نهاد خانواده در نظام اسلام (وظایف)
فارسی 3908 نمایش |کارکردهای مرد و زن در جامعه شناسی اسلام
در جامعه شناسی خانواده نیز می توان سهم مرد را بیشتر معطوف به وظایف بیرون از خانواده، یعنی جامعه دانست. مشاغل جامعه بر دوگونه است:
الف- مشاغل دولتی؛ یعنی کارکردهایی که قانون اساسی یا عرف سیاسی و اداری کشوری آن را از پیش معین کرده است، مانند مدیریت سیاسی و اداری. مدیریت سیاسی، مسئول اداره سیاست کشور است، مانند مجلس قانونگذار، رهبری، ریاست جمهوری، هیئت دولت و وزارت خارجه. مدیریت اداری به کار سیاست نمی پردازد و کارکرد و وظیفه آن انجام امور اداری محض است مانند وزارتخانه ها، ادارات، قوه قضاییه و نیروهای مسلح. هر دو دسته، کار خدماتی (سیاسی یا اداری) انجام می دهند. در این بین، ولایت، حکومت و قضاوت از جمله کارکردهای مرد شمرده می شود.
ب- مشاغل آزاد؛ یعنی کارکردهایی که به صورت مشاغل آزاد (کسب و پیشه و فن) در میان مردم رواج دارد و غرض از آن خدمات، تولید و توزیع، صادرات و واردات، واسطه گری و مانند آن است و این مشاغل از عرف جامعه و سنن آن سرچشمه می گیرند.
از نظر اسلام، زن حق فعالیت در همه این مشاغل را دارد؛ ولی برای پیشگیری از ایجاد روابط ناسالم بین دو جنس مخالف، ورود زن را به محدوده مشاغلی که سبب تماس مستقیم و مستمر با مردها می شود، تشویق نمی کند، بلکه ترجیح می دهد که با ملایمت و نه اجبار، زنان به کار و فعالیت در محیط های سالم تر بپردازند. با وجود این گاه به سبب ضرورت های اجتماعی و نیاز، مذهب یا دین کار زنان را در جامعه ضروری و واجب می داند. از این رو، امروز زنان مسلمان در بیشتر جوامع اسلامی از جمله در جمهوری اسلامی ایران توانسته اند در همه گونه مشاغل سیاسی، اداری، قضایی، خدماتی و بازرگانی وارد شوند و سهم مهمی را در پیشبرد اهداف جامعه داشته باشند.
فرزندان
فرزند، «میوه» درخت زندگی خانوادگی است. فلسفه زناشویی و پیوند زن و مرد، همان تولد، رشد و کمال فرزند و بقای نسل است. با ورود فرزند به دایره خانواده، همواره حقوقی به وجود می آید و تکالیف و کارکردهای جدیدی برای پدر و مادر نیز ایجاد می شود که باید جزو کارکردهای خانواده به حساب آید؛ مانند حراست از تن، جان، بهداشت و سلامت کودک و پرورش روانی و فکری او در اموری از قبیل تعلیم و تربیت، تزکیه، اخلاق، آداب زندگی خانوادگی و اجتماعی و از همه مهمتر آشنا کردن فرزندان با دین و آیین الهی.
وظایف والدین در قبال فرزندان از نظر اسلام
از نظر اسلام، والدین در قبال فرزندان وظایف دیگری نیز دارند که دارای ظرافت های بسیار است. برخی از این وظایف به دوران پیش از تولد کودک باز می گردد. به نظر می رسد که این وظایف، تأثیرات نسلی (ژنتیک) دارد و به سلامت جسمی و روحی فرزند مربوط می شود. به عنوان نمونه می توان به خوراک والدین (به خصوص خوراک مادر) و پاکی و طهارت ظاهری و باطنی آنان اشاره کرد. پس از تولد کودک نیز والدین وظایفی دارند؛ از جمله انتخاب نامهای زیبا که الهام بخش پاکی و انسانیت برای کودک باشد و نیز پرهیز از نامهای ناپسند؛ همچنین وظایف مادر در رعایت آداب شیردادن. [مستحب است که مادر شیر خود را به فرزندش بدهد و این کار با رعایت پاکی روحی و بهداشت خوراک باشد]
از پیامبر (ص) روایت شده است که «برای کودک، شیری بهتر از شیر مادر نیست.» در منابع حقوق و اخلاق اسلامی، بیشترین تأکید بر تربیت و آموزش کودک و ارشاد وی برای زندگی در جامعه شده و آمده است که خیر و شر فرزند به والدین مربوط است. سپس مراحل تربیتی کودک و نوجوان به سه دوره هفت ساله تقسیم شده است؛ به طوری که پدر و مادر در هفت سال اول باید کودک را به غرایز کودکی خود واگذارند تا از راه بازی های کودکانه به رشد شخصیت خود بپردازد؛ در هفت ساله دوم، به آموختن خط، زبان، فرهنگ و ورزش های مفید مانند شنا و سواری به کودک و در هفت سال سوم به آشنایی کودک با وظایف شرعی، قانونی و اخلاقی بپردازند. در پایان دوره سوم، آخرین وظیفه رسمی و مستقیم آنان تشکیل خانواده برای فرزندان است.
کارکرد خانواده در نظام اسلام
خانواده دارای کارکردهای فراوانی است که برخی از آنها به میل و تشخیص بشر به وجود آمده و برخی بر مبنای جبر طبیعت بوده است. مهمترین کارکردهای خانواده را به این ترتیب می توان برشمرد.
1- حفظ نسل:
اصلی ترین کارکرد طبیعی خانواده عبارت است از تولید فرزندان و نگهداری و حفظ زندگی آنان و همین کارکرد خانواده است که اصل و نسل انسان را برروی زمین نگه داشته است. اسلام به سبب تطابق و هماهنگیش با طبیعت، به این کارکرد اهمیت بسیار می دهد. پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید: «من به فرزند آوردن شما افتخار می کنم.» و برای تشویق مادران به آوردن فرزند، دوران بارداری را برای آنها همچون عبادت بزرگی دانسته است. یکی از دستاوردهای مهم این کارکرد، حفظ و نگهبانی دقیق از خط توارث و نسب انسان و خانواده ها و نیز جلوگیری از در آمیختن نسب ها (یا اختلاط انساب) است. برای حمایت از این کارکرد مهم خانواده است که اسلام از روابط آزاد مرد و زن در جامعه بیزار است و هر دوی آنها به ویژه زنان را به «عفت» و پاکدامنی دعوت می کند و نوعی پوشش را برای آنان واجب می شمرد که به آن (حجاب) گفته می شود.
2- انتقال تجربه:
کارکرد مهم دیگر خانواده، آموزش زندگی فردی و اجتماعی و انتقال تجربه های به دست آمده در طول زندگی به فرزندان است. این کارکرد و وظیفه سبب نگهداری از فرزندان (پسر یا دختر) در مقابل خطرات طبیعی، اجتماعی و بشری می شود. این کارکرد پس از بلوغ و حتی پس از استقلال فرزندان و جدا شدن آنان نیز بسیار مهم و ضروری است. اسلام به این مهم توجه بسیار کرده و دستورهای فراوانی در این باره به والدین داده است. این کارکرد را نیز می توان طبیعی دانست، زیرا در حیوانات هم دیده می شود و خانواده ای که از این کارکرد تهی باشد نوعی خانواده ی مسخ شده است که نمونه های آن را در غرب فراوان می توان یافت.
3- پرورش روحی و فکری فرزندان:
پدر و مادر موظف به پرورش و هدایت روح و اندیشه و شکل دادن به شخصیت و منش فرزندان هستند؛ همان گونه که یک باغبان به رشد طبیعی و سلامت درختان خود اهمیت می دهد. یکی از این وظایف، آموزش علم، فن و هنر به فرزندان است، تا استعدادهای بالقوه آنها را شکوفا کند. وظیفه دیگر، آموزش اخلاق، شیوه معاشرت با دیگران و پرورش عواطف انسانی فرزندان، تقویت روح همکاری، خدمت به وطن و درک مسئولیت های فردی، اجتماعی و خانوادگی است. این نقش، شامل رفتار عاطفی ماهرانه ی والدین برای جلوگیری از بروز عقده های عاطفی و روانی، ایجاد سرخوردگی و بحران های روحی، بی تفاوتی و افسردگی، و احساس نا امنی، ترس و سرگردانی نیز می شود و دین اسلام به این مسائل اهمیت بسیار داده و به تأثیرات عمیق اجتماعی و جامعه شناختی آن نیز توجه داشته است.
4- انتقال فرهنگ و زبان:
خانواده مسئول آموزش زبان مادری و ملی به فرزندان و آشنا کردن آنان با فرهنگ ملی، بومی و دینی و دادن شعور اجتماعی به آنان است. در اسلام خانواده مکلف است که جهان بینی صحیح الهی و اسلامی را که در عرف به نام «اصول دین» معروف است، به فرزند خود بیاموزد، او را با اصول قوانین دینی (احکام شرعی) آشنا کند و از کارکردهای غیر قانونی و ممنوع (محرمات) پرهیز دهد. در اسلام، خانواده مسئول نگهبانی از ارزش های دینی، مکتبی، اخلاقی و ملی و مأمور آموزش آن به اعضای خود است.
5- ایجاد آرامش روانی:
یک رکن مهم خانواده همان گونه که اشاره شد، زن است. از نظر روانی زن عواطفی رقیق و قلبی مهربان دارد و دارای غریزه پرستاری، مهرورزی و صلح جویی است. به طور طبیعی یک زن سالم روحیه ای به دور از پرخاش، جنگ و خصومت دارد؛ از این رو وجود او همواره می تواند تعدیل کننده احساسات خشونت بار و جنگجویانه مرد در بیرون و درون خانه باشد. به برکت همین ویژگی انتظار می رود که وجود یک زن سالم در خانه و خانواده اثری آرام بخش داشته باشد و سبب ایجاد راحتی روانی شود و خانه برای اعضای آن به ویژه مرد، آسایش و تعادل روانی و عصبی را به همراه بیاورد و محیط زندگی عاطفی و شیرین شود و حتی این محیط عاطفی و لطیف شده، از خانه به کوچه و بازار و جامعه نیز انتقال یابد. زن در قرآن سبب آسایش و آرامش مرد و همه ی اعضای خانواده معرفی شده است. در این آیه یکی از نعمت های خداوند ایجاد دوستی، ترحم و نرم دلی بین زن و شوهر است.
6- ساختن جامعه ای سالم و نیرومند:
در جامعه شناسی اغلب به ذکر همین چند کارکرد معروف برای خانواده بسنده می کنند، در صورتی که در اسلام، وظایف و کارکردهای خانواده منحصر مواردی چون ایجاد نسل، تربیت و حفظ و نگهداری فرزند نمی شود، بلکه از آنجا که خانواده اصلی ترین پایه های بنای جامعه است، نقش عمده ای در ساختن یک جامعه سالم و نیرومند دارد. در اسلام مسئولیت اجتماعی فراگیر و عام است و شامل همه افراد جامعه و خانواده ها می شود. در این دین «همه مسئول همه» هستند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» هر خانواده با تلطیف و آرامش بخشیدن به روح و اعصاب مرد و دیگر اعضای خود و تربیت صحیح فرزندان شایسته برای بهسازی جامعه، مهمترین گام را در ساختن جامعه سالم و پیشگیری از فساد برمی دارد.
7- هدایت غریزی و نیاز جنسی:
خانواده با زناشویی زن و شوهر در گام نخست نیاز جنسی دوطرف را برطرف می کند و همین کارکرد است که ضمن جلوگیری از مفاسد تجرد و بیماری ها یا جرایم ناشی از آن، سبب تولید نسل می شود. خانواده دارای فرزند، مسئول کنترل و هدایت غرایز آنان و تسهیل زناشویی پسران و دختران عضو خود نیز هست و بدون خانواده این کارکرد یا ناقص و یا معلق می ماند. اسلام ضمن تشویق به تشکیل خانواده و برقراری پیوند زناشویی برای والدین نسبت به فرزندان وظایفی را معرفی کرده است.
8- کارکردهای دیگر خانواده:
برای خانواده در برخی جوامع، کارکردهای دیگری نیز متصور است؛ از آن جمله، کارکرد و نقش اقتصادی خانواده است. زنان در برخی جوامع در مزرعه یا کارگاه خانوادگی و یا در خانه فعالیت های اقتصادی می کنند و از این طریق به اقتصاد خرد و کلان و درآمد خانواده و ملی کمک می رسانند. حداقل دخالت اسلام در این نقش خانواده، جلوگیری از هدر رفتن ثروت های ملی، ایجاد نوعی تعادل اقتصادی به وسیله ی «قناعت» و «صرفه جویی» و پیشگیری از «اسراف» و «تبذیر» است. کارکردهای خانواده و آثار آن را تا جایی می توان برتری بخشید که آن را در برقراری صلح و عدالت اجتماعی و جهانی (و حتی بالاتر از آن) در تغییر و تحولات اجتماعی و تاریخی مؤثر دانست.
5 ـ ارزش اجتماعی خانواده در نظام اسلام
با همه اهمیتی که برخی فرهنگ ها برای خانواده قائل هستند، می توان ادعا کرد که هیچ فرهنگی به اندازه اسلام برای نقش خانواده در جامعه و زندگی فردی و اجتماعی، ارزش قایل نشده است؛ زیرا معیار «ارزش» خانواده، به اندازه گستره «نقش» آن است و همان گونه که فهرست وار گفتیم، نقش خانواده در اسلام از دید جامعه شناختی باتوجه به کارکردهای بسیار آن، اهمیت بیشتری می یابد. از این رو، می توان عمق و اهمیت نقش خانواده و ارزش بالا و والای آن را در مکتب اسلام جستجو کرد.
تأثیر خانواده در امنیت اجتماعی
یکی از زوایایی که می توان به کمک آن به ارزیابی نقش، اهمیت و ارزش خانواده پرداخت، تأثیر سازنده یا مخرب خانواده در «امنیت اجتماعی» است. محاسبه مالی و کاری وظایف و عملیات نیروهای انتظامی و قضایی، فعالیت های پلیس شهری و بیرون شهر، حجم کار دستگاه قضایی و زندان ها و هزینه های آن و پیامدهای اقدامات پلیسی و قضایی از قبیل اعدام ها و زندان ها بر خانواده مجرمین می تواند ما را به درک عمق و اهمیت نقش خانواده رهنمون سازد.
نقش اجتماعی خانواده در شکوفایی استعدادها
نکته دیگر، نقش خانواده در توجه دادن فرزندان به دانش، فن و هنر است که به کمک دولت و دستگاه های دولتی یا سازمان ها و نهادهای اجتماعی، می توان به جای تحویل یک مرد یا زن کم سواد به جامعه، دانشمندانی بزرگ، محقق، مخترع، مکتشف و هنرمند به جامعه تحویل داد و سطح دانش و تمدن بشری را بالا برد.
نقش اجتماعی خانواده در پرورش سالم افراد
همچنین می توان تأثیر خانواده را در ایجاد نسلی سالم و قوی یا بر عکس نسلی ضعیف و مریض؛ یا در ایجاد جامعه ای مولد و فعال و یا جوانانی فرومانده، تنبل و بدون فعالیت بررسی و ارزیابی کرد. اگر خانواده ها انسان هایی منحرف و ناسالم به جامعه تحویل دهند، محال است که از مجموعه آن افراد، جامعه ای سالم و غیر منحرف به وجود آید. تحقیقات و آمارها نشان می دهد که همه یا اغلب تبهکاران در خانواده و دوران کودکی یا جوانی دچار نابسامانی بوده و یا از تربیت صحیح محروم بوده اند. اگر بشر جامعه ای سالم و به دور از انحرافات و آسیب های اجتماعی و محیطی خالی از تبهکاری، جرم و جنایت می خواهد، ابتدا باید به اصلاح ساختار خانواده و سالم سازی روابط افراد آن و نیز تصحیح رفتار والدین بپردازد. در واقع والدین باید نخست نقش و وظایف خود را در قبال خانواده به خوبی بیاموزند و سپس آنها را انجام دهند. از دیدگاه جامعه شناسی، طرح اسلام برای یک خانواده (با رعایت تمام شرط هایی که برای آن لحاظ شده است) کامل ترین طرح ها و برنامه ها در راستای ساختن یک جامعه ی سالم و بدون آسیب، یا با کمترین آسیب اجتماعی است و می تواند طرحی جهانی برای همه ملت ها باشد.
آفات خانواده در نظام اسلام
خانواده مانند هر پدیده ی دیگر می تواند دارای اوصافی همچون زیبا و زشت؛ خوشبخت و بدبخت؛ سالم و بیمار و آسیب دیده و سالم باشد. عوامل گوناگونی می تواند به خانواده آسیب برساند و یا مانند طلاق آن را به کلی از هم فروپاشد.
برخی آفات خانواده در جامعه مدرن
انواع اعتیاد به الکل و مواد مخدر، ارتکاب جرم و جنایت و داشتن مشاغل ممنوع و مجرمانه، به خانواده آسیب های شدیدی می رساند. برخی پدیده های به ظاهر عادی مانند صنعتی شدن، و گاه وجود رسانه های گروهی مثل تلویزیون و نیز مسائلی چون شهرنشینی روستاییان یا اقامت در خارج از کشور، هسته ای شدن خانواده و دور شدن فرزندان از والدین و خانواده ی گسترده خود، فرزند نیاوردن زن یا شوهر، کمبود عواطف بین همسران و برخی بحران های روحی می تواند سبب جدایی روحی میان اعضای خانواده و در نتیجه سستی جاذبه های جمعی خانواده و نابسامانی آن یا حتی جدایی زن و شوهر و فرزندان از یکدیگر شود.
دیدگاه اسلام درباره طلاق
از دیدگاه اسلام، طلاق از اساس کاری ناپسند و منفور است. پیامبراکرم (ص) در حدیثی فرموده است: «مبغوض ترین حلال ها نزد ما طلاق است.» همه دستورهای اخلاقی یا مقررات حقوقی خانواده و زناشویی در اسلام برای استواری خانواده و کاهش جدایی ها و طلاق است. طلاق در اسلام یک عمل جراحی ضروری و علاج نهایی و اضطراری است و نباید بر اساس عواطف، خشم و احساسات بی منطق به سراغ آن رفت. طلاق در حالت مستی، جنون، خشم و یا اکراه به طور معمول باطل است. شرط اساسی در طلاق حضور و شهادت دو فرد وارسته، پاک و با شخصیت است (که در اصطلاح فقهی به آنها عادل می گویند) و همین افراد گاه با راهنمایی های ارزشمند و مفید خود مانع از طلاق می شوند.
منـابـع
مرکز گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی- مجموعه مقالات خانواده و همزیستی مسالمتآمیز از نظر اسلام و مسیحیت ارتدوکس
سیدمحمّد خامنهای- مقاله نهاد خانواده و نظریه اسلام
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها