، ولترنوس، ژونو، ونوس، اپولو، مى نروا، مرکورى.

مراسم دینى رومیان باستان

رومیان باستان عقاید خویش را در قالب مراسم فردى و جمعى، ملى و خانوادگى ابراز مى داشتند. به این صورت که یک رومى پارسا در کانون خانواده، اهل خانه و حتى بردگان خود را براى نماز و هدیه کردن خوراکى براى الهه هاى خانگى، جمع مى کرد. پیدایش روحانیت رومى؛ از آنجا که در تلقى رومیان، مذهب به معنى عقد رابطه بین دو طرف بوده است و انجام و انعقاد این عقد رابطه باید صحیح و دقیق صورت گیرد، احتیاج به کشیش یا پیشواى روحانى در میان ایشان به وجود آمده است؛ براى آنکه در تحت هدایت و راهنمائى او بتوانند تشریفات و رسوم عبادتى را کما هو حقه بى هیچ زیاده و نقصانى به انجام برسانند.
روحانیت رومى پاسدار دین دولتى رومیان بوده است. روحانیان، کارمندان دولت و متصدى اجراى مراسم همگانى بوند. شاه قبلا در رأس روحانیون قرار داشت، ولى بعد کسى را به جاى او قرار دادند که پادشاه قربانى ها نام داشت. پس از شاه سه نفر روحانى قرار داشتند؛ پس ‍ از روحانیان، کاهنان قرار داشتند... پس از الغاء سلطنت، پون تیف اعلى، قادرترین روحانیون گردید. ژورنال (42 125 ق. م) در قصیده معروف خود درباره زنان و ملاقات هاى مخفى آنان در معبد دل آراى ایزیس گفتگو مى کند و شعبده بازى روحانیون خواجه سیبل را آشکار مى سازد. در تمام دوران قیصرى روم، وظیفه انجام تکالیف دینى به عهده عمال و قضاوت ذى شأن بوده که آنان را ماژیسترات لقب داده بودند و آنها بیشتر به وظایف مدنى مى پرداختند؛ گر چه بعدها تکالیف مذهبى و هدایت دینى را عمال مذهبى پونتى فیس به عمل مى آوردند. مهمترین مراسم دینى رومیان عبارت بود از پرستش امپراطور و تقدیم قربانى و برگزارى جشنهایى براى خدایان.

فرجام و نتیجه رومیان باستان
محافظه کاران رومى از نفوذ ادیان خارجى نگران شدند و براى نشان دادن عکس العمل ضد آنها، به تجلیل و تکریم مراسم روم پرداختند. در عهد امپراطورى مراسم قدیم رسمیت یافت. پرستش پادشاه تجدید گردید. شعرائى مانند هوراس (64 48 ق.م) و ویرژیل (70 19 ق. م) به تکریم امپراطور پرداختند که امر نیک و صلح بى نظیر را به مردم جهان داده است. در هر حال، با نفوذ افکار شرقى، کیش جدیدى بر ضد مراسم امپراطورى برپا گردید و چون پیروز شد، به کار آنان و دیگران پایان داد. این دین، مسیحیت نام داشت.

منـابـع

عبداللّه مبلغى آبادانى- تاريخ اديان و مذاهب جهان- جلد 1- بخش اديان و مذاهب روم باستان

حسين توفيقى- آشنايى با اديان بزرگ- بخش اديان ملل گذشته- روم

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد