انجمن بودایی سنگهه و نقش آن در تحولات دین بودا
فارسی 7214 نمایش |سنگهه
سنگهه انجمن رهروان بودایى است که از آغاز آیین بودا، آموزه هاى بودا را با اقتدار فرا گرفته، آموزش داده و حفظ کرده است. رهروان با انجمن هاشان از راه سرمشق واقع شدن و آن گونه که بودا نشان داد، از راه آموزه هاى اخلاقى (پالى: سیله؛ سنسکریت: شیله)، به غیر رهروان خدمت کرده اند. در عوض غیر رهروانى که از این راه به دنبال کسب ثواب اند از رهروان به خاطر خدمت شان حمایت کرده اند. دیر براى رهرو، علاوه بر خدمت، به عنوان محور تبلیغ و آموزش بودایى، فرصتى فراهم مى کند تا جداى از علاقه هاى مادى زندگى کند. موقعیتى که معمولا در باورها چنین مى نمود که براى پیروى سخت از راهى که مستقیما به رهایى مى انجامد لازم است، یا دست کم اقتضاى آن را دارد.
خاستگاه و تحول سنگهه
به سخن پژوهشگران آیین بوداى آغازین، در زمان بودا، شمارى از دراویش یا صدقه بگیران، در هند شمال شرق به صورت فردى یا گروهى با پرسه گردى و دریوزگى زندگى مى کردند. این مردان زندگى خانه خدایى و پرداختن به امور دنیوى را رها کرده بودند، چرا که این براى جستجوى آموزه و شکلى از عمل که به طرز معنا دارى روشنگر زندگى و بارآور رهایى است، لازم است. هنگامى که این جوینده با کسى مواجه مى شود که به نظر مى رسد این پیام رهاننده را در چنته دارد، او را به منزله آموزگار (گورو)، مى پذیرد و با او به پرسه گردى مى رود. موقعیت این دریوزگان در احوال پرسى یکدیگر به هنگام دیدار با دراویش دیگر خلاصه مى شود. در این احوال پرسى پرسش از این هاست، «زیر نظر کدام راهنما، درویشى مى کنى؟ استاد (سته) تو کیست؟ دمه (آیین) مطلوب تو چیست؟» دسته هاى دریوزه اى که بر، گرد یک آموزگار جمع مى شدند، پرسه گردى در فصل باران (وسه)، از ژوئیه تا آگوست، را کنار مى گذاشتند. آن ها در این فصل در دیرهایى که معمولا در نزدیکى روستاها قرار داشت زاویه وسه واسه مى گرفتند. آنجا روزها طعام را به قناعت از مردم درخواست مى کردند و به سیر درون مى پرداختند. احتمالا بودا و رهروانش نخستین کسانى بودند که زاویه گیرى در فصل باران را بنیاد نهادند. پس از مرگ بودا رهروان پراکنده نشدند، بلکه در دیر گرد هم جمع مى شدند و به دریوزگى و زاویه گیرى در فصل باران مى پرداختند. احتمالا هر یک از رهروان در دیر براى خود حجره اى مى ساخت و جداى از دیگران در آن زندگى مى کرد، اما احساس اتحاد با همنوعان بودایى خود، آنان را وا مى دارد هر دو هفته یک بار، در روزهاى بدر یا هلال، گرد هم جمع شوند تا پاتى موکه را از بر بخوانند، یا پاى بندى به انجمن را اعلان کنند. این مراسم را که غیر رهروان نیز در آن حضور دارند اوپوسته نام نهاده اند. در قرون اولیه، پس از مرگ بودا، سنگهه به دو گروه از رهروان با نگرش هاى متفاوت تقسیم شد. گروه اول بر شیوه زندگى سیار باقى ماند، این گروه با نیروى بسیار خلاق خود در تاریخ آیین بودا درخشیده است و در آیین بوداى معاصر به ویژه در سرى لانکا و آسیاى جنوب شرق، همچنان نقش دارد. گروه دوم، که بسیار بزرگ تر بود زندگى در جنگل را رها کرد و در اقامت گاه هاى دیرى ثابت (ویهاره) اسکان یافت. علت عمده این تغییر در شیوه زندگى، دو چیز است. نخست، رهروان توانستند با اذعان دین مشترک، یک نهاد منسجم خاص انجمن را بنیاد نهند. دوم، غیر رهروان زمین هاى مناسبى را براى ساخت دیر به رهروان هدیه کردند تا به طور ثابت در آن زندگى کنند، غم نان نداشته باشند و آیین را به غیر رهروان تعلیم کنند. بدین ترتیب در هند شمال شرق و مناطق همجوار، که محل گسترش آیین بودا به شمار مى آمد، ویهاره هاى کوچک را برپا کردند. در دوره آشوکا تحولات دیگرى پیدا شد. آشوکا از حفظ وحدت و بهروزى انجمن بودایى هواخواهى مى کرد، و به خاطر حمایت ها و نفوذ او بود که آیین بودا در مسیرى کلى تر رشد و تحول یافت. در دوره پس از آشوکا، ابعاد دیرهاى بودایى بزرگ تر شد و دیرها ثروت زیادى به دست آوردند. در حدود قرن پنجم میلادى، مهاویهاره ها، یا مراکز دیرى پیدا شدند، مانند نالندا در هند. این ها مراکز آموزش مبلغان بودایى به شمار مى آمد. بدین طریق که رهروانى را از چین و تبت مى گرفتند و به شکل مبلغ به این سرزمین ها مى فرستادند. اما یک هندوئیسم احیا شده بر نهادهاى بودایى نفوذ داشت. این هندوئیسم احیا شده، پیش از آنکه آیین بودا در قرن سیزدهم از هند برچیده شود، آن را تضعیف کرده بود. در همه کشورهاى بودایى، دیرها همچنان به منزله مراکز مروج آیین و آموزش بودایى و مکانى براى زاویه گیرى به شمار مى آید. در مناطق و بافت هاى خاص، نهادهاى دیرى گوناگونى پیدا شدند. در مناطق مختلف دست کم دو گونه نهاد وجود داشت. یک چند تایى دیر عمومى وجود داشت که اغلب کمابیش از الگوهاى بودایى کلاسیک پیروى مى کردند. افزون بر این، چند دیر کوچک تر نیز وجود داشت که اغلب در مناطق روستایى واقع بودند و مدیریت آنها به شدت ضعیف بود. اغلب در این دیرها، حقوق و امتیازات رئیس دیر به شکل موروثى به شاگرد خاص او مى رسید. در مناطقى که رهروان ازدواج مى کردند محض نمونه، در سرى لانکاى سال هاى میانى و ژاپن در دوره پساهى آن یک سنت میراث برى خونى پیدا شد.
نهاد درونى سنگهه
پیداست که ویژگى کهن ترین نهاد در دیرهاى هندى، ویژگى دموکراتیک یا مردمى آن بود. این ویژگى دموکراتیک برخاسته از دو عامل تاریخى مهم بود. نخست آنکه بودا برخلاف رسم آموزگاران آن زمان، براى خود جانشین تعیین نکرد. در عوض به هریک از رهروان آموخته بود که بکوشند، راهى را که او اعلان کرده بود بروند. بنابراین، شخص خاصى که مرجعیت مطلق را به او سپرده باشند وجود نداشت، تنها مرجعیت دمه (آیین) اى بود که بودا تعلیم کرده بود. دوم آنکه منطقه اى که آیین بودا از آن برخاسته بود، به داشتن یک نظام دموکراسى قبیله اى، یا جمهورى خواهى شهره شده بود، که سنگهه اولیه آن را اقتباس کرده بود. وقتى یک مسئله پیدا مى شد، همه رهروان دیر، گرد هم جمع شده، انجمن تشکیل مى دادند. مسئله را در هیئت رهروان مطرح مى کردند و در پیرامون آن به بحث مى نشستند. هر پاسخى که ارائه مى شد باید تا سه بار اعلان مى شد و سکوت به معناى قبول آن بود. در صورت پیدا شدن اختلاف، رأى مى گرفتند، یا مسئله را به هیئت یا حکمیت بزرگان دیر مجاور ارجاع مى دادند. همزمان با رشد سنگهه، نوعى تقسیم کار و مدیریت سلسله مراتبى در آن پیدا شد. رئیس دیر در رأس این سلسله مراتب مدیریتى قرار گرفت و تقریبا همه امور مربوط به دیر با اختیار کامل به عهده او نهاده شد. اما ویژگى ضد مرجعیت گرایى آیین بودا همچنان حضور داشت. در چین و کشورهاى آسیاى جنوب شرق عموما علاقه اى به نظام سلسله مراتبى نداشتند؛ چون بر بخش هاى متعدد و تقریبا مستقل دیر، قواعد دشوارى را تحمیل مى کرد. همزمان با تحول سنگهه، قوانین و آداب خاصى را وضع کردند که در همه دیرهاى بودایى تا امروز فقط اندکى فرق دارد. قوانینى را که رهروان با آن داورى و مجازات مى شوند، در متون وینیه در لغت به معنى «روش» مى توان یافت. وینیه پیتکه کانون تیره واده، شامل دستورهایى است که ظاهرا بودا در قضاوت هاى خود در موقعیت هاى خاص ارائه کرده است. در حالى که در اکثریت موارد در نویسندگى بودا مى توان تردید کرد، مى کوشند به جاى یکى از شاگردانش، همه نوشته ها را به خود او نسبت دهند. قلب متون وینیه، پاتى موکه است، که در جریان تحول سنگهه به فهرستى از قوانین دیرى تبدیل شد. رهروان هر دو هفته یک بار گرد هم جمع مى شوند و قوانین را از بر مى خوانند. پس از هر قانون کمى توقف مى کنند تا رهروى که آن قانون را نقض کرده به خطاى خود اعتراف کند و به مجازات برسد. در مکتب هاى گوناگون، شمار قوانین پاتى موکه متفاوت است، به طورى که در کانون پالى 227، در کانون چینى 250 و در کانون تبتى 253 قانون وجود دارد. این قوانین اساسا یکسان هستند. نخستین بخش پاتى موکه مربوط است به چهار گناه کبیره، که الزاما به اخراج از دیر مى انجامد. چهار گناه کبیره این هاست: آمیزش جنسى، دزدى، قتل، افراط در نیروهاى معجزه آسا. در هفت بخش دیگر پاتى موکه قوانینى هست که به گناهان صغیره، مانند مى خوارى و دروغ گویى مربوط است. در کشورهاى تیره واده سرى لانکا، میانمار (برمه)، تایلند، کامبوج و لائوس اعضاى انجمن دیرى بودایى عمدتا عبارت اند از مردان رهرو و نوآموزان، مرتاضان با خرقه هاى سفید و مردان و زنان غیر رهرو. در بعضى از کشورهاى تیره واده، به خصوص در زمینلاد آسیاى جنوب شرق، پسران یا مردان جوان، بنا به سنت، براى گذراندن یک دوره آموزش و تمرین دیانه (مراقبه)، مدتى در دیر زندگى مى کنند. از این رو، اکثر مردان این مناطق خوى و خصلت دیرى پیدا کرده اند. این عمل، دست غیر رهروان را در امور دیرى بیش از حد باز گذارده است. در کشورهاى مهایانه و وجره یانه، به ترتیب چین و تبت، بنا به سنت، شخص مشتاق رهروى مى توانست از یک سال قبل نوآموز شود. تا وقتى که مشتاق، آیین سرتراشى را به جا نیاورده باشد، این سال، سال دوره آموزش او به شمار مى رود و در حالى که در دیر به فراگیرى و کارهاى پادویى مشغول است، باید مالیات بدهد و در خدمت دولت باشد. در پایان سال دوره آموزش، مشتاق باید آزمونى را پشت سر بگذارد که شامل دو بخش است، یکى قرائت بخشى از یک سوتره مشهور طول سوره بسته به مرد یا زن بودن مشتاق است و دیگرى بحث در پیرامون مسائل نظرى گوناگون. در چین، معمولا چه مرد و چه زن، تا وقتى که یک شخصیت ممتاز باشد یا به دولت وابسته باشد، از مرحله نوآموزى فراتر نمى رود.
ورود به سنگهه
بنا به قوانین وینیه، ورود به سنگهه یک مسئله شخصى است که به خواسته شخص و خانواده او وابسته است. اما در بعضى از کشورهاى بودایى، اغلب پذیرش تحت نظارت دولت بود، و دولت براى تعیین ورود یا ارتقاى رتبه در سنگهه، بررسى هاى لازم را انجام مى داد. در موقعیت هاى خاص، نه تنها از راه چنین بررسى هایى بلکه از راه جلب نظر مقامات بالا یا از راه خرید یک مجوز پذیرش از دولت، مى شد وارد سنگهه شد. فروش مجوزهاى پذیرش در دوره هایى بود که دولت آن را دستاویزى براى پرکردن خزانه اش قرار داده بود. زندگى یک رهرو بودایى اساسا زندگى سیار توأم با فقر، گدایى و خویشتن دارى شدید جنسى بود. زندگى رهروان این گونه است، زندگى تنها از راه صدقه، پوشیدن لباس هایى که از ضایعات دوخته اند و داشتن فقط یک خرقه سه تکه، یک شکم بند، یک کاسه خیرات، یک تیغ سرتراشى، یک سوزن براى دوخت ودوز و یک صافى براى گرفتن حشرات در آب آشامیدنى (براى پرهیز از کشتن یا خوردن آنها). اکثر مکتب هاى بودایى هنوز بر رسم بى همسرى تأکید مى کنند. اگرچه بعضى از گروه ها، به خصوص در تبت و ژاپن، از شدت روش دیرى کاسته اند و بعضى از مکتب هاى وجره یانه، یک فعالیت جنسى را به منزله یک آیین خاص فهم که مى اندیشند راه به رهایى مى برد، پذیرفته اند. اما از نظر همه مکتب هاى بودایى، دریوزگى و گرفتن خیرات یک حالت سمبلیک به خود گرفته است، که براى تعلیم فروتنى یا غم خوارگى یا انباشتن دارایى براى مقاصد خاص به کار مى رود. رشد دیرهاى بزرگ نیز اغلب به قبول مصالحه با قانون فقر منجر شده است. در حالى که رهرو قانونا پیش از ورود به دیر دارایى خود را رها مى کند اگرچه حتى گاهى شدت این قانون را نیز تقلیل مى دهند انجمن رهروان وارث دارایى و زمین هایى است که به آن هدیه مى کنند. این کسب دارایى زمانى نه تنها تا حدى به نادیده گرفتن آرمان انجمن بودایى، بلکه به رسیدن به قدرت دنیوى نیز منجر شده است. این عامل، علاوه بر ویژگى خودگردانى دیرهاى بودایى و رابطه آیین بوداى آغازین با حکومت پادشاهى هندى، بر تعامل میان سنگهه و دولت تأثیر نهاده است.
جامعه و دولت
اگرچه گاهى آیین بودا را به منزله یک دین دیرى و غیردنیوى وصف مى کنند، وصف درستى نیست. در کهن ترین مرحله سنت، بودا را چون آموزگارى ترسیم مى کنند که نه تنها خان ومان رهاکرده ها بلکه خانه خدایان را نیز مخاطب قرار مى دهد. علاوه بر این، اگرچه در متون اولیه او را مانند یک اصلاح گر اجتماعى نشان نمى دهند، به موضوع نظم و مسئولیت اجتماعى مى پردازد. در سراسر تاریخ بودایى، بوداییان از اخلاق اجتماعى گونه هاى متفاوتى ارائه کرده اند. اخلاق اجتماعى که بناشده بر مفاهیم عدالت کرمه اى است (این «قانون» که کردارهاى نیک براى کننده اش نیک بختى به همراه مى آورد در حالى که کردارهاى بد براى کننده اش رنج به بار مى آورد)، شکوفایى فضیلت هایى چون از خود گذشتگى، غم خوارگى و بى طرفى؛ و به جا آوردن حق پدر و مادر، آموزگاران، حاکمان و مانند این هاست. علاوه بر این، بوداییان مفاهیم متنوعى چون فرضیه پیدایش جهان و جهان شناسى را شکل داده اند. مفاهیمى که قانونیت سلسله مراتب اجتماعى و نهادهاى سیاسى مربوط به آنها را فراهم آورده است. اغلب آیین بودا، در کل نهاد اجتماعى سلسله مراتبى و سیاسى اجتماعات آسیایى گوناگون، یک نقش محافظه کارانه و میانه رو داشته است. با این همه، این سنت انگیزه اى براى پدید آوردن نهضت هاى افراطى و انقلابى ندارد. در سیر تاریخ طولانى آیین بودا، رابطه میان انجمن بودایى و حاکمیت دولت، شکل هاى جور واجورى به خود گرفته است. گویا فرمانروایان هندى، به سنگهه بودایى اولیه در هند، به شکل یک بخش مستقل بیرون از حوزه قدرت شان نگاه مى کردند، جز آنکه ثابت مى شد که مخالف حکومت است، یا از آن احتمال آشوب داخلى یا خارجى مى رفت. آشوکا، شاه بودایى، که حمایت و شهرتش آیین بودا را از یک دین محلى به دینى جهانى رسانده بود، گویا وقتى که مى خواست براى از میان بردن اختلاف ها در امور انجمن بودایى دخالت کند، همین سیاست جلوگیرى از آشوب را به کار برد. با این همه، همچون درمه راجه، امپراتورى که آموزه هاى بودا را حفظ کرد و رواج داد، یاد و خاطره اش در دل ها باقى ماند. در کشورهاى تیره واده، بنابرسنت، تندیس آشوکا را به عنوان پشتیبان و حامى دین قرار مى دهند تا داور مرجعیت سیاسى باشد. در کل، در کشورهاى تیره واده، یا مردم از جان و دل از آیین بودا هواخواهى کرده اند و یا دولت آن را رسما معتبر دانسته است، چنان که گویى به عصر زرین به عنوان مقصد رسیده اند؛ چون مى اندیشند که در این عصر میان دولت و رهروان تعامل وجود دارد. نقش سنگهه در این تعامل، بنابر سنت، حفظ دمه (آیین) و عمل کردن به منزله راهنما و الگوى معنوى بوده است که ضرورت رفاه و آسایش مردم را براى قدرت سکولار روشنگرى مى کند. در حالى که سنگهه و دولت دو ساختار مجزا دارند، گاهى به هم مى آمیزند؛ زیرا رهروان، اغلب از خاندان شاهى معمولا در سمت مشاور در امور دنیوى قرار مى گرفتند و شاهان گهگاه، دست کم در تایلند، مدتى در دیر زندگى مى کردند. این را نیز نباید از یاد برد که نهادهاى دیرى بودایى به شکل رابط میان روستاییان و فرهیختگان شهرى، که به وحدت کشورهاى مختلف تیره واده کمک مى کرد، خدمت کرده اند. در چین رابطه میان سنگهه و دولت ثبات چندانى نداشته است. روزگارى به آیین بودا به شکل یک دین بیگانه، رقیب بالقوه دولت، یا خالى کننده منابع ملى دولت از مردان و دارایى نگاه مى کردند. این برداشت ها به پاکسازى سریع آیین بودا و وضع قوانین بازدارنده نفوذ آن منجر شده است. با وضع بعضى از قوانین کوشیدند شمار رهروان را محدود کنند و دست دولت را در پذیرش، از راه بررسى هاى دولتى و صدور مجوزهاى پذیرش، باز بگذارند. برعکس، در دوره هاى بعدى، مثلا در طول دوران اولیه خاندان تانگ (618ـ845) آیین بودا تقریبا دین دولتى به شمار مى رفت. دولت یک کمیته دینى تشکیل داد تا با ساخت معابد، دیرها، و تندیس هاى بودا، براى خود امتیاز کسب کند. در ژاپن آیین بودا این بالا و پایین رفتن ها را تجربه کرد. در طى یک دوره، از قرن دهم تا سیزدهم، دیرها با به دست آوردن زمین به ثروت زیاد و قدرت موقتى رسیدند. دیرها سپاهیان بزرگ رهروان و مزدوران را براى جنگ با گروه هاى دینى رقیب و نبردهاى کوتاه مدت تعلیم مى دادند. اما در قرن چهاردهم، نفوذ دیرها به تدریج تقلیل یافت. در طى دوره توکوگاوا، که در قرن هفدهم زمام امور را به دست گرفت، نهادهاى بودایى تا حد زیادى آلت دست حکومت قرار گرفتند.
تنها در تبت بود که بوداییان حکومت دینى اى تأسیس کردند که مدت طولانى باقى ماند. در آغاز قرن دوازدهم، انجمن هاى تبتى روابط خود را با خانان نیرومند مغول توسعه بخشیدند. این خان ها اغلب بر امور دولتى تبت نظارت مى کردند. در قرن هفدهم، مکتب گى لوک پا یک رژیم دیرى تأسیس کرد، که توانست تا هنگام اشغال تبت توسط چینیان در دهه 1950، یک نظارت کمابیش مستمر بر آن داشته باشد. در طى همین دوره پیش از تجدد، هر یک از انجمن هاى بودایى گوناگون در آسیا، با نظام سیاسى اجتماعى منطقه خود، نوعى رابطه کارى برقرار کرد. در طى حرکت استعمارى غرب، به ویژه پس از تأسیس ایدئولوژى ها و نظام هاى سیاسى جدید، در طول قرون نوزدهم و بیستم، با الگوهاى گذشته در باب سازش میان آیین بودا و دولت مخالفت کردند. در بعضى جاها نزاع هاى شدیدى درگرفت محض نمونه، میان بوداییان و رژیم هاى استعمارى در سرى لانکا و میانمار، میان بوداییان و اصلاح طلبان مئى جى در ژاپن، و میان بوداییان و رژیم هاى کمونیستى گوناگون. در بعضى جاها به این نزاع ها خاتمه دادند، محض نمونه، در ژاپن، و الگوهاى جدید سازش را علم کرده اند. در جاهاى دیگر همچون تبت، هیچ چاره اى اندیشه نشده است.
منـابـع
ال. اس. کازینز- اندیشه بودا- مترجم علیرضا شجاع- انتشارات باشگاه اندیشه- ویراست اول- تابستان 1386
علیرضا شجاعى- فصلنامه هفت آسمان- شماره بیست و پنجم- سیر تحول تاریخ و اندیشه بودایى
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها