زندگی، آثار و اندیشه های زیدبن علی
فارسی 4982 نمایش |زندگی نسب و تربیت
بنابر نقل اکثر منابع، زید بن على بن حسین الشهید، بین سال 75 تا 80 هجرى در مدینه از مادرى ام ولد به دنیا آمد. در برخى منابع آمده که مادر زید، همان جاریه اهدایى مختار بن ابى عبیده ثقفى به امام سجاد (ع) است. یحیى بن حسین معروف به الناطق بالحق (م424ق)، یکى از بزرگان زیدى مذهب در کتاب الافادة فى تاریخ الائمة الزیدیة مى نویسد: «نام مادر زید جیدا بود و مختار او را به سى هزاردرهم خریده و به على بن حسین رضى الله عنه اهداء نمود و نیز روایت شده که على بن حسین آن را خریده است و زید در سال 75ق از این مادر متولد گردید».
مرحوم عبدالرزاق مقرم و به پیروى از او، حسین کریمان در کتاب سیره و قیام زید بن على، قائلند که با توجه به اهداء مادر زید از سوى مختار و قتل مختار در سال 67 هـ. ق و بنابر مضمون روایاتى چند که تولد زید را در همان سال بازگو مى کند، باید زید بن على در سال 66 یا 67 هجرى قمرى در مدینه متولد شده باشد و در زمان شهادت پنجاه و پنج یا پنجاه و شش ساله باشد. اما به تصریح اکثر منابع، زید بن على در هنگام شهادت، حدود چهل و اندى سال سن داشته است و هیچ یک از منابع سن او را بالاتر از چهل و هشت سال ذکر نکرده اند. زید بن على در مدینه بزرگ شد و نزد پدر و برادر امام باقر (ع) علم آموخت و به خاطر همنشینى دائمى وى با قرآن به «حلیف القرآن» ملقب گشت. در ادامه زید بن على به عراق سفرکرد و با علماء آنجا به مذاکره علمى پرداخت. شهرستانى در ملل و نحل او را شاگرد واصل بن عطاء (م138ق) بنیانگذار مکتب معتزله معرفى مى کند. که این مطلب مورد نقد بسیارى از نویسندگان قرار گرفته و شاگردى وى را نزد و اصل مردود دانسته اند. ابوزهره در کتاب الامام زید، در نقد دیدگاه شهرستانى مى نویسد: «آیا صحیح است که زید را شاگرد واصل بدانیم؟ با این که هر دو هم سن بوده و در سال 80 هـ. متولد شده اند و هنگامى که زید به بصره آمد در سنى بود که در کمال علمى بود. بنابراین باید این ملاقات را، مذاکره علمى نامیده و آن را شاگردى تلقى ننماییم». (شهرستانى، ملل و نحل، ج1، ص155.)
زید بن على دو یا سه بار ازدواج کرد و داراى چهار فرزند ذکور گردید. یحیى که در خراسان شهید شد و فرزندى نداشت، عیسى جد سادات عراقى از نسل زید، حسین ذوالدمعة، مشهورترین فرد از نسل زید و محمد، جد سادات عجم. بنابراین باید توجه داشت که گاهى در علم أنساب از لفظ زیدى براى نسل زید بن على استفاده مى شود که نشانه مذهب آن فرد نیست.
آثار منسوب به زید
حدود ده رساله و چند کتاب به زید بن على منسوب است. از مهمترین آنها مجموع فقهى و حدیثى زید بن على است که به دو نام، یکى به نام مسند زید بن على و دیگرى با نام المجموع الحدیثى و الفقهى به چاپ رسیده است. این کتاب مورد قبول زیدیان بوده و آن را از زید دانسته و بر آن شروح متعددى نوشته اند. بزرگترین شرح به نام الروض النضیر فى مجموع الفقه الکبیر نوشته حسین بن احمد سیاغى است. راوى اول این مجموعه عمروبن خالد معروف به ابوخالد واسطى است که نزد اهل سنت از ضعفاء شناخته شده و براى همین علت این مجموعه را از زید بن على ندانسته و آن را منکرند. علماى امامیه در این زمینه دو دسته شده و برخى آن را تضعیف کرده و عده اى آن را ثقه دانسته اند. آیت الله خویى در معجم رجال الحدیث آن را ثقه دانسته و آیت الله سبحانى در این زمینه مى نویسد: «در کتب اربعة سى و نه حدیث از زید بن على روایت شده که راوى اکثر آنها ابوخالد واسطى است». (معجم رجال الحدیث، ص 138ـ154) وى در ادامه تمام روایات زید بن على را در کتب اربعه آورده است. کتاب دیگر زید تفسیر غریب القرآن است. راوى این کتاب عطاء بن سائب (م136ق) است که از سوى رجالیون شیعه و سنى توثیق شده است. گویا وى در ابتدا از علماى عامه بوده، سپس مستبصر شده و شیعه گردیده است. ولى به طرفدارى از فکر زیدیه، نه امامیه روایاتى چند از وى در کتب اربعه یافت مى گردد. تمام رسائل و کتب منسوب به زید بن على در مجموعه اى تک جلدى به نام مجموع کتب و رسائل الامام زید بن على چاپ شده است که زیدى مذهبان آن را از زید بن على مى دانند، ولى در نسبت برخى از این رسائل به زید تردید وجود دارد.
افکار منسوب به زید بن على
زیدیه قائل است که اعتقاد اکثریت زیدیه در باب امامت ریشه در افکار زید بن على دارد. از مهمترین مباحث اختلافى بین زیدیه و امامیه در باب امامت، مسئله خروج امام است. امامیه به پیروى از عمل اکثریت ائمه خود و با تمسک به احادیث وارده از سوى آنها، قائل به عدم خروج امام است و خروج را شرط امامت نمى داند. در حدیثى مجهول و در حدیثى صحیح السند در کافى آمده است که بین زید و امام باقر در باب خروج اختلاف نظر بود و زید در مقابل امام باقر (ع) که معتقد به تقیه و عدم خروج امام است، مى گوید: «لیس الامام منا من جلس فى بیته و أرخى ستره و ثبط عن الجهاد، لکن الامام منا... من جاهد فى سبیل الله حق جهاده و دفع عن رعیته. قال ابوجعفر (ع): هل تعرف یا أخى من نفسک شیئا مما نسبتها الیه». (اصول کافى، ج1، ص174).
آیت الله خویى در توجیه این روایت مى نویسد: «این روایت به خاطر ارسال و افراد مجهول، ضعیف است» ولى در باب روایت صحیح السند مى نویسد: «خروج زید به اذن امام بوده، و زید بن على مجاز به کشف این مطلب مأذون بودن از امام براى همراهان خود نبوده است». (معجم رجال الحدیث، ج7، ص 353ـ354.)
از تفکرات دیگرى که به زید بن على منسوب است، جواز امامت مفضول با وجود أفضل است. این دیدگاه برگرفته از کلام وى در باب خلافت شیخین است. در تاریخ طبرى آمده است که «عده اى از بیعت کنندگان از زید درباره ابوبکر و عمر سؤال کردند. وى در جواب فرمود: «رحمهما الله و غفرلهما، ما سمعت أحدا من أهل بیتى یتبرأ منهما و لا یقول فیهما الا خیرا...». به همین خاطر تعداد کثیرى از بیعت کنندگان او را ترک کرده و زید آنان رافضه نامید. آیت الله سبحانى درباره این گفتگو مى نویسد: «این مطلب را تاریخ نویسان نقل کرده و نویسندگان کتب فرق و مذاهب آن را ارسال مسلم گرفته... ولى ما ملاحظاتى نسبت به آن داریم...». (الزیدیه فى موکب التاریخ، ص 304ـ310) در کتاب مجموع کتب و رسائل الامام زید بن على آمده است که از وى در باب کسانى که از حضرت امیر (ع) دورى جسته و او را همراهى نکردند، سؤال شد؟ زید جواب داد: «این افراد حق را نمى شناختند و در این زمینه بصیرت نداشتند، پس آنان حضرت امیر (ع) را ترک کردند در حالى که در شکشان مردد بودند... و خداوند این افراد را مى بخشد...» (مجموع کتب و رسائل الامام زید بن على، ص314) حسین کریمان به مسئله دیدگاه زید در باب شیخین به صورت مفصل پرداخته و در انتها مى نویسد: «بنابراین موضوع مناقشه شیعیان با حضرت زید در باب شیخین و کناره گیرى ایشان از آن جناب بدان سبب، افترایى بیش نتواند بود که چون در مذاق بغض آلود مخالفان شیعه و طرفداران امویان گوارایى خاصى داشت، یکى بگفت و دیگران بدون تعقل و خلفا عن سلف نقل کردند...». (سیره و قیام زید بن على، ص219) اما برخى از نویسندگان شیعى معاصر اختلاف بین زید و امام باقر (ع) را پذیرفته، ولى آن را دال بر قدح و کفر آن ندانسته اند.
زید و معتزله
نزدیکى افکار زیدیه و معتزله باعث شده است که برخى منشأ آن را در ارتباط زید و واصل بن عطا جستجو کنند. ولى آیا واقعا زید بن على افکارى معتزلى داشته است یا خیر؟ بیشتر ملل و نحل نویسان متأخر به پیروى از شهرستانى به این امر اذعان کرده و آن را پذیرفته اند، ولى شواهدى دال بر این مطلب ارائه نکرده و صرف نقل شهرستانى مسئله اى را حل نمى کند. ارتباطى که مى توان بین زید و معتزله پیدا کرد، فقط در تأکید هر دو بر اصل امر به معروف و نهى از منکر است، در عین حالى که بین این دو مکتب، در زمینه امر به معروف اختلافاتى وجود دارد. تمام امامان متقدم زیدى مذهب، قیام به سیف را شرط امامت دانسته و آن را بر اصل امر به معروف بنا نهاده اند، ولى هیچ گاه در تاریخ دیده نشده است که فردى از معتزله با تأکید بر اصل امر به معروف قیام کند و شمشیر به دست گیرد. دوم آن که مهمترین دیدگاه واصل بن عطا، تأکید بر اصل منزلة بین منزلتین در مرتکب کبیره است و حال آن که از زید بن على در این زمینه مطلبى نقل نشده است. همچنین با بررسى کتاب الایمان به این نکته مى رسیم که در این رساله با این که به مرجئه حمله کرده ولى از منزلة بین منزلتین مطلبى بیان نکرده، بلکه تمام این رساله تأکید بر عمل است. بنابراین نمى توان پذیرفت که زید بن على، افکارى معتزلى داشته است، اگرچه عقل گرایى را مى توان به اهل بیت به طور عموم نسبت داد.
دیدگاه علماء امامیه در باب زید بن على
اکثر قریب به اتفاق علماى امامیه نگاه مثبتى به زید بن على دارند و به روایات وارده در ذم آن وقعى ننهاده اند. حسین کریمان در کتاب سیره و قیام زید بن على شانزده روایت را در این باب بررسى کرده و همه آنها را رد یا توجیه نموده است. مهمترین استدلال وى در رد احادیث صحیح السند احتمال تقیه است. ابن قبه (متوفاى قبل از 319 هـ.) از علماى متکلم امامى در دوران غیبت صغرى در کتاب نقض الاشهاد مى نویسد: «علم ائمه زیدیه به اجتهاد و قیاس است و این نشانگر آن است که این افراد امام نیستند. البته منظور من از این مطلب، زید بن على و امثال آن نیست. زیرا این اشخاص ادعاى امامت نکرده، بلکه مردم را به کتاب خدا و به الرضا من آل محمد فراخواندند... ». [27] شیخ صدوق (م381 هـ.) از زید به نیکى یاد کرده و مى فرماید: «زید بن على صاحب فضائل بسیارى است. من از غیر از امام رضا (ع) روایاتى دال بر بزرگى آن حضرت مى آورم تا خواننده کتاب بداند که اعتقاد امامیه درباره زید چیست». (عیون اخبار الرضا، ج1، 1404 هـ، ص226)
شیخ مفید نیز در الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد مى نویسد: «بسیارى از شیعیان معتقد به امامت او هستند. او مردى پارسا، فقیه و دلیر بود و به خاطر امر به معروف و نهى از منکر و خونخواهى حسین (ع) با شمشیر خروج کرد... او مردم را به الرضا من آل محمد دعوت کرد و مردم گمان بردند که مقصودش آن جناب است و حال آن که او چنین قصدى نداشت. زیرا استحقاق بردارش را براى امامت مى دانست...». (ارشاد مفید، ص168) دیدگاه علماى متقدم امامیه، مورد پذیرش اندیشمندان شیعى قرار گرفت و اکثر قریب به اتفاق علماى امامیه به نیکى از زید بن على یاد کرده اند. علامه مجلسى در این زمینه مى نویسد: «روایات، درباره احوال زید بن على مختلف است. برخى دلالت بر ذم وى، بلکه کفر زید بن على دارند. زیرا به امامت خود فرامى خواند و منکر امامت ائمه حق بود، ولى اکثر روایات دلالت بر این دارند که زید بن على از مشکورین است و او ادعاى امامت نکرده است، بلکه به امامت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) اعتقاد داشته و به خاطر خونخواهى خون حسین (ع) و به خاطر امر به معروف و نهى از منکر قیام کرد و مردم را به الرضا من آل محمد فرا خواند ... و این دیدگاه اکثر اصحاب امامیه است، بلکه غیر از این در کلامشان چیزى نیافتم...». (مراة العقول، ج4، ص118)
از نکات جالب توجه این است که زید بن على نزد اصحاب حدیث اهل سنت نیز مورد احترام است. ابن تیمیه به عنوان بزرگترین متفکر سلفى در طول اعصار گذشته، از وى به نیکى یاد کرده و در کتاب الامام زید بن على المفترى علیه، که بر مشرب سلفى گرى و وهابیت نوشته شده، آمده که از بن باز مفتى بزرگ عربستان سعودى درباره زید بن على پرسیدم، او جواب داد که همه علماى سلف مدح زید کرده و او را از اخیار تابعین دانسته اند». بنابراین زید بن على از معدود کسانى است که مورد مدح اندیشمندان فرق مختلف با اندیشه هاى گوناگون قرار گرفته است.
منـابـع
مهدى فرمانیان و سیدعلى موسوى نژاد- درسنامه زیدیه تاریخ و عقاید- نشر ادیان
www. adyan. org
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها