جانشینی پیامبر، نخستین مسئله کلامی صدر اسلام
فارسی 3584 نمایش |نخستین زمینه های افتراق
نخستین افتراق مهم در میان مسلمانان، جدایی گروهی گراینده به حضرت علی (ع) در پی بیعت سقیفه و به خلافت نشستن ابوبکر بوده است. بدون وارد شدن در تفصیل مباحث کلامی، اجمالا در این حد معلوم است که امام علی (ع) در عین بیعت با خلفای سه گانه و پرهیز از ایجاد جدایی در صفوف مسلمانان، مقام خلافت را به عنوان حقی برای خویش می شناخته، و این نکته ای است که در برخی خطبه ها و نامه های آن حضرت و فرزندان ایشان از جمله خطبه شقشقیه (نهج البلاغه، خطبه 3)، منعکس شده است.
ظهور شیعه
نکته دیگری نیز از دانسته های تاریخی است که گروهی از مسلمانان از صدر اسلام، این حق را برای امام علی (ع) قائل بوده اند و با عنوان شیعه امام علی (ع) شناخته می شدند؛ چنانکه در گزارش های مربوط به جنگ صفین عنوان «شیعه» برای گروهی از خواص اصحاب امام علی (ع) به کار رفته و در گزارش جریان صلح امام حسن (ع) در 41 ق، یکی از شروط صلح، آزار نرساندن معاویه به احدی از «شیعه علی» (ع) بوده است. گفتنی است که آنچه منشأ پدید آمدن اصطلاح شیعه گردیده، کاربرد تعبیر «شیعه علی» در جریان های تاریخی مذهبی سده 1 ق بوده است؛ اما ظاهرا شکل مختصر شده این اصطلاح در همان سده نیز تداول یافته بوده است.
مکالمات مهاجران و انصار در سقیفه
برخلاف شیعه، که امامت را برای حضرت علی (ع) به عنوان مسأله ای دینی و حقی الهی تلقی می کردند، مکالمات مهاجران و انصار در جریان سقیفه حکایت از آن دارد که طرف مقابل آنها باوری اساسا متفاوت در این باره داشته است. در سقیفه حتی نمایندگان انصار برای خویش، حقی برابر برای تصدی خلافت قائل بودند و استدلال مهاجران زمانی بر آنان غالب آمد که با تمسک به حدیثی نبوی به مضمون «الائمه من قریش» امامت را بدون تخصیص آن به کسانی خاص، حقی از آن قریش دانستند. از نظر کلامی، همواره امامت ابوبکر در دیدگاه عامه مسلمین، امامتی به اختیار بوده، و جز گروهی گمنام در تاریخ فرق با عنوان بکریه، هرگز کسی امامتی نظیر دیدگاه شیعه درباره حضرت علی (ع) برای ابوبکر قائل نبوده است.
خلافت عمر و عثمان
به دنبال در گذشت ابوبکر (خلافت: 11 ـ 13 ق)، عمر به وصیت او به خلافت رسید (خلافت: 13 ـ 23 ق)؛ او نیز به هنگام احتضار، شورایی مرکب از 6 تن را مأمور ساخت تا یکی را میان خود به خلافت برگزینند و حاصل آن به خلافت رسیدن عثمان (خلافت: 23 ـ 35 ق) بود. حضرت علی (ع) و هواداران او در این مدت، خلافت ابوبکر و عمر را به عنوان مصلحتی برای جامعه مسلمانان، و نه امری مطابق حق پذیرا بودند و این نکته ای است که بارها در سخنان منقول از آن حضرت بازتاب یافته است. (نهج البلاغه، خطبه 3). گفتنی است که سیره شیخین (دو خلیفه نخستین)، در اواخر خلافت عمر در میان جماعتی از مسلمانان به سان سیره ای متبع موضوعیت یافته بود و گاه در عرض کتاب خدا و سنت نبوی جای می گرفت؛ برجسته ترین نمونه تاریخی که این اندیشه در آن نمود یافته، همان شورای 6 نفره است که در جریان آن، عبدالرحمان بن عوف با عرضه خلافت به حضرت علی (ع) و عثمان آنان را به شرط عمل به سیره شیخین به قبول بیعت فرا خواند؛ در این میان حضرت علی (ع) سیره شیخین را تنها در صورت مطابقت با کتاب و سنت ارزشمند خواند، ولی عثمان با پذیرش شرط یاد شده بر مسند خلافت نشست.
به گواهی منابع تاریخی و کلامی، عثمان در 6 ساله نخست از خلافت خود، کمابیش سیره شیخین را معمول می داشت، اما از حدود 30 ق با تغییراتی در شیوه های حکومتی خود و میدان دادن به بنی امیه، موجبات نارضایتی کسانی را فراهم آورد که اساس انعقاد امامت او را مشروع می دانستند و ترک سیره شیخین را بر او خرده می گرفتند. در نمونه تاریخی اعتراض جمعی عالمان جناح های گوناگون به سیره عثمان در 33 ق، در کنار بزرگانی از شیعه، نمایندگانی از عالم غیر شیعی چون عامر بن عبدالله بن عبد قیس نیز حضور داشته اند. اعتراض ها بر سیاست عثمان تا آنجا بالا گرفت که گروهی از مسلمانان، بر او شوریدند و به قتلش رساندند. حضرت علی (ع) هیچ گاه موافق این کردار نبود و در طول تاریخ، در منابع کلامی نیز به رغم باور نداشتن به اساس خلافت عثمان، موضع مثبتی نسبت به قتل عثمان دیده نمی شود.
خلافت امام علی (ع) و طرح مسائل کلامی
پس از عثمان، مسلمانان با امام علی (ع) به خلافت بیعت کردند و گروههایی از مخالفان آن حضرت، به دستاویز خونخواهی عثمان، به جنگ با وی برخاستند. جنگ نخست که به جنگ جمل مشهور است، میان امام علی (ع) از یک سو، و طلحه و زیبر دو تن از اصحاب پر نفوذ پیامبر (ص) از دیگر سو واقع شد. هرچند اساس این جنگ حرکتی کاملا سیاسی بود، اما خود زمینه ای برای موضع گیری های کلامی گردید؛ چه، برخی از صحابه چون سعد بن ابی وقاص و عبدالله بن عمر به پندار اینکه جنگی میان اصحاب پیامبر (ص) درگرفته است و حق از باطل شناخته نیست، از هر دو سوی جنگ دوری گزیدند و درباره حقانیت دو طرف به «توقف» گراییدند. این گروه در منابع گاه با عنوان «معتزله نخستین» شناخته شده اند. پس از جنگ جمل، با فاصله ای اندک جنگ صفین میان امام علی (ع) و معاویه فرماندار شام از سوی عثمان، در گرفت که آن نیز به نوبه خود مقطعی مهم در تاریخ نخستین افتراق های کلامی سیاسی بود.
قضیۀ حکمیت و تشدید اختلافات کلامی و سیاسی
در جریان «تحکیم» که در پی جنگ صفین در 37 ق بر امام علی (ع) تحمیل گردید، گروهی از زهدگرایان مصر بر سنت شیخین که از آن پس در تاریخ اسلام با عنوان حروریه، شرات، خوارج و دقیق تر از همه با عنوان محکمه شناخته شدند، راه خود را از امام (ع)، و به طور کلی از عامه مسلمین جدا ساختند. جریان تحکیم نه علت اصلی پدید آمدن این گرایش، بلکه مقطعی برای بروز گرایشی شکل نایافته بود که ریشه در تعالیم مکتب زهدگرای عراق و به ویژه کوفه داشت که تکیه اش در امور فردی بر عبادت ورزی و دنیا پرهیزی، و در حیات اجتماعی بر اقامه حق و امر به معروف بود. دارندگان این گرایش که پذیرش تحکیم را واگذاردن حکم در امری دینی به خلق خدا تلقی می کردند، با تمسک به شعار «لا حکم الا الله»، از امام کناره گرفتند، در حرورا (قریه ای در نزدیکی کوفه)، اردو ساختند، با عبدالله بن وهب راسبی به امامت بیعت کردند و به سازمان دهی و تقویت نیروی نظامی خود پرداختند. با وجود تلاشهای پی در پی امام برای فرا خواندن آنان به آرامش و همراهی، حروریان بر ستیز با او پای می فشردند و سرانجام نیز اوضاع و احوال را برای جنگ نهروان در 38 ق مهیا کردند. در این جنگ که با شکست قطعی محکمان پایان پذیرفت، بسیاری از حروریان تندرو و جنگ خواه به قتل رسیدند، اما جماعتی نیز با اتخاذ موضعی میانه، به رهبری فروه ابن نوفل از شرکت در جنگ کناره گرفتند و در اردوی خود بر جای ماندند.
منـابـع
کاظم موسوی بجنوردی- دایرة المعارف بزرگ اسلامی- جلد 8- تهران 1367
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها