تفسیر وحی در الهیات مسیحی (مسیح)
فارسی 4339 نمایش |مسیح در نخستین دوره از رسالت خود
اناجیل موجود و عهد جدید برای زندگانی حضرت عیسی مسیح، ادوار چندی را ترسیم می کنند:
1. دوره تولد مسیح; 2. دوران کودکی; 3. دوران رسالت و موعظه های او; 4. دوره مبارزه با امپراطوری روم; 5. جاسوسی شاگردان و گرفتاری او; 6. بالای دار رفتن; 7. سرانجام دفن و رستاخیز مسیح. طبق شواهد اناجیل، عیسی مسیح در دوره رسالت خود در میان حواریون و در سرزمین ماورای اردن و هنگامی که برای راهنمایی «گوسفندان» به شهرهای قیصریه، جلیله و دیگر شهرهای فلسطین می رود، تنها یک پیامبر بوده است. حتی اعتقاد حواریون و شاگردان او در این دوره، این بوده است که جانشین یحیی تعمید دهنده و ناجی بنی اسرائیل است. سخنان «پطرس» کلمنت اسکندرانی، این ادعا را ثابت می کند. حتی در اولین کلیسای اورشلیمی، تمام آداب و رسوم شریعت یهود به طور کامل رعایت می شد. تنها چیزی منشا امتیاز نودینان از یهودیان سنتی به حساب می آید، عقیده به عیسی پیامبر به عنوان همان پیامبر موعود از نسل داود است که در کتابهای انبیای بنی اسرائیل بشارت داده شده است.
برای آنان مسیح موجود الهی نبوده است، بلکه پیغمبر پیشگویی شده انبیای سلف می باشد. در این جامعه یهودی مسیحی شده اسرائیلی، (پیش از تحریر اناجیل جدید) توحید به عنوان یک اصل مسلم دینی به شمار می رود، اساسا چنین چیزی مطرح نیست که خداوند پسری دارد که همذات اوست. ظاهرا پطرس و یعقوب طرفدار چنین عقیده ای هستند که بعدها مورد مخالفت پولس و یوحنا قرار می گیرند. مردم زمان او، او را پیامبری می دانند که مؤید با معجزات و کرامات می باشد و آنها با شگفتی، ناتوان از تحلیل هستند.
دعوت مسیح در قیصریه
«و عیسی با شاگردان خود به روستاهای قیصریه فیلپس رفتند و در راه از شاگردانش پرسید و گفت: مردم مرا چه کسی می دانند؟ ایشان جواب دادند که: یحیی تعمید دهنده و بعضی گویند: تو الیاس هستی و بعضی گویند: یکی از انبیاء هستی. او از ایشان پرسید: شما مرا که می شناسید؟ پطرس در جواب او گفت: تو مسیح هستی. پس به آنان دستور داد که درباره او به هیچ کس چیزی نگویند.» (انجیل مرقس: 8: 27 30)
«به شهر خود «ناصره» برگشت و به تعلیم دادن در عبادتگاههای آنها شروع کرد. مردم از این همه حکمت و معجزه ای که از او می دیدند در حیرت افتادند و گفتند: چطور ممکن است چنین چیزی بشود. او پسر یک نجار است و مادرش مریم را می شناسیم. برادرهایش هم که یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا هستند. تمام خواهرهایش هم که همین جا زندگی می کنند، پس این چیزها را از کجا یاد گرفته؟ به این ترتیب به حرفهایش اعتنایی نکردند. آن وقت عیسی گفت: یک پیغمبر همه جا مورد احترام مردم است، جز در وطن خود و بین مردم خویش، پس عیسی به علت بی ایمانی آنها معجزات زیادی در آنجا نکرد.» (انجیل متی: 13: 54 -56)
«عیسی پرسید: راجع به چه موضوعی این قدر سخت مشغول گفتگو هستید؟ چرا این قدر ناراحتید؟ یک لحظه ایستادند و به هم نگاه کردند. عیسی پرسید چه وقایعی؟ گفتند آنچه برای عیسای ناصری اتفاق افتاد، او یک پیامبر و استاد توانایی بود. معجزه های باور نکردنی انجام می داد و مورد توجه خدا و انسان بود. ولی کاهنان اعظم و ...» (انجیل لوقا: 24: 17 21)
او تنها یک پیامبر است
بنا به نوشته های اناجیل و فرموده های عیسی مسیح در عهد جدید، او جز یک پیامبر نبود و همانند دیگر انبیای اولوالعزم رسالت راهنمایی و ارشاد و پیام رسانی خداوند متعال را انجام می داد و هرگز ادعایی همچون فرزند خدا و متحد ذات حق نبوده است. «پس عیسی به ایشان فرمود: آنچه به شما می گویم، از فکر و نظر خودم نیست، بلکه از خدایی است که مرا فرستاده است. اگر کسی خواست واقعا بخواهد، مطابق خواست خدا زندگی کند، فورا می فهمد که آنچه من می گویم از زبان خدا است نه از خودم، کسی که نظر شخصی خودش را بگوید، معلوم می شود می خواهد، مورد توجه مردم قرار بگیرد، ولی کسی که بخواهد مردم خدا را تمجید و ستایش کنند، او شخص درستکار و بی ریا است.» (انجیل مرقس: 9: 37 یوحنا 8: 16)
مسیح فقط پیامهای خداوند را می رساند و از خود چیزی ندارد: «من حقایقی را که از خدا شنیده ام به شما گفته ام، با این حال، شما می خواهید مرا بکشید. ابراهیم هرگز چنین نمی کرد، وقتی این طور می کنید، از پدر واقعیتان اطاعت می کنید. مردم جواب دادند: ما حرامزاده نیستیم، پدر ما، خدا است. عیسی جواب داد اگر خدا پدر شما می بود، مرا دوست می داشتید. زیرا من از طرف خدا پیش شما آمده ام من خودسرانه پیش شما نیامده ام، بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است. چرا نمی توانید حرفهای مرا بفهمید؟ زیرا از پدر واقعیتان ابلیس می باشید و می خواهید خواهشهای پدر خود را به عمل آورید، شیطان از همان اول قاتل بود و از حقیقت نفرت داشت. در وجود او، یک ذره حقیقت هم پیدا نمی شود، چون ذاتا دروغگو و پدر دروغگویان است. به همین دلیل است که وقتی من حقیقت را به شما می گویم، نمی توانید باور کنید. کدام یک از شما می تواند حتی یک گناه به من نسبت بدهد؟ هیچ کدام...» (انجیل یوحنا 8: 474) نیز (یوحنا14: 24)
با این اعترافات صریح، معلوم می شود که عیسای ناصری، یک بشر بود و هرگز ادعا نکرد که او عنصری فرا طبیعی و الوهی است. همچنین اعتقاد اصحاب و حواریون او نیز همین بوده است، آنها او را به پیامبری قبول داشتند نه به خدایی. جالب این که هم اناجیل موجود، برای او نسب نامه خاصی می نویسند که او از نسل داود و یا از مادری به نام مریم متولد شده است، جز این که مریم او را از روح القدس باردار شده است. این اعتراف در انجیل لوقا در رابطه با بشارت مریم چنین آمده است: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند و به این سبب آن نوزاد مقدس پسر خدا نامیده می شود.» (انجیل لوقا: 1: 28 36) تعبیر «پسر خدا بودن» در این عبارت جز یک عبارت تشریفاتی بیش نیست که به معنی بنده مقرب خداوند می باشد وگرنه او انسان بود فنا پذیر و زاییده از زن و مبتلا به حوادث گرما و سرما که البته پیامبر است. (برنابا، 52: 10)
مسیح در معرفت قرآنی
از امتیازات قرآن کریم، این است که تاریخ گذشته را آنجا که جنبه معرفتی، تبلیغی و ارشادی دارد، بازگو می کند و به عنوان یک کتاب بازنگر و اصلاح کننده که نسبت به کتابهای مقدس دارد «مهیمن؛ تصديق كننده.» (مائده/ 48) جنبه های غلو آمیز عهد عتیق و عهد جدید را انتقاد می کند و عقاید مشترک ادیان ابراهیمی را به عنوان یک بحث تطبیقی ادیان، نقل می کند. از این جهت قرآن زندگانی پیامبری و رسالتی عیسای مسیح و مادر بزرگوار او مریم مقدس را به تفصیل نقل می کند و انگیزه های انحرافی و تهمتهای ناروای بنی اسرائیل را نسبت به مسیح و مریم، بازگو کرده و رد می کند.
مجموع نظریات قرآن درباره عیسای مسیح به طور اجمال:
1. عیسی مسیح انسان، مخلوق و بنده خداوند است که آفرینش ویژه همانند آدم دارد. اما وجود وی هرگز خارج از نظام طبیعت و تدبیر خداوندی نیست. او در زمان خاصی تولد یافته و قانون عمومی مرگ شامل حال او نیز می باشد. «ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون؛ در واقع مثل عیسی پیش خداوند به مانند مثل (آفرینش) آدم است که او را از خاک آفرید، پس بدو گفت: "باش"، پس وجود یافت.» (آل عمران/ 59)
«ان الله یبشرک بکلمة منه آسمه المسیح عیسی ابن مریم؛ فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است مژده می دهد.» (آل عمران/ 45)
«قال انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا؛ عیسی گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.» (مریم/ 30)
«لن یستنکف المسیح ان یکون عبدالله؛ مسیح از این که بنده خدا باشد هرگز ابا نمی کند.» (نساء/ 172)
«ان هو الا عبد انعمنا علیه و جعلناه مثلا لبنی اسرائیل؛ عیسی جز بنده ای که بر وی منت نهاده و او را برای فرزندان اسرائیل سرمشق و آیتی گردانیده است نیست.» (زخرف/ 59)
«و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا؛ درود بر من، روزی که تولد یافتم و روزی که می میرم و روزی که زنده و برانگیخته می شوم.» (مریم/ 33)
2. عیسی، هرگز ادعای الوهیت نکرد، آنهایی که او را به خدایی گرفتند، هوای نفس خود را به پرستش گرفتند نه عیسی را. «و اذ قال الله یا عیسی بن مریم ء انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب* ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدوا الله ربی و ربکم؛ یاد کن هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ عیسی گفت: منزهی تو، من درباره خویش، چیزی را که حق نیست، بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعا آن را می دانستی. آنچه در نفس من است تو می دانی و آنچه در ذات توست من نمی دانم. چرا که تو خود، دانای رازهای پنهانی، جز آنچه مرا بدان فرمان دادی، چیزی به آنان نگفتم. گفتم که خدا، پروردگار من و خدای خود را عبادت کنید.» (مائده/ 116- 117)
«لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنة و ماواه النار و ما للظالمین من انصار* لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثة و ما من اله الا اله واحد؛ کسانی که گفتند: خدا همان مسیح پسر مریم است، قطعا کافر شده اند، و حال آن که مسیح، می گفت: ای فرزندان اسرائیل، خدای من و خدای خودتان را بپرستید، که هرکس به خدا شرک بورزد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاوران نیست. کسانی که به تثلیث قائل شده و گفتند: خدا سومین (شخص از) سه اقنوم است، قطعا کافر شده اند و حال آن که هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست.» (مائده/ 72- 73)
3. عیسی یک پیامبر، دارای رسالت و برخوردار از علم و حکمت است و کتاب او انجیل است: «و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور؛ و به او انجیل دادیم که در آن، هدایت و نور است.» (مائده/ 46) «و یعلمه الکتاب و الحکمة و التوراة و الانجیل* و رسولا الی بنی اسرائیل؛ به او کتاب و حکمت، تورات و انجیل می آموزد و او را به عنوان پیامبری به سوی بنی اسرائیل می فرستد.» (آل عمران/ 48- 49) «و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم؛ یاد آر هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل من پیامبر خدا به سوی شما هستم.» (صف/ 6)
4. عیسی همانند دیگر پیامبران است و در سلسله انبیای خداست: «و لقد ارسلنا نوحا و ابراهیم* ثم قفینا علی آثارهم برسلنا و قفینا بعیسی ابن مریم و آتیناه الانجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رافة و رحمة؛ ما نوح و ابراهیم را فرستادیم. آنگاه به دنبال آنان پیامبران خود را پی در پی، آوردیم عیسی پسر مریم را به دنبال آنان آوردیم و به او انجیل دادیم و در دل کسانی که پیرو او بودند، مهربانی و محبت قرار دادیم.» (حدید/ 26- 27)
«و اوحینا الی ابراهیم... و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان؛ ما به ابراهیم... و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان پیامبر وحی فرستادیم.» (نساء/ 163) «مصدقا لما بین یدی من التوراة و لاحل لکم بعض الذی حرم؛ و می گوید: آمده ام تا تورات را که پیش از من نازل شده است تصدیق کنم و تا پاره ای از آن چیزهایی که بر شما حرام شده، حلال گردانم.» (آل عمران/ 50)
5. عیسی، معجزات را به اجازه خداوند اقامه می نمود: «و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم؛ و به اذن خدا نابینای مادر زاد و مبتلا به پیسی را شفا می بخشم و مردگان را زنده می گردانم و شما را از آنچه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید، خبر می دهم.» (آل عمران/ 49)
6. عیسی در قیامت شاهد مردم خواهد بود. «و ان من اهل الکتاب الا لیؤمنن به قبل موته و یوم القیامة یکون علیهم شهیدا؛ از اهل کتاب کسی نیست مگر این که پیش از مرگ او به او ایمان می آورد و روز قیامت نیز عیسی بر آنان شاهد خواهد بود.» (نساء/ 159)
تطابق محتوای قرآن و انجیل
با کوچکترین ملاحظه آیات قرآن کریم درباره عیسی مسیح، به خوبی روشن می شود، که تعالیم و معارف اسلامی در مورد مسیح، کاملا با مفاهیم و محتوای گزارشهای عهد جدید، تطابق دارد. هر دوی کتابهای مقدس (به زعم مسیحیان) به انسان بودن، پیامبر بودن و مؤید بودن مسیح از طرف خداوند تاکید دارند و این که او، در سلسله انبیای بنی اسرائیل، متمم پیام و رسالت آنان بوده است. او و مادرش هرگز ادعای خدایی یا جزء ذات الوهیت نداشته و به جز بندگان مقرب درگاه الهی، چیزی نبوده اند. نظارت و اصلاحگری و مهیمن بودن قرآن کریم نسبت به عهدین به ویژه عهد جدید، کاملا روشن می کند که چگونه قرآن عقاید مسیحیان را در مورد عیسی مسیح و پیام او، اصلاح می کند و او را به راستی یکی از پیامبران اولو العزم الهی و مبشران حمت خداوندی می داند.
منـابـع
آیة الله جعفر سبحانى- مقاله وحى و نبوت (5)- فصلنامه کلام اسلامى- شماره 28
و.م.میلر- تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران- ترجمه علی نخستین- انتشارات حیات ابدی- 1981
جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهرام راد- انتشارات بین المللی الهدی- 1372
جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- صفحه 905
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها