اعتقادات و آداب ادیان ابتدایی در اندونزی

فارسی 4150 نمایش |

ویژگی های کلی اعتقادات
در سرتاسر منطقه اقیانوسیه اساطیری وجود دارد که از ازدواج بین زمین (مادر) و آسمان (پدر) و دایی بعدی آن ها سخن به میان می آورند. غالبا این فرزندان آن ها هستند که این هم آغوشی آفریننده را منفصل می سازند، چنان چه در پلینزیا دیده می شود. اندونزی هم از این اساطیر مستثنا نیست. اما در این جا هم چنین با ازدواج مقدس در قالب تولید غذای خام روبه رو می شویم. در منطقه جاوه اندونزی این «شری» و «سادونو» (همان لاکشمی و ویشنو خدایان هندویی) هستند که برای تولید برنج، گیاه الهی حیات، با یک دیگر اتحاد پیدا می کنند. برای افراد قبایل و روستاهای کشاورز این منطقه نوعی رابطه مرموز بین بشر و برنج پایه وحدت جامعه و تعاون آن با طبیعت را به وجود می آورد. دنیای مردان اندونزیایی را ساکنینی از انسان ها و ارواح پرکرده اند که تمایلات و آرزومندی های آنان بعضی از مواقع با هم دیگر برخورد می کنند، و لذا کظم غیظ لازم می آید. واژه «عادت» معمولا برای رفتار صحیحی که از افراد انتظار می رود و نیز رفتار مورد انتظار از ارواح و حیوانات به کار می رود، تا این که نظم کیهانی حفظ شود. تصورات راجع به یک قدرت فوق طبیعی غیرشخصی (مانند مانای پلینزیایی) بسیار رواج دارند. در تصوف جاوایی (کباتینان) ایده رازا یا روزا، احساس درونی شهودی که به معرفت متعالی تری می انجامد، پرورش داده می شود. اعتقاد به روح معمولا پیچیده است و شامل ماده ای است که می تواند از طریق بعضی فنون خاص در کنار روح فردی آدمی اضافه شود. وجود زندگی اخروی نیز همه جا به رسمیت شناخته می شود و از ابداعات اسلام یا مسیحیت نیست. هم چنین افکار و اندیشه های هندویی یا بودایی تولد (تجسد) مجدد روح و تناسخ نیز، جز در جزیره بالی که هندو مذهب است، در این منطقه چندان نفوذی نداشته اند.

آداب و رسوم ابتدایی
در اندونزی سال مذهبی حول محور دوره حیات برنج دور می زند. به عنوان مثال، در بورنئو این دوره (چرخه) با پیش گویی در مورد پیدا کردن جای مناسب کشت در جنگل آغاز می شود که با برش دادن و سوزاندن (زمین) همراه است. سرانجام آیین ها و مراسمی در کنار کاشت، داشت، رسیدن، برداشت، و ذخیره سازی محصول وجود دارند. در جاوه و بالی نیز صورت کلی آیین ها به همین شکل است. اما در آنجا دانه را در تراس هایی آبیاری شده می کارند. روح یا روان برنج نیز مورد احترام و تکریم فراوانی قرار می گیرد و از این نظر با آن مثل یک شخص معامله می شود. در خیلی از جاها «برنج مادر» (یک خوشه از محصل برداشت شده) را به عنوان نمایش دهنده کل مزرعه در جایی قرار می دهند و به سبکی عبادی مراقبت می کنند. انواع مختلفی از ارواح در هر بخش از روستا و زمین کشاوری و در هر چرخه زندگی باید مورد شفاعت و آرامش قرار گیرند. در جاوه، هر مناسبت مهم با یک «سلامتان»، غذایی مذهبی با هدف ایجاد سلامتی، آرامش و تندرستی، در خود طایفه و در جهان ارواح مشخص می شود. ارواح حاضر در جلسه «جوهر» غذا را تناول می کنند و راضی می شوند. هم چنین یک دعای عربی هم در این مراسم خوانده می شود تا موجب رسمیت یافتن مراسم شود. اما هدف اصلی آرام ساختن و فرو نشاندن خشم ارواح است. در آیین های وفات، روش عادی کنار گذاشتن بدن متوفا دفن آن است. لیکن در جزیره هندو مسلک بالی این کار از طریق سوزاندن جنازه انجامی می شود. متخصصین امور آداب و مناسک دینی نیز در صحنه حاضر هستند تا از عزیمت خوب روح فرد متوفی اطمینان حاصل کنند.

نفوذ و تاثیرات خارجی
میراث هندوستان به اندونزی از آثار بر جای مانده تاریخی و معابد بر جای مانده در سرزمین های سوماترا، جاوه، و بالی به خوبی هویدا است. مجسمه های فلزی و سنگی هندویی بودایی همواره کشف می شوند. البته خط و نشانه هایی هم از بت شکنی مسلمانان وجود دارد که کار باستان شناسان را مشکل تر ساخته است. لیکن نوعی تحمل و تسامح کلی بین ادیان وجود دارد. در حالی که اسلام سنی مکتب شافعی پایه های محکمی در مجمع الجزایر اندونزی دارد، جزیره بالی هنوز هندو باقی مانده اشت و جاوه نیز آمادگی ندارد، وقتی عقاید دینی جدید می پذیرد تا سنت قدیمی و معلوم خویش را کنار بگذارد. در مزارع برنج جاوه، خدای ادیان جدید باید جایی هم برای الهه برنج که از نام هندوی «دوی شری» برخوردار است باز بگذارد. در جاوه و بالیع کسانی که منحصرا به اسلام یا مسیحیت می چسبند، دیگر در خانه های خویش در سطح روستا زندگی نمی کنند و باید در شهرها زندگی کرده و یا این که خانه های جدید برای خود دست و پا کنند.

تحولات جدید
امروزه اندیشه های «مدرنیته» و «تحول و توسعه» در جمهوری اندونزی بسیار باب روز می باشند. چنانچه گروه های دینی نژادی متنوع آن سرزمین جملگی سعی دارند تا جامعه و ملتی نو و توسعه یافته بسازند. شعار همگانی «وحدت در کثرت» است (عبارتی که ریشه ای هندویی از گذشته های دور دارد). اولین اصل در بین اصول پنج گانه ملی سرزمین اندونزی (پانچاشیلا- پنج اصل) «اعتقاد به خداوند» است. در سال های دهه 1970 میلادی، دولت اندونزی با اعلام این مطلب که توسعه و گسترش دین و اعتقاد به وحدانیت خداوند، در حالی که گروه های مختلف مردم در صدد ساختن جامعه ای جدید در کنار همدیگر هستند، برای ایجاد هماهنگی ضروری می باشد، در واقع به تقویت و ترویج دین پرداخت. مسیحیت کلیساهای جداگانه خود را دارد، به طور برجسته کلیساهای باتاک سوماترا و کلیسای محلی جاوه شرقی. مسجد نیز نقطه مرکزی تعداد بی شماری از محلات است. لیکن گورو (آموزگار) های زیادی در منطقه جاوه به وجود آمده اند که به آموزش تصوف جاوه ای می پردازند. بعضی از این گوروها افکار و اندیشه های اسلامی و مسیحی را با تعالیم هندیی جاوه ای خویش مخلوط می کنند، اما با ارائه الهاماتی روزمره به کار خویش ادامه می دهند. درست است که پاره ای از این نهادها به لاتاری ملی مربوط می شوند، اما نکته مهم تر این است که این متخصصان امر قدسی (که معمولا به صورت مکانیک، آموزگار، سرباز، سیاست مدار، و غیره به کار دنیای سکولار نیز سرگرم می باشند)، شاگردان خویش را نوعی تطابق و سازگاری فردی و اجتماعی می بخشند.

 

منـابـع

جان ر. هینلز- عبدالرحیم گواهی- راهنمای ادیان زنده- جلد 2- صفحه 1031-1028

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد