نزول سوره های طور، ملک، حاقه و معارج
فارسی 5342 نمایش |سوره طور محتوای آیات:
محور بحثهای این سوره را مسئله معاد و سرنوشت نیکان و بدان در روز رستاخیز تشکیل می دهد و بطور کلی سیاق آیاتش چنین است:
آیات نخستین سوره با سوگندهای پی درپی شروع شده و بحث از عذابهای الهی و نشانه های قیامت و آتش دوزخ و کیفر نکافران را مطرح می سازد. بخش بعدی نعمتهای بهشتی و مواهب الهی که برای متقین در روز قیامت آماده شده را مشروحا بیان نموده و قسمت بعد از نبوت پیامبر اسلام (ص) سخن گفته است و اتهاماتی که دشمنان برای او ذکر می کردند را بر شمرده و بطور مختصر به آنها پاسخ می گوید. در آیات بعدی نیز سخن از توحید به میان آمده و با استدلالی روشن این مساله تعقیب گردیده و نهایتا در انتهای سوره مجددا مساله معاد و پاره ای از مشخصات روز قیامت بیان شده و با دستوراتی به پیامبر در زمینه صبر و استقامت و تسبیح و حمد پروردگار و وعده ی حمایت او سوره پایان می پذیرد.
مکی یا مدنی بودن آیات: ظاهرا تمام آیات این سوره در مکه نازل شده است.
موضوعات تاریخی: در این سوره به موضوع تاریخی مهمی اشاره نشده است.
سوره ملک محتوای آیات:
مسائل مطرح شده در این سوره عمدتا حول سه محور دور می زند:
1- بحثهایی پیرامون مبدا و صفات خداوند و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان و زمین و مواهب آن و همچنین آفرینش پرندگان و آبهای جاری و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
2- بحثهایی پیرامون معاد و عذاب دوزخ و گفتگوهای ماموران عذاب با دوزخیان و مانند آن
3- انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهای دنیا و آخرت.
مکی یا مدنی بودن آیات: تمام آیات این سوره در مکه مکرمه نازل شده است.
موضوعات تاریخی: در این سوره به موضوع تاریخی مهمی که مربوط به تاریخ اسلام باشد اشاره نشده است.
سوره حاقه محتوای آیات:
در این سوره حول سه محور بحث می شود: 1- در محور اول که مهمترین محور بحثهای این سوره است مسائل مربوط به قیامت و بسیاری از خصوصیات آن مطرح می شود.
2- محور دوم مباحثی پیرامون سرنوشت اقوام کافر پیشین مخصوصا قوم عاد و ثمود و فرعون و همچنین انذارهای شدید و موکدی برای تمام کافران و منکران را شامل می شود.
3- محور سوم نیز بحثهایی پیرامون عظمت قرآن و مقام پیامبر (ص) و کیفر تکذیب کنندگان را در بر دارد.
مکی یا مدنی بودن آیات: ظاهرا تمام آیات این سوره در مکه مکرمه نازل شده است.
موضوعات تاریخی: در سوره حاقه نیز به موضوع تاریخی مهمی که مربوط به تاریخ اسلام باشد اشاره نشده است.
سوره معارج محتوای آیات:
این سوره در چهار فصل سخن می گوید: از عذاب سریع کسی سخن می گوید که بعضی از گفته های پیامبر (ص) را انکار کرد و گفت اگر این سخن حق است عذابی بر من نازل شود و نازل شد. بسیاری از خصوصیات قیامت و مقدمات آن و حالات کفار در آن روز را مطرح می کند و بیانگر قسمتهایی از صفات انسانهای نیک و بد است که آنها را بهشتی یا دوزخی می کند. باقی سوره نیز شامل انذارهایی است نسبت به مشرکان و منکران و بازگشت مجدد به مساله رستاخیز.
مکی یا مدنی بودن آیات: علامه طباطبایی در مورد نزول این سوره می فرماید: «این ساق شبیه به سیاق سوره های مکی است» چیزی که هست، از برخی مفسرین نقل شده که گفته اند: «آیه ی والذین فی اموالهم حق معلوم (معارج/ 24) در مدینه نازل شده» و اعتبار عقلی هم این نظریه را تایید می کند. زیرا ظاهر عبارت «حق معلوم» زکات را می فهماند که در مدینه و بعد از هجرت تشریع شد، و اگر ما این آیه را دین بدانیم، ناگزیر می شویم آیات بعدی آن را هم که تحت استثناء قرار دارند و چهارده آیه اند و از جمله «الا المصلین» شروع و به جمله «فی جناب مکرمون» ختم می شوند، مدنی بدانیم، برای اینکه همگی سیاقی متحد داشته و مستلزم یکدیگرند.
و از طرف دیگر مدنی بودن آیات بعد از استثنا اقتضا دارد مستثنی منه هم که حداقل سه آیه است و از جمله «ان الانسان خلق هلوعا» شروع و به جمله «منوعا» ختم می شود مدنی بدانیم. علاوه بر این، آیه «فمال الذین کفروا...» نیز به روشنی متفرع بر ما قبل خودش است و از سوی دیرگ آیه مذکور تا آخر سوره سیاقی واحد دارند، پس باید بگوییم اینها هم مدنی اند. این از جهت سیاق و اما از جهت مضامین، همین آیات آخر سوره، بسیار با اوصاف منافقینی که در مدینه اطراف پیامبر اکرم (ص) را گرفته بوده و از چپ و راست احاطه اش کرده بودند، مناسبت دارد. چون سخن از کسانی می گوید که «عن الیمین و عن الشمال عزین» یعنی «از راست و چپ متفرق می شوند». و این مناسب حال افرادی است که بعضی از احکام خدا را رد می کردند و مخصوصا آیه «ایطمع کل امری منهم...» و آیه «علی ان نبدل خیرا منهم...» که بیانش خواهد آمد و خواهیم گفت به منافقین بیشتر می چسبد تا به کفار مکه و این را هم می دانیم که پیدایش نفاق منافقین در مدینه بوده نه مکه. خواهید پرسید: «پس چرا از منافقین به «الذین کفروا» تعبیر کرده؟» می گوییم: «نظیر این تعبیر در سوره ی توبه و غیر آن نیز آمده (چون حقیقت نفاق همان کفر است)
از مجموع این ها هم که بگذریم، مفسرین روایت کرده اند: این سوره درباره کسی نازل شده که گفاه بود: «اللهم ان کان هذا هوالحق من عندک...» یعنی: بارالها، اگر این قرآن حق بوده و از نزد توست پس سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی برای ما بفرست) (انفال/ 32) که در آن سوره انفال تفسیرش گذشت و گفته شد که سیاق آن و سیاق آیات بعد از آن، سیاق سوره های مدنی است نه مکی. ولیکن از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: مراد از «حق معلوم» در آیه شریفه حقی است که صاحب مال به عنوان صدقه از مال خودش جدا می کند، نه زکات واجب و بالاخره نمی توان اتفاق مفسرین در مورد اینکه این سوره در مکه نازل شده را ملاک قرار داد، علاوه بر اینکه چنین اتفاقی وجود ندارد، بلکه در بین آنان اختلافی روشن وجود دارد و نیز نباید به گفته ابن عباس که در «روح المعانی» ج 29 ص 55 به نقل از «مجمع البیان» آمده اعتنا کرد و گفته ین سوره بعد از الحاقه نازل شده.
موضوعات تاریخی: در «مجمع البیان» ج 10 ص 530 آمده است که: سید ابواحمد برای ما حدیث کرد که حاکم ابوالقاسم حسکانی برایم حدیثی با ذکر سند از «جعفر ابن محمدالصادق» از پدران بزرگوارش (ع) نقل کرد که فرمودند: «بعد از آنکه رسول خدا (ص) علی (ع) را به خلافت نصب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» خبر به شهرهای عرب رسید از این جمله خبر به گوش «نعمان ابن حارث فهری» رسید، از دیار خود حرکت نموده به نزد رسول الله (ص) مشرف شد و عرضه داشت: «به ما دستور دادی به «لااله الاالله» اعتراف کنیم و نیز به اینک تو رسول خدایی شهادت دهیم و دستور دادی جهاد کنیم، حج بجا بیاوریم، روزه بگیریم، نماز بخوانیم، و ما هم قبول کردیم، آیا به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این پسر را به خلافت نصب نموده گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، حال بگو بدانم این از ناحیه خودت بود و یا از ناحیه خدای تعالی»؟ حضرت فرمود: «به آن خدایی سوگند که بجز او معبودی نیست، این دستور از ناحیه خدا بود».
نعمان ابن حارث برگشت در حالیکه می گفت: «بارالها اگر این سخن حق است و از ناحیه توست پس سنگی از آسمان بر سر ما ببار» همین که سخنش تمام شد خدای تعالی با سنگی آسمانی بر سرش کوبید و او را در جا کشت و این آیه را نازل فرمود: «سال سائل بعذاب واقع»، و در برخی از منابع گفته شده این آیه در مورد نضر ابن حارث نازل شده و گفته فوق یعنی عبارت «بارالها اگر این..»(معارج/ 1). را به او نسبت داده اند و عذاب وی را در روز جنگ «بدر» دانسته اند. در برخی دیگر قائل «حارث ابن علقمه» و در کتب دیگری» «ابوجهل، ابن هشام» شمرده شده است. اما آنچه به نظر صحیح تر می رسد همان قول اول است.
منـابـع
سید محمدباقر موسوی همدانی- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 19 و 20
محمد بن حبیبالله سبزواری نجفی- الجدید فی تفسیر القرآن المجید- جلد 7
احمدعلی بابایی- برگزیده تفسیر نمونه- جلد 4
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها