اندیشه های دینی مهاتما گاندی (مبارزات)
فارسی 5210 نمایش |ستیاگرهه از نظر گاندی
واژۀ ستیاگرهه مرکب از دو بخش satya به معنی حقیقت و agrahaبه معنی ثبات و پایداری است و مفهوم آن پایداری در راه حقیقت می باشد. این واژه نخستین بار در سال 1908 توسط گاندی در روزنامه عقیده هندی به کار رفت و عنوانی برای مبارزۀ هندیان در آفریقای جنوبی شد. از آن پس، این واژه به جای واژۀ نارسای مقاومت منفی به کار گرفته شد، که در زبان انگلیسی سلاح ضعیفان شمرده می شد و بوی نفرت و خشونت از آن به مشام می رسید. مقاومت منفی عنوانی بود که تا قبل از آنکه واژۀ ستیاگرهه ابداع شود، بر مبارزه هندیان نهاده شده بود، اما با محتوا و اهداف مبارزۀ مذکور سنخیتی نداشت. زیرا از نظر گاندی با انفعال، ضعف و ناتوانی روحی همراه بود، در حالی که در ستیاگرهه قدرت روحی و فعالیت بسیار شدید توأم با رعایت حقیقت وجود دارد. ستیاگرهه از نظر او مستلزم رعایت اصول اخلاقی است و نافرمانی مدنی یا اخلاقی در جائی رخ می دهد که یک قانون ضد اخلاقی وجود داشته باشد. در سال 1906 در جلسه ای که در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی تشکیل گردید، ستیاگرهه طی قطعنامه ای با نام خدا آغاز شد و گاندی طی آن مشقت های این راه را برشمرد و ارادۀ خود را در تحمل هر آنچه پیش آید، حتی اگر یکه و تنها بماند، اعلام نمود.
اعتقاد و پای بندی گاندی به ستیاگرهه در عرصۀ مبارزه اجتماعی
اعتقاد و پای بندی گاندی به ستیاگرهه در عرصۀ مبارزه اجتماعی ریشه در عشق او به حقیقت و راستی داشت که در عرصۀ اخلاق فردی بدان ملتزم بود، و آن نیز برخاسته از پرهیزکاری ستیه یا راستگوئی است که از ارکان طریق یوگه می باشد. در این طریق، ستیه عبارت از انطباق گفتار و پندار با مصادیق آنان است، به طوری که گفتار و پندار با آنچه دیده، اندیشه و شنیده شده تطابق کامل داشته باشد.
انسان و اعمال او در فلسفه ستیاگرهه
از نظر گاندی، در فلسفه ستیاگرهه انسان و اعمال او دو چیز جدا از هم اند. او معتقد بود که در حالی که عمل نیک شخص باید تأیید شود و عمل زشت او تقبیح گردد، فاعل اعمال، چه نیک و چه بد، باید همیشه به تناسب اعمالش مورد احترام یا ترحم باشد. بر این اساس باید از گناه نفرت داشته باشیم، نه از گناهکار. گاندی بر آن باور بود که شخص مؤمن به ستیاگرهه هرگز از چیزی نمی ترسد و اگر رقیبش بیست بار هم او را بفریبد، برای بیست و یکمین بار نیز به او اعتماد می کند، چرا که اعتماد اساسی او اعتقاد محض به طبیعت بشری است.
ستیاگرهه معیار مهم زیبایی شناسی
از نظر گاندی، ستیاگرهه معیار مهم زیبایی شناسی نیز هست و عمل بر پایۀ آن، به شخص و اعمال او زیبایی می بخشد، حتی اگر خود شخص ظاهری زشت داشته باشد. مثال او در این باره سقراط بود که علیرغم چهرۀ زشتش، بدان دلیل که زندگی اش وقف مبارزه و جستجوی حقیقت شده بود، شخصیتی بسیار زیبا و جذاب برای بشریت به شمار می رود. خود گاندی نیز در پیروی از شیوه ستیاگرهه چنان چذابیتی داشت که نهرو درباره اش می گفت: « او در حوزۀ مربوط به اقدام مستقیم مبتنی بر ستیاگرهه عالی بود و غریزه خطاناپذیرش وی را در برداشتن گامهای درست هدایت می نمود».
برهمه چریه یا عفت جنسی در اندیشه گاندی
یکی از مهمترین پرهیزگاریها در مکتبهای یوگه و جاین، برهمه چریه یا پرهیز جنسی است. ویاسه آن را مهار ساختن اعضای پنهان یا به عبارت دیگر مهار اعضای تناسلی تعریف نموده است. گاندی معنای گسترده تری از برهمه چریه را مد نظر داشت. به باور او charya به معنی سیر و سلوک است و سلوک برهمه چریه در حقیقت شخص را به جستجوی ~برهما~ یا حقیقت سوق می دهد که عبارت از کنترل تمامی نیروهای حسی برای ادارک حقیقت است. به همین سبب، گاندی معنای ناقص برهمه چریه را که به محدود شدن شخص در جنب ههای صرف جنسی می انجامد، نمی پذیرد. براساس متون مقدس هندوئی، حفظ منی یا نیروی حیاتی برای حفظ قدرت بدنی و روحی ضروری است و از دست رفتن آن سبب رنجوری و مرض می گردد.
قوانین سختگیرانه برای حفظ برهمه چریه
در این متون قوانین سختگیرانه ای برای حفظ عهد یک برهمه چری وضع شده است. از جملۀ این احکام نظر نکردن به زنان، ننشستن بر نشیمنگاهی که ایشان بر آن نشسته باشند، و نیز نپذیرفتن شاگردی زنان است. همچنین شخص باید از هر نوع محرک جسمی نظیر شیر، سرشیر، روغن حیوانی، شستشو با آب داغ و ماساژ با روغن اجتناب نماید. او نه تنها از زنان بلکه از حیوانات نیز باید بپرهیزد.
عمل جنسی از نظر گاندی
تصمیم نهایی مهاتما گاندی بر پای بندی مطلق به نذر برهمه چریه در سال 1906 و در آفریقای جنوبی، قبل از شروع مبارزه موسوم به ستیاگرهه گرفته شد. قبل از آن تجارب ناقصی از این نذر را آزموده بود، اما آمادگی کامل او در سی و هفت سالگی اتفاق افتاد. انگیزه اساسی در گرایش او به این سلوک روحی، خدمت خالصانه به مردم بود، زیرا وی معتقد بود برای رسیدن به آرمان خالصانه خدمت باید توجه به زن و فرزند و ثروت و زندگی به کلی از میان برود و شخص به مرتبه یک ونه پرستهه، یعنی فرد بی اعتنا به خانه و خانواده تعالی یابد. از نظر گاندی عمل جنسی عملی مستقل همچون خوردن و خوابیدن نیست که ارضاء آن امری اجتناب ناپذیر باشد، بلکه هدف از آن تولید نسل و بقای زندگی است و از این رو تجلی خداوندی محسوب می گردد. وی عقیده داشت که کمال یک برهمه چری آن است که از نظر روحی و فیزیکی مانند یک زن شود یا حداقل صفات مردانه و زنانه را توأمان واجد گردد. چنانکه معروف بود، رامه کریشنه عارف هندو در قرن نوزدهم چنان با زنان احساس همانندی می کرد که قادر بود بطور متناوب حائض شود. گاندی نیز اظهار می داشت که اعضای جنسی او در برخی اوقات متفاوت به نظر می رسد. گاندی لذت ذائقه را عامل مهمی در تمایلات شهوانی آدمی می دانست و تجربه خود را در کنترل شهوات جنسی در مسیر برهم هچریه دردناکتر از را ه رفتن بر لبه تیغ معرفی می کرد. وی معتقد بود که حس چشائی به عنوان منشاء اولین کامجویی یک طفل، سرچشمه همۀ لذائذ آدمی است و خود او سالها از محرکات چشائی نظیر ادویه ها پرهیز می کرد، اما نظیر برخی گیاه خواران به فرآورده های لبنی وابسته بود و سبب اصلی شهوات حیوانی اش را همین مواد می دانست. وی برای آزمودن میزان تسلط نفس خویش در رعایت نذر برهمه چریه، دست به آزمونهای عجیبی زد که انتقاداتی را نیز علیه او برانگیخت. اما او این آزمون ها را یک یجنه یا قربانی می دانست که لازم بود برای تهذیب، به هر قیمتی حتی روی گرداندن تمام مردم جهان از او، آزادانه و بی پروا انجام شود.
وحدت ادیان از نظر گاندی
وحدت ادیان از مهمترین وجوه اندیشه دینی گاندی به شمار می رود. گاندی در هند و آفریقای جنوبی با پیروان ادیان دیگر همچون مسلمانان، مسیحیان، زرتشتیان و جاینی ها، برخورد و تعامل مستقیم داشت. وی در زندگینامۀ خود از معاشرت ایشان با پدرش و مدارای دینی وی با آنها سخن به میان آورده و گفته است که او این فرصت را داشت که در گفتگوهای ایشان حضور داشته باشد و نسبت به ایمانهای دیگر به نوعی مدارا دست یابد. به تعبیر مارگارت چترجی، گجرات با ادیان گوناگونش محیط مناسبی برای ای نگونه برخوردها به شمار می رفت که در آن پیروان اسلام، هندوئی و دیگر ادیان با هم می آمیختند. گاندی در دورۀ دانشجوئی و اقامت در لندن برای اولین بار فرصت یافت تا کتاب مقدس را مطالعه کند. این دوره، نخستین کوششهای او برای فهم تعالیم دیگر ادیان، در جهت رسیدن به یک انتخاب صحیح دینی به شمار می رفت. وی در دورۀ اقامت در آفریقای جنوبی مطالعات تطبیقی خود در ادیان را گسترش داد، در مجامع دینی مسیحی شرکت نمود، کتابهای زیادی را دربارۀ مسیحیت مطالعه کرد و ترجمه های قرآن و اوستا را بررسی نمود. همچنین کتابهایی دربارۀ زندگی قدیسان خواند و کوشید تا به یک انتخاب رضایت بخش دینی دست یابد، اما به بیان خودش دچار نوعی سردرگمی و اضطراب گشت، تا اینکه مرشد عارف او، رای چندبهای، با وصفی که از جامعیت اندیشه هندوئی نمود، وی را به دین هندوئی پایبند کرد. اما
این انتخاب مانع از احترام و پژوهش گاندی نسبت به حقیقت آموزه های سایر ادیان نگشت، زیرا وی هیچ گونه نگرانی از کثر تگرائی دینی نداشت و این مسئله، آن گونه که دغدغه برخی الهی دانان مسیحی است، هیچگاه به عنوان معضلی فکری برای او مطرح نشد.
عقیده گاندی در باب تنوع ادیان
عقیده گاندی در باب تنوع ادیان آن بود که ادیان اساسا با هم وحدت دارند و برابرند. از این رو وی توصیه می کرد به جای آنکه با ادیان دیگر صرفا مدارا کنیم، آنها را مانند دین خود محترم بشماریم. او برابری ادیان را همچون برابری افراد انسانی با یکدیگر می دانست و معتقد بود همان گونه که در هنگام تولد، کودکی و برهنگی فرقی میان آدمیان نیست، ادیان نیز چنی ناند و چه از نظر واجد حقیقت بودن و چه از نظر نقایص با هم یکسانند. به نظر او ادیان همچون شاخه های یک درخت واحدند که گرچه از نظر ظاهری شبیه یکدیگر نیستند، لیکن در رشد با یکدیگر وحدت دارند و در امر دین هیچ بالا و پستی وجود ندارد.
نزدیکی محتوای کتابهای مقدس در نظر گاندی
گاندی بر آن باور بود که محتوای کتابهای مقدس چنان با هم نزدیک اند که ضرورتی برای تغییر دین باقی نم یگذارند. بنابراین، منتهای تلاش هر شخص باید آن باشد که در دین خود یک دین دار خوب باشد. وی تا آنجا انحصار دین را مردود می شمرد که می گفت:«اگر مسیحی ای شیفتۀ بهگودگیتا شود و بخواهد تغییر دین دهد، من مانع او خواهم شد، زیرا آنچه که بهگودگیتا دارد، انجیل نیز دارد».
پایبندی گاندی به نظریه وحدت ادیان در زندگی عملی خود
به نظر گاندی دین هندوئی به معنی مصطلح کلمه یک دین تبلیغی نیست، بلکه به هر شخصی می گوید که خدا را براساس ایمان خود پرستش نماید. اساسا پافشاری بر شکل خاصی از عبادت یا نیایش دینی از نظر او عامل قدرتمندی در بسط خشونت بود. او معتقد بود که هر قدر ما در کسب معرفت صحیح بکوشیم، بهتر خواهیم دانست که نباید با کسانی که از نظر دینی پیرو ما نیستند جدال نمائیم. وی با تأکید بر اینکه ادیان به سوی یک نقطه روان اند، این سؤال را می پرسد که آیا خدای هندو با خدای مسلمان یکی نیست؟ گاندی در زندگی عملی خود پایبند نظریه وحدت ادیان بود. عبادت صبحگاهی و شامگاهی وی، ترکیبی از نیایش های هندو، اسلامی، مسیحی، زرتشتی و بودائی بود. وی یکبار در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از او پرسیده بود آیا او یک مسیحی است؟ گفت: « در عین حال که هندوست، یک مسیحی، یک مسلمان و یهودی نیز هست». یکی از مبلغان مسیحی نیز از او به عنوان شبه مسیحی ترین فرد تاریخ که هرگز مسیحی نامیده نشد، نام برد.
تأکید بر وحدت تساهل دینی
گاندی در مزرعۀ موسوم به تولستوی که در آفریقای جنوبی ایجاد کرده بود، عملا بر وحدت تساهل دینی تأکید می ورزید. در آنجا جوانان مسیحی، زرتشتی و مسلمان و هندو در کنار یکدیگر آموزش می دیدند و احکام دینی خود را آزادانه به جای می آوردند. او در آنجا بر درک همدلانۀ عقائد و شعائر دینی هر دین توسط پیروان ادیان دیگر تأکید می کرد، تا آنجا که در ماه رمضان پیشنهاد کرد که مسیحیان، زرتشتیان و هندوان نیز در روزه گرفتن، مسلمانان را همراهی کنند و در طول شبانه روز تنها یک وعده غذا بخورند.
اصلاح دینی در نظر گاندی
یکی از مهمترین نقشهای گاندی در هند اصلاحگری او در معتقدات دینی و اجتماعی هندوان بود. از این نظر گاندی را میتوان ادامه دهندۀ جریان اصلاح دینی و اجتماعی دانست که در اوایل قرن نوزدهم در هند پدید آمد. این جریان اصلاحی که در اثر برخورد اندیشه های دینی مسیحی و اسلامی با اندیشه دینی هندوئی از یک سو، و ورود افکار مدرن غربی به هند از سوی دیگر پدید آمد، سعی داشت عقائد و اندیشه های غیر عقلانی و خرافی هندوئی را که آثار سوء دینی، اخلاقی و اجتماعی داشت، از ساحت دین هندوئی بزداید. مهمترین جریان اصلاح دینی مذکور، نهضت براهموسماج به رهبری رام موهن روی بود. وی نه تنها به اصلاح دینی نظر داشت، بلکه به اصلاح جامعۀ هندو نیز می اندیشید.
اندیشه ها و اقدامات رام موهن روی
رام موهن روی که تحت تأثیر اندیشه های اسلامی و مسیحی بود، با چندگانه پرستی، اساطیر و بت پرستی رایج در دین هندوئی به مخالفت برخاست و بر آن بود که تنها برهمن به عنوان خدا باید به صورتی خاص پرستش شود. از دیدگاه فلسفی، خداپرستی او نقطه مقابل وحدت وجود شنکره بود که براساس آن، برهمن همه چیز و در عین حال ورای همه چیز است. این تعالیم هیچ کدام تعالیمی نو و مغایر با اندیشه های رسمی نبودند، اما رام موهن روی پا را از این فراتر نهاد، تمایزات طبقاتی کاست را ملغی نمود، ازدواج زنان بیوه را در میان پیروانش مجاز شمرد و به الغای رسم ستی همت گماشت.
اندیشه ها و اقدامات اصلاحی گاندی
گاندی نیز در حقیقت در دین هندوئی در نقش یک پروتستان ظاهر شد و بر علیه هرگونه فروپاشی زندگی در صورتهای فردی و اجتماعی آن مبارزه کرد. سابقۀ اندیشه های اصلاحی گاندی به دوران نوجوانی اش باز می گشت، یعنی هنگامی که کوشید تا علیرغم حرمت خوردن گوشت در دین هندوئی، تحت تأثیر یکی از دوستان خود به خوردن گوشت مبادرت ورزد. وی هنگام خوردن گوشت در پی آن بود که از نظر جسمانی قوی و بلند قامت شود و با انگلیسی قوی و بلند قامت به مبارزه پردازد. گاندی از وضع بد معابد هندوئی خوشنود نبود و از زرق و برق موجود در آنها و نیز از کارهای خلاف اخلاقی که در آنها صورت می گرفت به شدت انتقاد می کرد.
مبارزه گاندی با جنبه های خرافی دین هندوئی
جنبه های بت پرستانه دین هندوئی نیز که انتقادات بسیاری را به ویژه در محافل مسیحی، اسلامی و روشنفکری برانگیخته بود، گاندی را به تأمل وا می داشت. گاندی در دورۀ تحصیل در لندن، به دلیل رویارویی با جامعه متجدد و متمدن غرب بیشتر به جنبه های خرافی دین هندوئی توجه نمود، ولی در دوره اقامت در آفریقای جنوبی بود که عملا به عرصۀ فعالیتهای اصلاح دینی و اجتماعی وارد شد و در رسالۀ معروف خود به نام هند سواراج بر لزوم مبارزه با خرافات و پیراستن دین هندوئی از آنها تأکید نمود.
مبارزه گاندی بر علیه عقیدۀ نجسی
یکی از دیگر جنبه های اندیشۀ اصلاحی گاندی مبارزه بر علیه عقیدۀ نجسی بود که در نظام طبقاتی موسوم به کاست وجود داشت. نجس ها که از نژاد دراویدیان و خارج از طبقات چهارگانۀ آریائی قرار داشتند، از تمامی حقوق اجتماعی محروم بودند و به سبب نجس شمرده شدن، تماس هر یک از طبقات با این افراد ممنوع بود. گاندی برای اولین بار در سال 1905 اعلام نمود که از نظر او تفاوتی میان برهمنان و نجس ها وجود ندارد. وی تصریح نمود که منشاء دیدگاه های او در باب الغای نجسی اندیشه های غربی نیست، بلکه برخاسته از تعالیم گیتا است. او در سال 1915 با پذیرفتن خانواده ای از نجس ها در معبد خود، موجب شد تا کمکهای مالی به معبد قطع شود و جامعۀ معبد او در معرض تحریم اجتماعی قرار گیرد و تعدادی نیز آن را ترک گویند. اما او به این فشارها اعتنائی نکرد و تصمیم گرفت که در صورت نرسیدن کمک مالی به محله نجس ها نقل مکان کنند و با کار دستی امرار معاش نمایند. گاندی به صراحت تأکید می کرد که مسئله نجسی مورد تصدیق دین نیست، بلکه وسیله ای شیطانی است و اگر این موضوع به دین هندوئی متعلق باشد، چنین دینی به کار او نمی آید. وی برای مبارزه با طرد نجس ها در سال 1919 برنامه اصلاحات اجتماعی را به کنگرۀ هند پیشنهاد کرد و خود با نجس ها معاشرت نمود و در کارهای نظافت با آنان همکاری می کرد و نشریۀ خود را نیز هریجن، به معنی فرزند خدا نامید و برای کسب اجازۀ ورود آنها به معابد چندین نوبت روزه گرفت.
منـابـع
محمد سرگل زایی- دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم تحقیقات- نیمسال نامۀ تخصصی پژوهشنامۀ ادیان- سال اول- شمارۀ اول- مقاله اندیشه های دینی مهاتما گاندی
رامین جهان بگلو- گاندی و ریشه های فلسفی عدم خشونت- ترجمه هادی اسماعیل زاده- تهران- نشر نی- چاپ دوم- 1382
داریوش شایگان- ادیان و مکتبهای فلسفی هند- جلد 2- تهران، انتشارات امیرکبیر- چاپ چهارم- 1375
3- خجسته کیا،، مهاتما گاندی در جستجوی حقیقت، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1372
4- جورج وودکاک،گاندی، ترجمه محمود تفضّلی، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ اول، 1363
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها