تفاوت دیدگاه اسلام و مسیحیت در مورد شخصیت حضرت عیسی (ع)
فارسی 7021 نمایش |منابع شناخت
مهمترین منبع شناخت دیدگاه مسیحیت نسبت به شخصیت عیسی (ع)، اناجیل چهارگانه (متی، مرقس، لوقا و یوحنا) است و ماجرای تولد وی بیشتر در انجیل متی و لوقا آمده است; و مهمترین منبع شناخت نظر اسلام نسبت به عیسی بن مریم (ع) قرآن است. در آیات زیادی از قرآن، از جمله در سوره «مریم» داستان زندگی آن حضرت بیان شده است. برخی از نکات جزئی زندگی عیسی (ع) که در انجیل ها آمده، در قرآن نیامده است; از جمله این که عیسی در شهر ناصره، در استان جلیل، به دنیا آمده (لوقا، باب اول / 26 ـ 38) و ولادتش در ایام زمامداری هیرودیس، پادشاه بیت لحم، بوده است و پس از بازداشت و زندانی شدن یحیی، عیسی به استان جلیل آمد و مژده خدا را اعلام فرمود.
هر دو منبع مسیحیت و اسلام نکات مشترکی درباره ی شخصیت عیسی (ع) بیان داشته اند و آن این که عیسی (ع) از دختری باکره به نام مریم به دنیا آمده و چنین ولادتی توسط روح القدس به انجام رسیده و سرانجام این که مسیح دارای معجزات فراوانی بوده است; ولی علی رغم این مشترکات، نوع نگاه مسیحیت به عیسی (ع) با نوع نگاه اسلام به مسیح، تفاوت های اساسی دارد. بیان و تحقیق همه این تفاوت ها در این مختصر نمی گنجد، به همین دلیل، ما به بیان و نقد سه مسئله عمده می پردازیم که در خود مسیحیت نیز کشمکش و نزاع هایی را به وجود آورده است. این سه مسئله مهم درباره شخصیت مسیح عبارتند از: تثلیث، الوهیت و به صلیب کشیده شدن.
تثلیث
تثلیث به این معناست که خداوند در سه شخص، خدای پدر، خدای پسر و روح القدس ظهور یافته است. به این ترتیب «خدا در عین حال که از نظر تعدد یکی است، در سه شخصیت، یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روح القدس موجود است. این سه در ازلیت، قدرت و جلال با هم برابرند و هر یک از آنها از همه صفات الهی برخوردارند.»
نقد نظریه تثلیث
اولا، چنین اعتقادی در میان مسیحیان اولیه جایی نداشته و گفته شده است که اولین بار این عقیده را پولس وارد مسیحیت نموده است و بعدها، بر اساس مصوبه ای که شورای اسقف های اعظم کلیسا در 325 میلادی در شهر نیکائیه منتشر نمودند، این عقیده جزئی از ایمان مسیحی شمرده شد.
ثانیا، عقیده به تثلیث با عقل ناسازگار است; زیرا محال است که یک چیز، در عین این که یکی است، سه چیز باشد. دیگر این که، هر یک از آن سه چیز را اگر نامحدود بدانیم، تعدد بردار نیست و اگر محدود بدانیم، مستلزم نقص است که با وجوب وجود خداوند نمی سازد. به خاطر همین عدم درک عقل است که الهیون در مسأله تثلیث دچار سرگردانی شده و اعتقاد به تثلیث را صرفا یک تعبد قلبی دانسته اند که عقل آن را نمی فهمد و، به همین دلیل، مسیحیت تمایلی به پذیرش آن ندارد.
ثالثا، قرآن تثلیث را ناشی از غلو در دین دانسته و آن را رد می کند. (نساء/ 171) اسلام عیسی مسیح (ع) را فرزند مریم و فرستاده خدا، (نساء/ 171 و مائده/ 75) و خدا را معبودی یگانه می داند که از داشتن فرزند منزه است. (نساء/ 171 و مریم/ 35) از نظر قرآن، کسانی که خداوند را یکی از سه خدا می دانند، کافرند. (مائده/ 73) قرآن آفرینش عیسی (ع) را همانند خلقت آدم (ع) می داند (آل عمران/ 59) و آن را نشانه و آیه ای الهی و رحمتی از ناحیه خود بر مردم (مریم/ 21 ) و نشانی از قدرشناسی نسبت به عظمت مقام مادرش مریم می داند. (آل عمران/ 42 و مؤمنون/ 50)
الوهیت
یکی دیگر از عقاید مسیحیت، قائل شدن جنبه الوهیت برای عیسی است; به این معنا که مسیح را تجلی ذات خدا می داند. سرگذشت مسیحیت، تاریخ دیانتی است که از عقیده به تجسم الهی در جسد شارع و بانی آن ناشی شده است.
نقد نظریه ی الوهیت
اولا، چنین اعتقادی در میان مسیحیان اولیه وجود نداشت و مسیحیان اولیه بر این باور بودند که مسیح انسانی است که از دو جنبه الهی و انسانی برخوردار است. اولین بار، پولس رسول، برای مسیح جنبه الوهیت قائل شد و انجیل یوحنا دیدگاه مشابهی را برای حیات ازل مسیح در نظر گرفت.
ثانیا، حتی بر اساس متون مسیحی، خود عیسی (ع) مقام الوهیت را از خود نفی می کند و خود را دارای رسالتی از جانب خدا می داند: زیرا من از جانب خود سخن نمی گویم، بلکه پدر که مرا فرستاده، به من وصیت کرده که چه بگویم و به چه چیز سخن بگویم. و بر جنبه انسانی خود که فارغ از هرگونه الوهیت است، تأکید می کند: «و من انسانی هستم که با شما به حقی که از ناحیه خدا شنیده ام سخن می گویم.»
ثالثا، قرآن با نقل داستان زندگی مسیح، بر جنبه بشری بودن وی تأکید دارد (مریم/ 16 ـ 33) و برای وی مقام رسالت قایل است. (نساء/ 171; مائده/ 75 و صف/ 6) پذیرش بندگی خدا از ناحیه عیسی (ع)، به طوری که اولین سخن وی آگاه نمودن مردم بر این مطلب بوده است (مریم/ 30) و نیز، دعوت مردم به قبول عبودیت خداوند، بهترین گواه بر عدم الوهیت مسیح است. (آل عمران/ 51; مائده/ 72 و 118 و زخرف/ 59) قرآن اراده مطلق خدا را در این که اگر بخواهد مسیح و مادرش و انسان های دیگر را هلاک کند، کسی را یارای آن نیست که جلوی چنین امری را بگیرد، دلیل بر عدم الوهیت عیسی (ع) می داند. (مائده/ 17)
به صلیب کشیده شدن عیسی به منزله کفاره
مسیحیان معتقدند که آدم با خوردن میوه درخت نهی شده، خود و همه اولادش را مستوجب عقوبت کرد; و چون خداوند متصف به دو صفت عدل و رحمت است و نادیده گرفتن چنین خطایی با عدلش نمی سازد و از دیگر سو، عقاب نمودن بندگان با رحمتش ناسازگار است، پسر خود عیسی را به زمین فرستاد تا دشمنان با به صلیب کشیدنش وی را فدای بشریت سازند و همه انسان ها را از بار گناه برهانند; و به این وسیله خشم خداوند در مجازات انسان ارضا گردید.
نقد نظریه کفاره
اولا، نظریه فدیه، بدعتی است که پولس وارد مسیحیت نمود و تا قبل از وی اثری از آن در مسیحیت دیده نمی شود.
ثانیا، مسئله کفاره به عنوان بازخرید گناه اولیه را عقل نمی تواند درک نماید. خداوند در برابر کسی مسئول نیست که بخواهد قربانی را در برابر وی انجام دهد. آیا خداوند قربانی نمودن عیسی (ع) را در پیشگاه خود انجام داده است؟!
ثالثا، قرآن به صلیب کشیده شدن عیسی (ع) را نمی پذیرد و معتقد است که فرد دیگری اشتباها به جای وی به صلیب کشیده شده و خداوند، عیسی (ع) را با جسم و روح به آسمان برده است; از آن گذشته، با توجه به غنای ذاتی خداوند و رحمت بی انتهایش، چه لزومی دارد که برای بخشش بشر، ثمن و فدیه دریافت کند؟ افزون بر این که، به نظر اسلام، تمام انبیای الهی معصومند و آدم (ع) مرتکب هیچ گناهی نشده است تا با فدا شدن عیسی (ع) گناه او و فرزندانش که از وی به ارث برده اند، بخشوده شود.
منـابـع
جان والوورد- خداوند ما عیسى مسیح- ترجمه مهرداد فاتحى- (کلیساى جماعت ربانى)
حسن تهرانى- مقاله تفاوت هاى موجود میان دیدگاه اسلام و مسیحیت در مورد شخصیت حضرت عیسى(ع)
احمد شلبى- مقارنة الادیان- جلد 2 مسیحیت- قاهره: مکتبة النهضة العصریه، چ دهم، 1998 م)
گروه نویسندگان- جهان مذهبى: ادیان در جوامع امروز- ترجمه ى دکتر عبدالرحیم گواهى- دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ اول، 1374
سید محمدحسین طباطبایى- تفسیر المیزان- جلد 6 ص 73، جلد 14 ص 42، جلد 5 ص 133، جلد 3 ص 206
ناصر مکارم شیرازى- تفسیر نمونه- لد 4 ص 224، جلد 13 ص 35
کرى ولف- درباره ى مفهوم انجیل ها- ترجمه ى محمد قاضى- انتشارات فرهنگ- چ دوم
جان. بى. ناس- تاریخ ادیان- ترجمه ى على اصغر حکمت- انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چ چهارم- 1370
جواهر لعل نهرو- نگاهى به تاریخ جهان- ترجمه محمود تفضلى- جلد 1- انتشارات امیرکبیر- چ نهم- 1372
ویل دورانت- تاریخ تمدن- گروه مترجمین- جلد 3- سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- چ دوم- 1367
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها