طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن دوازدهم
فارسی 7564 نمایش |1- سید محمد بن عبدالرسول بن عبدالسید بن عبدالرسول حسینى- شافعى-برزنجى؛ (در سال 1040 متولد و در 1103 وفات یافته)، مرادى در جلد 4 «سلک الدرر» ص 65 شرح حال او را ثبت و استادان او را در قرائت ذکر نموده و درباره او گوید: نامبرده به همدان رفته، سپس به بغداد و دمشق و قسطنطنیه و مصر مسافرت کرده و از علماء بلاد مذکوره اخذ حدیث نموده، سپس در مدینه منوره متوطن گشته و از رؤساى آنجا محسوب شده سپس تألیفات او را تعداد نموده که از جمله آنها کتاب «النواقض للروافض» است، و از جمله تألیفات او که مرادى آن را ذکر نکرده، کتابى است که در نجات ابوین پیغمبر (ع) و عم او ابى طالب نوشته، دانشمند محترم، زینى دحلان قسمت مربوط به نجات ابى طالب را از کتاب مزبور خلاصه کرده و آن را «اسنى المطالب فی نجات ابى طالب» نامیده و در آغاز آن چنین عنوان کرده: «بر تألیف بزرگى آگاهى یافتم که از علامه بزرگوار مولانا سید محمد بن رسول برزنجى متوفاى در یکهزار و یکصد است که در نجات ابوین پیغمبر (ع) تألیف نموده و در پایان کتاب مزبور در باب نجات ابى طالب بحث نموده و نجات او را اثبات نموده است، و اقامه دلیل بر این امر کرده و براهینى از کتاب و سنت و اقوال علماء آورده که هر کس در ادله و براهین نامبرده تأمل و بررسى نماید، یقین به نجات ابى طالب براى او حاصل می شود، با بیان معانى صحیحه نسبت به نصوصى که خلاف این معنى را اقتضاء می نماید که در نتیجه تمام نصوص صراحت بر نجات او دارد و در این زمینه راهى را پیموده که تا کنون احدى در این راه بر او سبقت نگرفته و به طوریست که حتى آنها که نجات ابى طالب را انکار می نمودند در قبال طریقه استدلال و برهان او ملزم می شوند که دلائل او را بپذیرند و تمام دلائلى را که قائلین بعدم نجات ابى طالب اقامه نموده اند، او همه را (با برهان مخصوص خود) بر می گرداند و همان دلائل را منطبق با مقصود و عقیده خود دایر به نجات ابى طالب می نماید، و هر شبهه را که قائلین به عدم نجات ابى طالب به آن تمسک جسته اند با دلایل متقن آنها را مرتفع و زایل نموده و با رفع شهبات مزبوره اقامه دلیل بر دعوى خود نموده، و در بعض از این مباحث موضوعهاى دقیقى هست که درک آن دقایق فقط از عهده فحول علمآء بر مى آید و بر آنها که قصور دارند درک آن دشوار است: و بعض از مباحث نامبرده زاید بر اثبات مطلوب است که جنبه تقویت مورد اثبات او را دارند و من (زینى دحلان) خواستم مطالب مذکوره را ملخص نمایم....» تا آخر مطالبش.
2- برهان الدین ابراهیم بن مرعى بن عطیه شبر خیتى- مصرى- مالکى؛ متوفاى 1106، از علماء نامى و فضلاء گرامى مصر است، نامبرده از شیخ اجهورى و شیخ یوسف فیشى درس گرفته و کسب فقه کرده و در علوم حدیث و نحو و غیرهما تألیف کتاب نموده، کتاب «الفتوحات الوهبیه» در شرح اربعین (چهل حدیث) نووى که در مصر به چاپ رسیده از او است، عازم رفتن به (رشید) بود و در رود نیل غرق شد، نامبرده در کتاب مزبور (فتوحات الوهبیه) در حدیث یازدهم نام امیرالمؤمنین (ع) را که مى برد، می نگارد: «همان کسى که پیغمبر (ع) درباره او فرمود من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.»
3- ضیاء الدین صالح بن مهدى بن على بن عبدالله مقبلى؛ سپس صنعانى- سپس- مکى- (در سال 1047 متولد و در 1108 در مکه وفات یافته)، شوکانى در جلد 1 «البدر الطالع» ص 288- 292 شرح حال او را ثبت و درباره او گوید: «نامبرده کسى است که در جمیع علوم کتاب و سنت تسلط و تبحر یافته و اصول فقه و حدیث و عربیت و معانى و بیان و تفسیر را مورد بررسى قرار داده، و در جمیع آنها تفوق و برترى احراز نموده، نامبرده مؤلفاتى دارد که در نظر علماء محبوب و مقبول واقع شده، و به آنها اقبال نموده و به مطالب آنها احتجاج و استدلال می نمایند و درخور چنین مقامى هم هست.» سپس، مؤلفات او را تعداد نموده که از جمله آن «الابحاث المسدده فی الفنون المتعدده»، سخنی از نامبرده پیرامون سند حدیث غدیر و نص او بر تواتر حدیث مزبور مطرح شده است.
4- ابراهیم بن محمد بن محمد کمال الدین حنفى- معروف به- ابن حمزه حرانى- دمشقى؛ متوفاى 1120، مرادى در جلد 1 «سلک الدرر» ص 22- 24 شرح حال او را ثبت و درباره او گوید: «عالم و پیشواى مشهور. محدث نحوى و علامه، نامبرده درخور احترام فراوان و مشهور به فضایل بسیار است، و یکى از اعلام محدثین و علماء عظیم القدر است، سیدى است شریف و داراى حسب و نسب، در دمشق متولد شده و در همانجا نشو و نما کرده.» سپس استادان او را در اخذ حدیث و روایت ذکر نموده و گوید: «در اجازه او به خط او یافتم که تعداد مشایخ و اساتید او به هشتاد نفر بالغ شده.» سپس تألیفات او وفات او را ذکر نموده؛ حدیث غدیر را در تألیفش «البیان و التعریف» ذکر نموده است.
5- ابوعبدالله محمد بن عبدالباقى بن یوسف زرقانى مصرى- مالکى؛ (در سال 1055 در مصر متولد و در 1122 وفات یافته) آخرین شخصیتهاى برجسته از محدثین در دیار مصر که در انواع علوم شرکت و تسلط داشته، مرادى در جلد 4 از «سلک الدرر» ص 32 شرح حال او را ثبت و استادان و تألیفات گرانبهاى او را تعداد و ذکر نموده، مانند کتاب «شرح المواهب اللدنیة» چاپ بولاق در هشت جلد و «شرح الموطأ» چاپ مصر در چهار جلد و چلبى در «کشف الظنون» با تعبیر به: المولى العلامه- خاتمة المحدثین- او را ستایش نموده، حدیث تهنیت به لفظ سعد از او روایت شده و نامبرده در صحت حدیث مزبور و تواتر سخنانی بیان کرده است.
6- حسام الدین محمد بایزید سهارنپورى؛ صاحب «مرافض الروافض» نامبرده در تألیف خود ذکر نموده: از براء بن عازب و زید بن ارقم که: رسول خدا (ع) چون در غدیر خم فرود آمد دست على (ع) را گرفت و فرمود: «آیا شما نیستید که می دانید به اینکه. من اولى (سزاوارتر) هستم بر هر مؤمنى از خودش؟» گفتند «بلى» سپس فرمود: «بار خدایا هر کس که من مولاى اویم پس على (ع) مولاى او است، خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.» پس عمر بعد از این جریان على (ع) را ملاقات کرد و به او گفت: «گوارا باد تو را اى پسر ابى طالب، صبح و شام نمودى در حالی که مولاى هر مرد و زن مؤمن هستى.»
7- میرزا محمد بن معتمد خان بدخشى؛ مؤلف «مفتاح النجا فی مناقب آل العبا» و «نزل الابرار بما صح من مناقب اهل البیت الاطهار» در بمبئى به چاپ رسیده و این دو کتاب دلالت دارند بر تسلط کامل و احاطه مؤلف نامبرده در علم حدیث و فنون آن و وقوف کامل به مسانید آن، حدیث غدیر را در دو کتاب مذکور به طرق بسیار روایت نموده، و همچنانکه روایتی از او در حدیث مناشده موجود است، نامبرده پیرامون صحت حدیث مزبور و سند آن کلماتی را بیان کرده است.
8- محمد صدر العالم؛ مؤلف کتاب «المعارج العلى فی مناقب المرتضى»، نامبرده حدیث غدیر را به طرق متعددش در کتاب خود (معارج) ذکر نموده، و در باب نزول آیه "سأل سائل" پیرامون حدیث غدیر و در حدیث تهنیت روایتی را نقل کرده است. و گفتاری از او در تواتر و صحت حدیث مزبور و سند آن نقل شده است.
9- حامد بن على بن ابراهیم بن عبدالرحیم حنفى دمشقى؛ معروف به عمادى (در سال 1103- در دمشق متولد و در 1171 وفات یافته)، مرادى در جلد 2 «سلک الدرر» ص 11- 19 شرح حال او را ثبت و درباره او گوید: «مفتى حنفیه در دمشق و فرزند مفتى آنجا، صدر آنها و پسر صدر، صدرى که داراى مهابت و بزرگوارى بوده جلیل القدرترین عالم، فقیه فاضل فرضى، نامبرده عالمى است محقق و ادیب و عارف و هوشیار و کامل و مهذب.» سپس استادان او و تألیفات بسیار و گرانبهاى او را تعداد نموده، از جمله «الصلوة الفاخره بالاحادیث المتواتره» که در مصر چاپ شده و نمونه هائى از نظم و نثر او را ذکر نموده که هر دو نمودار احاطه و تسلط او در علم و ادب است، نامبرده حدیث غدیر را از طرق بسیار روایت نموده و آنها را در کتاب خود «الصلوة الفاخره» از احادیث متواتره به شمار آورده، و سخنانی پیرامون سند حدیث غدیر ایراد کرده است
10- عبدالعزیز ابو ولى الله احمد بن عبدالرحیم عمرى- دهلوى؛ متوفاى 1176، یکى از کسانى است که تألیف بسیار نموده، از جمله تألیفات گرانبهایش که چاپ شده «اجوبة المسائل الثلاث» «الانصاف فی بیان سبب الاختلاف» «تنویر العینین» «رسائل الدهلوى» «حجة الله البالغه فی اسرار الاحادیث و علل الاحکام» «شرح تراجم ابواب صحیح بخارى» «عقد الجید فی الاجتهاد و التقلید» «فتح الخبیر بما لا بد من حفظه فی علم التفسیر» «الفوز الکبیر مع فتح الخبیر فی اصول التفسیر» «القول الجمیل فی التصوف» و از جمله کتب و تألیفات او است «قرة العینین»، و «ازالة الخفاء»، نامبرده در «قرة العینین» ذکر نموده: «از براء بن عازب و زید بن ارقم به اینکه: رسول خدا (ع) چون در غدیر خم فرود آمد، دست على (ع) را گرفت و فرمود: آیا شما نیستید که می دانید، من اولى (سزاوارتر) هستم به هر مؤمن از خودش؟ گفتند: بلى: پس فرمود: بار خدایا هر کس که من مولاى اویم، على مولاى او است، بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.» سپس بعد از این جریان عمر او را (على (ع) را) ملاقات نمود و به او گفت: «گوارا باد تو را اى پسر ابى طالب، صبح و شام نمودى در حالی که مولاى هر مرد و زن مؤمن هستى.» احمد این روایت را با بررسى سند ذکر نموده، و در «ازالة الخلفاء» روایتى را که حاکم با بررسى سند از زید بن ارقم از حدیث غدیر آورده، به دو لفظ و به دو طریق، روایت نموده است.
11- محمد بن سالم بن احمد مصرى حفنى شمس الدین شافعى؛ (در سال 1101 متولد و در 1181 وفات یافته) نامبرده یکى از فقهائى است که با استفاده از استادان ذیفنون قاهره در علوم متنوعه شرکت کرده، شرح حال او در جلد 4 (سلک الدرر) ص 49 و در جلد 10 (الخطط الجدیده) صفحه 74 موجود است، نامبرده را تألیفات گرانبهائى است، از جمله آنها «انفس نفائس الدرز» که در حاشیه «المنح المکیه» چاپ شده و حاشیه او به شرح عزیزى بر «الجامع الصغیر» و «الثمرة البهیه فی اسمآء الصحابة البدریه»، نامبرده حدیث غدیر را در حاشیه «الجامع الصغیر» چاپى ذکر نموده است.
12- سید محمد بن اسماعیل بن صلاح، الامیر الیمانى- صغانى- حسینى؛ (در سال 1059 متولد و در 1182 وفات یافته)، نامبرده یکى از شعراى غدیر است که در قرن دوازدهم می زیسته، و در باره غدیر و داستان تهنیت حدیثی نقل کرده و سخنانی نیز پیرامون صحت و سقم حدیث غدیر و سند آن بیان کرده است.
13- شهاب الدین احمد بن عبدالقادر حفظى، شافعى؛ نامبرده یکى از شعراء غدیر است در قرن دوازدهم می زیست، او گفتاری پیرامون سند حدیث غدیر دارد.
منـابـع
علامه عبدالحسین امینی- ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب- جلد 1 بخش اول صفحه 225
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها