شبهه ختم پیامبران تبلیغی
فارسی 3320 نمایش |اصل شبهه
برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد خاتمیت ذکر کرده اند که:
پیامبران دو وظیفه داشتند، یکی آوردن شریعت و دیگر تبلیغ به دیگر سخن پیامبران دو گروه بودند گروه اول پیامبران تشریعی که از سوی ذات اقدس اله شریعت و آیین جدیدی می آوردند که با آیین پیامبر قبلی متفاوت بود. گروه دوم پیامبران تبلیغی است که وظیفه این گروه تبلیغ و نشر شریعت پیامبر تشریعی قبل از خود بود. نبوت تشریعی به واسطه کمال دین تمام شد و خداوند سبحان فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم؛ امروز دین شما را کامل کردم.» (مائده/ 3)
بعد از هر شریعتی پیغمبرانی ظهور کردند و آنها را تبلیغ و ترویج و نگهبانی کردند، اما بعد از اسلام حتی یک پیغمبر این چنینی ظهور نکرد. اگر اسلام دینی همیشگی است پس چرا نبوتهای تبلیغی بعد از آن قطع شد؟ چرا پیامبران تبلیغی نباشند، با توجه به این که بشر در تمامی دوره ها به ارشاد و هدایت نیازمند است؟ آیا این امر نمی تواند شاهد بر آن باشد که دین اسلام فقط برای همان زمان بوده است؟
عناصر اصلی این شبهه عبارت است از:
1- پیامبران الهی دو وظیفه داشتند، یکی آوردن شریعت و دیگر تبلیغ
2- بعد از هر شریعتی پیغمبرانی برای تبلیغ و ترویج آن شریعت ظهور کردند.
3- بعد از خاتمیت در دین اسلام هیچ پیامبر تبلیغی نیامده است.
پس نتیجه می گیریم دین اسلام یک دین موقتی بوده و مخصوص همان عصر و زمان خود بوده است.
پاسخ شبهه
وظیفه اصلی نبوت و هدایت وحی، همان وظیفه اول است. اما تبلیغ و تعلیم دعوت، یک وظیفه نیمه بشری و نیمه الهی است. وحی و نبوت یعنی اتصال مرموز با ریشه وجود و هستی، و سپس ماموریت برای ارشاد خلق، این خود مظهری است از هدایت عامه خداوندی که در سراسر هستی حکم فرماست. این حقیقت را قرآن در این آیات بیان می دارد. «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی؛ پروردگار ما، آن پروردگاری است که هر چیزی را که آفرید سپس هدایتش کرد.» (طه/ 50)
«الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی؛ آن خدایی که آفرید و اندازه اش را معلوم کرد پس هدایتش نمود.» (اعلی/ 3) هر کدام از موجودات به تناسب درجه وجودی و کمال خود از هدایت ویژه ای که ریشه در هدایت عامه الهی دارد، بهره مند می شوند. انسان که بر بالاترین پله نردبان پله نردبان تکامل قرار گرفته است، از لحاظ غریزه از همه ناتوان تر است. ولی از لحاظ کمال وجودی لایق دریافت بالاترین نوع هدایت یعنی وحی است وحی عالی ترین مظاهر و مراتب هدایت است. این خاصیت وحی تشریعی است نه وحی تبلیغی.
حال جای این پرسش است که چرا بشر به وحی تبلیغی نیازمند است؟
وجه نیازمندی بشر به وحی تبلیغی به این است که اگر بشر از جهت علم، عقل و تمدن به پایه ای نرسیده باشد که خود بتواند عهده دار دعوت، تعلیم، تبلیغ، و تفسیر و اجتهاد در امر دین خود باشد، پیامبر تبلیغی این وظیفه را به دوش می کشد. به بیان دیگر: اگر انسان در رشد و بلوغ ناتوان از حفظ و تبلیغ وحی باشد پیامبران تبلیغی مبعوث می شوند و دست بشر را می گیرند تا از هدایت وحیانی بهره مند گردند حال اگر بشر به رشد و بلوغ لازم رسیده باشد و بتواند عهده دار تعلیم، تبلیغ، و تفسیر دین برآید در این صورت حکمت بعثت پیامبران تبلیغی منتفی می شود، و امامان (ع) و سپس علما و کارشناسان دینی جانشین انبیاء می گردند. به دیگر سخن جانشینان پیامبر اسلام (ص) همان نقش پیامبران تبلیغی را ایفا می نمایند.
روایات در این زمینه
امام هشتم (ع) فرمود: «ان الامامه منزله الانبیاء.... ان لامامه خلافه الله و خلافته الرسول؛ همانا امامت به منزله نبوت و امامان به منزله پیامبرانند... همانا امامت جانشینی خدا و جانشینی رسول خدا (ص) است.» (اصول کافی، ج1، ص 200)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «العلماء مصابیح الارض و خلفاء الانبیاء ورثنی و ورثه الانبیاء؛ علما چراغهای هدایت بشر زمین و جانشینان پیامبراننند. آنان وارث من و وارث پیامبرانند.» (کنزالعمال، ج 10، ص 134)
پیامبر اسلام (ص) در جای دیگر فرمود: «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل؛ عالمان امت من همانند پیامبران بنی اسرائیلند.» (بحارالانوار، ج 2، ص 22)
پاسخ شبهه از دیدگاه استاد مطهری
یکی از علتهای اصلی تجدید رسالت و ظهور پیغمبران بعد از هر شریعت، تحریف و تبدیلهائی است که در تعلیمات و کتب مقدس آن شرائع رخ می داده (علتش هم آنست که بشر چند هزار سال قبل نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده است) اما کتاب قرآن که منبع تعلیمات دینی مسلمانان است از این تحریف مصون مانده است همچنانکه خداوند در قرآن وعده عدم تحریف را داده و می فرماید: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ ما این قرآن را نازل کرده و خود ما آن را حفظ می کنیم.» (حجر/ 9) و همین امر (عدم تحریف احکام شریعت اسلام) باعث شده تا پیغمبر اسلام خاتم النبیین معرفی شود همچنانکه در سوره احزاب آیه 40 می فرماید: «و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ همانا او فرستاده خدا و پایان دهنده پیامبران است.»
واژه خاتم به معنای چیزیست که به وسیله آن به چیزی پایان می دهند. به مهری که پس از بسته شدن نامه بر روی آن می زدند خاتم می گفتند و یا در زمان قدیم افراد نام خود را روی نگین انگشتری نقش می کردند و همان را در پایان نامه ها می زدند، به همین جهت انگشتری را خاتم می گفتند.
خلاصه و نتیجه
نبوتهای تبلیغی بعد از هر شریعتی به خاطر تحریف کتاب آن شرایع بوده در حالی که اسلام شریعتی است که مطالب آن تا به حال تحریف نشده و الی یوم القیامه نیز تحریف نخواهد شد همچنانکه خداوند وعده عدم تحریف را در قرآن داده است و به خاطر همین دین اسلام پیغمبر خود را آخرین پیغمبر معرفی کرده است و نیازی به نبوت تبلیغی ندارد.
منـابـع
مرتضی مطهری- ختم نبوت
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 17 صفحه 349
جمعی از نویسندگان- کتاب محمد خاتم پیامبران- جلد 1 صفحه 540
واحد پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم- کتاب اسلام و خاتمیت
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها