مناسبات شیعه و معتزله (صحیفه)
فارسی 3817 نمایش |مقدمه
در قسمت قبل در بررسی مناسبات شیعه و معتزله به بررسی مواردی چون: ادعای برخی از محققان متقدم و متأخر درباره تأثیر پذیری شیعه از معتزله، مسئله امامت: ملاک و مبنای استقلال فکری شیعه، شیعه و بحث های کلامی بعد از پیامبر و ائمه شیعی و تربیت متکلم اشاره شد. در این قسمت به برخی از هزاران مسائل خداشناسی که ائمه شیعی در مباحث کلامی ایراد کرده اند، اشاره می شود، تا قدمت و زمینه های مباحث کلامی در نزد شیعه معلوم گردد. ذکر مباحث صعب توحیدی صادره از ائمه شیعه که به گذشت زمان برای تدوین و فهم نیاز دارد، آن هم در هنگامی که علوم عقلی و غیر عقلی هنوز در اسلام تدوین نیافته بود، نشان از آن دارد که شیعه با استفاضه از مقام امامی که از سوی خداوند و پیامبر منتصب گشته از دوران حیات رسول مکرم اسلام و با استفاده از تعالیم آن بزرگوار به معارف عقلی و مافوق عقلی دست یافته است. هرچند ممکن است که پیروان شیعه که از مردم عادی و یا متوسط بوده اند به اندازه فهم خویش از معارف الهی قرآن و ائمه شیعه برخودار بوده و نتوانسته اند به درک درست آن سخنان عالی دست یابند که این مطلب نمی تواند، حقانیت مباحث عقلی، فلسفی و عرفانی شیعه را که از مقام امامت و ولایت صادره شده است را خدشه دار نماید. برای بررسی هر مکتب و هر مذهب رجوع به سرچشمه ها قبل از آنکه آن سرچشمه ها به نقص ها و آلودگی های تاریخی مشوش گردد در هر تحقیقی ضروری است. و هر محققی باید با نظر به این سرچشمه ها تحقیقات بعدی خویش را سامان بخشد.
ائمه شیعی و بحثهای کلامی
از نکات مهمی که مخالفان شیعه به کلی از آن غافل مانده اند، نگرش خاصی است که درکلمات ائمه وجود دارد و بحثهای کلامی و فلسفی فراوانی که در بیاناتشان آمده است؛ مخصوصا در سخنان امام علی (ع)، امام سجاد (ع)، امام صادق (ع) و امام رضا (ع) این ویژگی نمود بیشتری دارد. و با توجه به این متون، اصالت کلام شیعی مشخص می شود؛ در ضمن روشن می شود که با وجود امامان (دست کم در محیطی که آنان حضور داشتند) نیاز چندانی نبود که شیعه متکم داشته باشد. لذا امام صادق (ع) در مدینه حضور دارند و در کوفه که حضرت حضور ندارد، هشام بن حکم به فعالیت های کلامی می پردازد؛ زندگی چهار امام مذکور از جهت دیگر هم قابل تامل است که اگر برخی از امامان شیعه وارد بحثهای کلامی نشده اند (قطع نظر از فشارهای سیاسی) به این دلیل بوده که در محیطشان این بحثها چندان مطرح نبوده است.
همان طور که اشاره شد، پیشوایان شیعه قبل از معتزله به طرح مباحث کلامی پرداخته اند. صرف نظر از نهج البلاغه که مباحث کلامی در آن موج می زند، بیانات امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه نیز از جهت کلامی قابل بررسی است و اگر هم کسی بر اساس یک شبهه در باب نهج البلاغه ادعا کند که ساخته دست سید رضی است، در خصوص ادعیه امام سجاد (ع) چنین فرض ضعیفی هم مطرح نیست که دستاورد کسی جز امام باشد.
مباحث کلامی در مسائل خداشناسی در صحیفه سجادیه
امام سجاد (ع) درباره برخی مباحث کلامی مربوط به خداشناسی در جاهای متعدد صحیفه سجادیه نکاتی را یادآور شده اند، که از آن جمله است:
1. توصیف ناپذیری خداوند:
- «اللهم یا من لایصفه نعت الواصفین؛ ای خدایی که توصیف واصفان وصف کردنت نتواند.» (صحیفه سجادیه، دعای 31، ب 1. 6)
- «عجرت عن نعته اوصاف الواصفین؛ وصف واصفان از توصیفش فروماند.» (دعای اول)
- «ضلت فیک الصفات و تفسخت دونک النعوت؛ در ساحت تو توصیف ها گم شود و رشته هر نعمتی گسسته آید.» (دعای 32، ب 2)
2. عدم امکان رؤیت خداوند.
- «الذی قصرت عن رؤیته ابصار الناظرین؛ خدایی که دیدگان ناظرا از دیدن آن ناتوان است.» (همان جا)
- «یا من تنقطع دون رؤیته الابصار؛ ای خداوندی که دیدگان از دیدارت فرومانند.» (دعای 5)
- «و لم تدرک الابصار موضع اینیتک؛ ای خدایی که دیدگان جای تو را درنیابند.» (دعای 47، ب 18)
3. نفی ضد و شبیه از خداوند
- «فقد قدمت توحیدک و نفی الضداد و الانداد و الاشباه عنک؛ ای کسی که قدیم بودن یگانگی ات هر گونه ضد، شریک و مشابه ای را از تو نفی کرده است.» (همان، ب 72)
- «انت الذی لاضد معک فیعاندک و لاعدل لک فیکاثرک و لاند لک فیعارضک؛ تویی که تو را ضدی نیست که به دشمنی ات برخیزد و همتایی نیست تا بر تو پیشی گیرد و همانندی نه که با تو دم برابری زند.» (همان جا)
قبل از آنکه واصل بن عطا از حلقه درس بصری جدا شود و در صدد بنیان نهادن اعتزال بر آید، امام سجاد (ع) در این ادعیه نفی شبیه از خداوند می کند لزومی ندارد که شیعه نفی را از معتزله اخذ کند. (شهادت امام سجاد (ع) حداکثر تا سال 95 ه. گفته شده، در حالی که واصل در این تاریخ حدودا 15 ساله است).
4. فراتر از اوهام و ادراک بشر
- «انت الذی قصرت الاوهام عن ذاتیک و عجزت الافهام عن کیفیتک؛ ای خدایی که اوهام از درک ذات تو درمانند و افهام از چگونگی تو عاجز آیند.» (همان، ب 18)
- «جارت فی کبریائک اطائف الاوهام؛ ای خدایی که اندیشه مردمان، هرچند دقیق و لطیف، در پیشگاه کبریای تو حیران ماند.» (همان دعای 32، ب 7)
5. نامتناهی بودن خدا
- «الذی لا تحد فتکون محدودا؛ تویی که به حدی محدود نیستی.» (دعای 47)
- «اللهم... عز سلطانک عزا لاحد له باؤلیه و لا منتهی له بآخریه؛ ای خدایی که... سلطه تو را پیروزی است که نه آغاز شناسد و نه انجام.» (دعای 32)
- «و مجدک ارفع من ان یحد بکنهه؛ ای خداوندی که... مجد و بزگیت برتر از آن است که در شمار آید.» (دعای 46)
6. نفی صفات جسمی و بشری از خداوند
- «سبحانک لاتحس و لاتمس و لاتکاد و لاتماط و لاتنازع و لاتجاری و لاتماری ولاتخادع و لاتماکر؛ منزهی تو، ای خداوندی که هر چه در عرصه پهناور علم تو جای دارد در برابرت خاضع است و هر چه فرود عرش توست در برابر عظمتت خاشع است و همه آفریدگانت در برابرت سر تسلیم فرود آرند.» (دعای 47)
- «و بجلال وجهک الکریم الذی لایبلی و لایتغیر و لایحول و لایفنی؛ و به عظمت ذات بزرگوار تو که نه کهنه می شود و نه تغییر می یابد و نه فنا می پذیرد.» (دعای 52)
- «انت الذی لایحویک مکان؛ ای خدایی که در مکان نگنجی.» (دعای 47)
6. ازلی و ابدی بودن خداوند
- «الحمد لله الاول بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعد؛ حمد و سپاس خدای را، که نخستین بی پیشین را و آن آخرین بی پسین را.» (دعای اول)
- «انت الله الاول فی اولیتک و علی ذلک انت دائم لا تزول؛ آری، تویی آن خداوند که در ازلیت خود بی آغازی و تویی آن خدایی که هماره هستی و زوال در تو راه نیابد.» (دعای 32)
7. توحید خداوند متعال
- «و جنبنا الالحاد فی توحیدک و التقصیر فی تمجیدک» (دعای اول)
«لیس کمثله شیی و لا یعزب عنه علم شی ء و هو بکل شی ء محیط و هو علی کل شی ء رقیب انت الله لا اله الا انت الاحد المتوحد المفرد المنفرد و انت الله لا اله الاانت الکریم المتکرم العظیم المتعظم الکبیر المتکبر و انت الله لا اله الا انت العلی المتعال الشدید المحال و انت الله لا اله الا انت الرحمن الرحیم العلیم الحکیم وانت الله لا اله الا انت السمیع و البصیر القدیم الخبیر انت الله لا اله الا انت الکریم الاکرم الدائم الادوم و انت الله لا اله الا انت الاول قبل کل احد و الاخر بعد کل عددو انت الله لا اله الا انت الدانی فی علوه و العالی فی دنو و انت الله لا اله الا انت ذوالبهاء و المجد و الکبریاء و الحمد و انت الله لا اله الا انت الذی انشات الاشیاء من غیر سنخ و صورت ما صورت من غیر مثال و ابتدعت المبتدعات بلا اضداد انت الذی قدرت کل شیی تقدیرا و سیرت کل شیی تیسیرا و دبرت ما دونک تدبیرا انت الذی لایعنک علی خلقک شریک و لم یوازرک فی امرک و زیرو لم یکن لک مشاهد و لانظیر انت الذی اردت فکان حتما ما اردت؛
خدایی که هیچ چیز همانندش نیست و هیچ چیز از حیطه علم او بیرون نیست و او بر هر چیز احاطه داشته و هر چیز را تگهبان است. بار خدایا، تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند یکتای تنهای بی همانند و یگانه. تویی آن خدای یکتا که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوند کریم و بخشنده ودر کرم و بخشندگی به حد نهایت، خداوند عظیم ودر عظمت بی مانند، کبیر و صاحب کبریا. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز توخداوند متعال و در نهایت تعالی و سخت انتقام گیر نیست. نده. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوند بخشاینده مهربان دانای حکیم. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدای جز تو نیست خداوند شنوای بینای بی آغاز و آگاه. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوند کریم در کرم از همه افزون بر دوام وهمیشه جاویدان. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوندی که پیش از همه بوده و پس از همه خواهد بود. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوندی که در عین اعتلا بر همه، نزدیک است و در عین نزدیکی متعالی. تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست. خداوند شکوهمند بزرگ بزرگوار و شایان ستایش. تویی خداوندی که هرچه افریده ای نه از هیچ اصل و مایه آفریده ای، وهر هیچ را نقش بسته ای بی هیچ نموه ای نقش بسته ای، و هر چه پدید اورده ای بی هیچ تقلیدی پدید آورده ای. تویی که هر چه به عرصه وجود آورده ای به میزان معین اورده ای وهر چیز آماده کرده ای و کارهای عالم نیک سامان داده ای. تویی که در آفرینش شریکی یاریت نکرده ودر کارها وزیریت نیاز نیفتاده و در کار تو را ناظری نبوده است.» (دعای 47)
کلامی در سخنان امام علی (ع) قبل از تدوین نهج البلاغه
ابعاد مختلف خداشناسی و مباحث کلامی مربوطه را در سخنان علی (ع) در می یابیم که در آثار متقدم ذکر شده است. برای نمونه در کتاب المعیار و الموازنه اسکافی (م. 240) که بیش از یک قرن قبل از تولد سید رضی نوشته شده، خطبه ای از علی (ع) نقل شده که چنین است:
«الحمد لله و استعینه و اءمن به و اتوکل علیه، الاول لا شی ء قبله و الآخر لاغایه له، علا فدنا، دنا فعلا، لا تقع الاوهام له علی صفه و لا تنعقد القلوب منه علی کیفیه ولا تحیط له بذات و لا یناله التجزیه و لا یدری که التبعیض الذی لا من شی ء کان و لامن شی ء خلق ما کان قدره، بان بها الاشیاء و بانت الاشیاء منه فلیست له صفه تنال و لا حد تضرب له فیه الامثال کل دون صفاته تحبیر اللغات وضل فیما هنالک تصاریف الصفات و حار فی ملکوته عمیقات مذاهب التفکیر و انقطع دون الرسوخ فی علمه جوامع التفسیر و حال دون غیبه المکنون حجب الغیوب وتاهت فی ادنی ادانیها طامحات العقول فتبارک الذی لا یبلغه بعد الهمم و لا یناله غوض الفطن و تعالی الذی لیس له وقت معدود و لا اجل ممدود و لا نعت محدود.» (المعیار و الموازنه، ص 254 و 255)
کلمات علی (ع) آن چنان بین مردم رایج بوده است که مؤلف المعیار و الموازنه در فرازی دیگر می نویسد:
«ان عامه ما ذکرنا من کلامه و لم نذکره من خطبه فی التوحید و الثناء علی الله وتذکیره و مواعظه قد تحلی بها اکثر المتکلمین و تزین بها الواعظون و تکسب بهاالقصاص و تکر بها فی مجالسهم اهل الذکر.» (همان، ص 294)
طرح مباحث کلامی از سوی امام رضا (ع)
این مسائل را در بیانات دیگر ائمه نظیر امام حسین (ع) و امام باقر (ع) و در حجم بیشتر در سخنان امام صادق (ع) نیز می یابیم. امام صادق (ع) گاهی با زندیق مصری و گاهی با ابن ابی العوجا، عبدالله بن مقفع، و محمد بن علی کوفی به بحث می پردازد (اصول کافی ج 1، ص 72 و 74) که شخص نخست از شاگردان حسن بصری، دومی ایرانی و سومی کوفی است. چهارمین امام شیعی که بحثهای فراوانی در زمینه مسائل کلامی مطرح می فرماید امام رضا (ع) است. بخش عمده ای از این بحثها مربوط به دورانی است که در ایران به سر می بردند. نمونه ای از این مباحث عبارتند از:
1. الاستدلال بمبادی العقلیه؛ (توحید صدوق، ص 450، 451، 453، 445)
2. فی التوحید؛ (همان، ص 439 و 283)
3. فی البرهان علی ان الله سبحانه موجود و انه موجد للعالم؛ (همان، ص 35 و 251)
4. فی البرهان علی ان الله سبحانه واحد لا شریک له؛ (امالی مفید، ص 157)
5. فی البرهان علی ان صفات الله عین ذاته و ان الصفات الزائد مسلوبه عنه تعالی؛ (همان، ص 57، 130)
6. فی البرهان علی ان صفات الفعل خارجه عن ذات الله سبحانه و منتزعه عن مقام الفعل؛ (همان، ص 436)
7. فی البرهان علی القضاء و القدر و انه لایوجد شی ء فی العالم الا بقضاء الله تعالی؛ (همان، ص 70 )
8. فی الجبر و التفویض و ضروره الامر بین الامرین. (همان، ص 361؛ اصول کافی، ج 1، ص 58، 157) (عناوین فوق از کتاب الامام علی بن موسی الرضا و الفلسفه الالهیه استاد جوادی آملی برگرفته شده است)
شیعه و بحثهای کلامی عصر بنی عباس
بسیاری از بحثهای کلامی که در تاریخ اسلام به وجود آمده، مربوط به دوران بنی عباس است. از مهمترین جلسات کلامی که در دوران هارون الرشید در بغداد برگزار می شود، جلسات کلامی ای است که برمکیان برگزار می کنند و در آنها مباحث بسیار متنوع فلسفی کلامی مطرح می شود. (مروج الذهب، ج 3، ص 379) ریاست این جلسات کلامی با متکلم شیعی هشام بن حکم است (ابن الندیم، فهرست، ص 123؛ شبلی نعمان، تاریخ علم کلام، ترجمه سید تقی داعی گیلانی، ص 31)، و این امر حاکی از برجستگی خاص او و بالتبع برتری کلام شیعه نسبت به گرایشهای کلامی دیگر است و دست کم نشان دهنده این نکته است که کلام شیعی، همسطح گرایشهای دیگر مطرح بوده است.
دیدگاه کربن درباره شیعه
بین متفکران مغرب زمین، دیدگاه هانری کربن در مقایسه با اندیشه های دیگر غربیان نسبت به شیعه، کاملا متفاوت است. وی که از نزدیک با فرهنگ شیعه آشنا شده است، در نقد چگونگی برخورد غربیان با شیعه می نویسد: «نزد شرق شناسان احتیاطها و گاهی بی توجهی های هم مرز با دشمنی وجود داشته که از سوی دیگر با جهل اسلام اهل سنت نسبت به مسائل حقیقی تشیع در هماهنگی کامل بوده است... از آنجایی که نتوانسته اند بررسی کلام فلسفه شیعی رابر مبنای متنهای اساسی (که با احادیث امامان آغاز و تا تفسیرهای آن ماثورات درطی سده ها بسط پیدا می کند) انجام دهند، به توصیف های سیاسی و اجتماعی بسنده کرده اند که جز به تاریخ بیرونی مربوط نمی شود و در نهایت به این امرمنجر می شود که پدیدار دینی شیعی را از طریق تعلیل از امر دیگری استنتاج کرده یا مشتق بدانند و خلاصه اینکه آن پدیدار را به امر دیگر تقلیل دهند؛ اما هر اندازه اوضاع و احوال بیرونی مورد توجه قرار گیرد، حاصل جمع و یا نتیجه آنها، هرگزآن پدیدار دینی آغازین (یعنی آن پدیدار آغازین) که همچون رنگ یا صدایی غیرقابل تاویل به امر دیگری است، نخواهد بود.» (تاریخ فلسفه اسلامی، ص 40 و 41)
او درباره نهج البلاغه می نویسد: «در واقع نهج البلاغه را می توان یکی از مهمترین منابع عقاید اندیشمندان شیعی ویژه اندیشمندان دوره چهارم دانست. تأثیر این اثر را به شیوه های گوناگونی می توان حس کرد. ترتیب منطقی اصطلاحات، استنتاج نتایج صحیح، جعل برخی از اصطلاحات، و زبان عربی که با توجه به غنا و زیبایی آن و مستقل از ترجمه متنهای یونانی به عربی، در زبان ادبی و فلسفی وارد شده اند. برخی از مسائل فلسفی اساسی مطرح شده در کلام امام اول، نزد ملاصدرا و مکتب او بسطی پیداکردند.» (همان، ص 56-57)
متکلمان شیعه از آغاز تا عصر مفید
1) کمیل بن زیاد؛ (تاسیس الشیعه، ص 356)
(2) سلیم بن قیس هلالی؛ (تاسیس الشیعه، ص 357)
(3) حارث اعور همدانی؛ (تاسیس الشیعه، ص 357)
(4) ابوهاشم بن محمد بن حنفیه؛ (تاسیس الشیعه، ص 355)
(5) میثم بن یحی تمار؛ (همان)
(6) اویس قرنی (ابن عامر) سید تابعین؛ (همان، ص 357)
(7) صعصعه بن صوحان؛ (همان، ص 355)
(8) اصبغ بن نباته؛ (همان، ص 358)
(9) علی بن اسماعیل بن میثم؛ (الفهرست، ص 223)
(10) زراره بن اعین؛ (همان، ص 276)
(11) ابوطالب حضری؛ (رجال کشی، ص 278)
(12) محمد بن عبدالله؛ (رجال کشی، ص 217)
(13) هشام بن الحکم؛ (الفهرست، ص 223؛ معالم العلماء، ص 128)
(14) یونس بن عبدالرحمن؛ (رجال کشی، ص 498)
(15) محمد بن اسحاق قمی؛ (فهرست شیخ، ص 265)
(16) مظفرالدین محمد خراسانی؛ (فهرست شیخ، ص 331)
(17) علی بن عباس جزاینی رازی؛ (فهرست شیخ، ص 223)
(18) فضل بن شاذان نیشابوری؛ (همان، ص 254، 255)
(19) ابوطیب رازی؛ (همان، ص 376)
(20) ابومنصور صرام نیشابوری؛ (همان، ص 381)
(21) ابن ابی عقیل عمانی؛
(22) ابو عبدک جرجانی؛ (همان، ص 368)
(23) ابن مملک اصفهانی؛ (همان، ص 369)
(24) محمد بن ابوجعفر رازی؛ (همان، ص 60)
(25) اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن هلال محزومی؛ (91)
(26) حدیدبن حکیم وجه متکلم؛ (همان، ص 84)
(27) اسماعیل بن اسحاق ابوسهل نوبختی؛ (همان، ص 57)
(28) محمد بن بشر ابوالحسین سوسنگردی؛ (همان، ص 279)
(29) ابوالحسین علی بن وصیف؛ (الفهرست، ص 226)
(30) حسن بن موسی نوبختی. (همان، ص 225)
منـابـع
www. adyan. org
امام سجاد (ع)- صحیفه سجادیه- ترجمه: عبدالحمید آیتی- 1378
ابویعقوب کلینی- اصول کافى- جلد 1
شیخ صدوق- توحید صدوق
عبدالله جوادى آملى- الامام على بن موسى الرضا و الفلسفة الالهیه
ابن الندیم- فهرست
شبلى نعمان- تاریخ علم کلام- ترجمه سید تقى داعى گیلانى
هانری کربن- تاریخ فلسفه اسلامى
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها