راههای نجات انسان در کتاب گیتا (حقیقت)
فارسی 5044 نمایش |موانع معرفت در گیتا
گیتا موانع معرفت را خشم و حرص و آز مى داند و مى گوید این حالات مانع دست یابى به معرفت اند. آن که این حالات در او راه یابد، معرفت وى تباه گردد. در فصل سوم گیتا موانع معرفت چنین بیان شده است: آز و خشم است که از شهوت برمى خیزد؛ آز و خشم سیرى ناپذیر که منشا همه گناهان بزرگ است. این دشمنان خود را بازشناس! بدان سان که دود آتش را فرو پوشد، و غبار آینه را، و رحم مادر جنین را، حرص نیز معرفت را فرو پوشد، معرفت بدین حجاب پوشیده شود. اى پسر کنتى، این آتش تسکین ناپذیر حرص، دشمن جاودانه مرد حکیم است. منزلگه این آتش حواس و دل و خرد است. حواس از راه دل و خرد، آدمى را که در قالب تن اسیر است مى فریبد. و معرفت و بینش او را تباه مى سازد. پس اى ارجونه، بند بر پاى حواس بنه، و این تبهکار معرفت برانداز و بصیرت کش را از میان بردار! در فصل نهم آمده است: «کسى که معرفت حاصل کند، دستخوش شک و تردید نخواهد شد. چون بر کشتى معرفت نشینى، از موج گناهان جان بدر برى؛ چنان که آتش فروزان هیزم را خاکستر گرداند، آتش معرفت نیز همه اعمال را خاکستر سازد». در پایان این طریقه، کریشنا مى گوید: «این معرفت تنها براى عابدان پاک و سر سپردگان خالص است. اینان مى توانند برخى از صفات تصور ناشدنى روحانى کریشنا، آن علت تمام علل را بشناسند و تا حدى به توانگرى هاى مطلق او، اعم از ثروت، قدرت، زیبایى، دانش و انقطاع پى برند». نکته اى که نباید از آن غافل شد آن است که در گیتا، یوگا (طریق کردار) و جنانه یوگا سانکهیا (طریق معرفت)، از هم جدا نیستند، بلکه کودکان یا به عبارتى جاهلان آن را دوتا و جدا از هم مى شمارند؛ زیرا نتیجه معرفت، وارستگى یا بى نیازى از اعمال و عدم چشم داشت به ثمرات اعمال است. کسب این حالت از طریق کردار نیز میسر است. بدین سان، روح انسان پاکیزه مى گردد و آدمى بر نفس خویش غالب مى شود. آن گاه خویشتن را در همه موجودات مى یابد و به مرتبه بى توجهى محض به نتایج اعمال مى رسد. در واقع راه هاى گوناگون براى حالات و توانایى ها انسان ها طرح ریزى شده است. بین راه ها تفاوت جوهرى وجود ندارد؛ چون طریق وظایف و طریق معرفت وابسته به هم و متکى به یکدیگرند.
3. نجات از طریق عشق (بهکتى یوگا)
راه سوم یعنى طریق عشق و محبت، در گیتا برترین راه دانسته شده است. شاید بتوان گفت ویژگى ممتاز گیتا در همین روش است، برخلاف متون اوپانیشادها و متون دیگر که بیشتر طریق معرفت را توصیه مى کنند. در فصل دوازدهم گیتا چنین آمده است: «آنان که روى دل بر من کرده، با عشق و ایمان کامل مرا بپرستند، در یوگا برترند». رهرو در این طریق، آرزوى معاشرت با حقیقت اعلا، خداوند، را دارد. بهکتى همان ریاضت عواطف و احساسات است. اگر عواطف و احساسات و محبت و علاقه که داراى نیرویى عظیم اند سمت و سوى درستى نداشته، افسار گسیخته باشند، چیزى جز دلهره و آشفتگى به ارمغان نمى آورند، و در مقابل، اگر تحت تدبیر صحیح قرار گیرند، این سرمایه هاى الهى سرچشمه وجد، سرور و آرامش دائمى مى گردند. این طریق، روح محبت و استغراق در ذات را مى طلبد. سالک باید همه چیز را در پاى معشوق نثار کند و هیچ انگیزه و اندیشه اى به غیر از حق در او موج نزند. مراحل مختلفى را براى رسیدن به این مقام ذکر کرده اند که عبارت است از: انجام مناسک و مراسم و تکرار اوراد و اذکار و مراقبه که با تمام وجود متوجه محبوب گردد و در صدد ریاضت و اشراق و کسب رضاى او باشد. رهرو این مرحله باید در جنبه عمل و علم نیز باید سرآمد باشد. عملى وارسته داشته باشد و در علم به شناخت حقیقى نائل شده باشد.
عشق، عاشق، وجود معشوق
در این طریق سه امر را باید بررسى کرد: عشق، عاشق، وجود معشوق.
الف) عشق یعنى از حد گذشتن در دوستى و یا کورى حس از درک عیوب محبوب. عشق صفت قدس است. معدن قدس از تغییر حوادث منزه است. همچنین عشق یعنى طریق الفت و ارتباط و تسلیم محض در برابر اراده خدا و محو حقیقت شدن و جز یکى را ندیدن.
ب) عاشق کسى است که خواسته حق را بر هوا و هوس دنیا مقدم بدارد؛ خویشتن را از هرگونه تعلق دنیوى، فارغ و از هرگونه استقلال شخصى، ساقط گرداند؛ هر پیشرفت و مقامى را مرهون فیض و لطف بى پایان حق بداند؛ دل را در ذات حق مستغرق سازد، بدین معنا که دل و ذهن انسان همیشه رو به سوى او داشته باشد؛ از حب و بغض نسبت به دیگران فارغ باشد؛ به خوشى و ناخوشى ملول و مسرور نگردد.
ج) در گیتا وجود معشوق از بعد تنزیهى در نظر گرفته شده است؛ یعنى از لحاظ واقعیت نامتناهى که ناظم و محمل و اساس کائنات و موجودات و مبدا کلیه صور جهان است، به صورت مرشد و دوست عاشق است. این مرشد در گیتا «کریشنا » است که لحظه اى از ارشاد مرید خود، آرجونه غفلت نمى کند. در فصل دوازدهم گیتا آمده است: کسى که عاجز از تحصیل حالات عشق باشد مى تواند طریق ادیاسه را که عبارت از توجه مکرر انسان به یک موضوع است، در پیش گیرد. این طریق مقابل طریق سمادى است که عبارت است از توجه مدام و بى انقطاع و حالتى وراى بیدارى، رؤیا، و خواب عمیق که در آن فعالیت هاى ذهنى را فرو مى کشد. آنان که از ادیاسه نیز ناتوان اند، باید در اخلاص اصرار ورزند و در عمل بکوشند؛ چرا که این کار موجب کمالشان خواهد گردید.
نتیجه
روح کلى نجات در این کتاب، سه راه علم، عمل و عشق است که در پرتو وحدت وجود قابل جست وجو و دست یابى است. جوهره این سه راه نیز در خدمت عاشقانه نهفته است که در فصل هجدهم از آن به محرمانه ترین راه دانش یاد شده است. در هنگام تحلیل به نظر مى رسد که عمل و علم و عشق سه راه اند و هریک از آنها جداگانه بدون احتیاج به دو طریق دیگر قابل اجرا است، ولى با نگاه دقیق در مى یابیم آن جا که سخن از عمل بى قصد (خالصانه)، است سالک هیچ گاه بدون معرفت به حقیقت عالم و نیز بدون دل دادگى و سرسپردگى به حق، توان بار یافتن به طریق عمل را ندارد. در طریق علم هم همین طور است؛ معرفت بدون عمل ره به جایى نمى برد. از ویژگى هاى گیتا این است که هیچ گاه شریعت را فرو گذار نکرده است، بلکه همواره اذکار و اوراد و صدقه و قربانى و مانند آنها را گوشزد مى کند. در فصل پنجم گیتا، آرجونه سر به اعتراض برمى دارد و مى گوید: «کریشنا، تو گاهى سخن از ترک عمل مى گویى و گاهى عمل را مى ستایى. هان، یکبار، بگو که کدام یک از این دو بهتر است؟» کریشنا در جواب مى گوید: «کودکان و نه خردمندان علم را از عمل جدا مى دانند، لیکن به حقیقت آن که یکى از این دو را داشته باشد دیگرى را نیز دارد». در ادامه، کریشنا مى گوید: «این حقیقت را کسى تواند دریافت که علم و عمل را یکى بیند». طریق عشق نیز چنین است: کسى سرآمد این کوى است که عملى وارسته از آرزوها و پى آمدها و نتیجه داشته باشد و در مرحله علم هم به مقامى برسد که فقط او را ببیند و این دو را با گوهر محبت درآمیزد، تا آن که به مقام وصال که هدف نهایى خلقت جز این نیست، برسد و از آرامشى ابدى و وجد و سرور جاویدان بهرمند گردد. سه گانه بودن طریق بر تفاوت جوهرى آنان دلالت ندارد، بلکه این سه گانگى به حسب استعدادهاى رهروان کوى حق است؛ همان گونه که در فرا گرفتن علم راه هاى مختلفى وجود دارد، در طریق سلوک هم همین طور است. براى ورود به راه و طى طریق، رهرو بر حسب توانایى درونى و گرایش هاى قلبى، یکى از راه ها را انتخاب مى کند و اگر مرشدى طریقى را توصیه مى کند مى تواند دو دلیل داشته باشد، اولا شاید برحسب تجربه شخصى مرشد باشد که به این مرحله رسیده است و این راه را نزدیک تر به مقصود تشخیص دهد؛ ثانیا، همان گونه که گفته شد، شاید به حسب استعداد رهرو طریقى خاص را به او توصیه کند؛ مثلا اگر رهروى را به راه عمل تشویق کنند، او برحسب انجام دستورهایى که داده شده است، به مرور زمان از نور معرفت بهره مند مى گردد و عواطف و علایق او بر اثر عمل و معرفت، به حق گرایش پیدا مى کند؛ ولى وقتى رهرو به مرحله انقطاع رسید، در آن مرحله هر سه راه رنگ مى بازند و در آن جا حقیقت مشاهده مى گردد و سالک حتى عمل خود را نمى بیند و عقل و نفس او حق مى شود و هر چه را ببیند و انجام دهد به خدا نسبت مى دهد. گیتا در فصل پنجم این طور مى گوید: آن که جانش با جان حق یکى گشته ثمره عمل را فرو مى گذارد و به آرامش مطلق مى رسد و به کارگیرى طریق معرفت همانند به کارگیرى طریق عمل باعث مى شود سمت و سوى عمل رهرو، و حب و عشق او به سوى حق گردد. گیتا در همان فصل چنین مى گوید: ولى براى کسى که نور معرفت پرده جهل او را دریده باشد آن نور چون خورشید مى درخشد و حق را روشن مى سازد. عقل او و نفس او حق است. عبادت و مراد او حق است.
منـابـع
گیتا یا سرود خدایان- ترجمه على موحد- انتشارات خوارزمى- صفحه 44- 45
جلال الدین آشتیانى- عرفان گنوستىسیزم، میستىسیزم- شرکت سهامى انتشار- ج4- صفحه 239
داریوش شایگان- ادیان و مکتب هاى فلسفى هند- انتشارات امیرکبیر- صفحه 295، صفحه 302، ج1، صفحه 322
ک. م. سن- هندوئیسم- ترجمه ع. پاشایى- انتشارات فکر روز- صفحه 101، صفحه 106 و 208
جلال نائینى- هند در یک نگاه- انتشارات شیرازه- صفحه 413
سید على محمد نقوى- سیرى در اندیشه معاصر هند و دور نماى فلسفى آن- ج1- صفحه 867- 868، ج2، صفحه 912
مصطفى فرهودى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 11- مقاله راه نجات در گیتا
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها