غزوه بنی قریظه (اسارت)

فارسی 5846 نمایش |

پس از حکم «سعد ابن معاذ» در مورد بنی قریظه، فرمان داده شد که مردان را اسیر کرده و به خانه «اسامه ابن زید» ببرند و زنان و کودکان نیز به خانه «رمله بنت حارث ابن ثعلبه» برده شوند و پیامبر (ص) دستور دادند چندین پیمانه خرما در میان آنها توزیع شود. اسیران خرماها را با اشتهای هر چه تمام تر خوردند، سپس گروهی از ایشان به خواندن تورات پرداخته و دیگران را به استقامت و پایداری در راه دین و تمسک به تورات توصیه می نمودند. پیامبر (ص) دستور داد کالا و اثاثیه بنی قریظه نیز به خانه «رمله بنت حارث» برده شود و دام ها و طیور نیز همانجا میان درختان بچرند. گفته شده است پس از اسارت بنی قریظه یک هزار و پانصد شمشیر و سیصد زره و دو هزار نیزه و یک هزار و پانصد سپر فلزی و چرمی و مقدار زیادی لباس و ظرف و اثاث و همچنین تعدادی شتر (که برای آبکشی استفاده می شوند) و دامهای فراوان از ایشان غنیمت گرفته شد (از قلعه هایشان بیرون آمد)، روز بعد رسول الله (ص) دستور داد گودالهایی برای دفن مردان بنی قریظه پس از آنکه گردنشان زده شد حفر کنند. یاران پیامبر (ص) مشغول حفر گودال شدند؛ سپس مردان بنی قریظه را یک به یک آورده و آنهایی که بر علیه مسلمین شوریده بودند گردن زدند؛ پیامبر تنها شاهد قتل «حیی ابن اخطب» و «کعب ابن سعد» و «نباش ابن قیس» و «غزال ابن سموئیل» بود.
وقتی «حیی ابن اخطب» را با دستانی بسته و جامه ای سرخ که چند جای آن را با انگشت دریده بود تا پس از مرگ از تنش در نیاورند نزد پیامبر (ص) آوردند حضرت (ص) به او فرمود: «ای دشمن خدا! آیا خداوند ما را از تو بی نیاز نساخت؟ گفت: «چرا به خدا قسم که چنین شد اما به هر حال خود را در دشمنی با تو سرزنش نمی کنم، من نیز در جستجوی عزت بودم ولی خداوند می خواست تو را به بر من پیروز گرداند، من به هر دری زدم اما خداوند نخواست پیروز شوم و هر کس را که خدا بخواهد خوار کند خوار و زبون می شود.» سپس رو به مردم کرده و گفت: «ای مردم! فرمان الهی را گریزی نیست! سرنوشت و تقدیر چنین بود و این خون ریزی بر بنی اسرائیل نوشته شده بود». وقتی سخنان «حیی» تمام شد دستور دادند گردنش را بزنند، در این هنگام با «علی ابن ابی طالب (ع) مواجه شد و بنا شد علی (ع) گردنش را بزند «حیی» می گفت: «این مرگ کشته شدن شریفی به دست شخص شریفی دیگر است» امیرالمومنین (ع) فرمود: «بلکه کشته شدن فرد شروری بدست فرد خوبی است زیرا به درستی که خوبان، اشرار را می کشند و اشرار اخیار را، پس وای بر کسی که خوبان او را بکشند و خوشا به حال کسی که اشرار و کفار او را به قتل رسانند زیرا کشته شدن بدست اخیار نشان بدسرشتی انسان و کشته شدن بدست اشرار نشان دشمنی با آنها و نیک سرشت بودن فرد است». «حیی» گفت: «راست گفتی ای ابوالحسن، حال یک خواهش از تو دارم لباسم را از تنم بیرون نیاور» علی (ع) فرمود: «این  که لباست را در نیاورم آسان تر است برای من از آنکه درآورم»، حیی گفت: «مرا پوشاندی، خدا بپوشاندت «و سپس گردنش را کشیده و آماده مرگ شد، علی (ع) گردنش را زده و از در آوردن لباسش مانع گشت.

مظلوم نمایی، یکی از عادات تاریخی یهود:
با دقت در جریان اعدام «حیی ابن اخطب» در می یابیم که مظلوم نمایی و سوء استفاده از عواطف مردم مسئله ایست که یهودیان همیشه از آن بهره برده و برای خود موقعیت های خاصی ایجاد کرده اند. به عنوان مثال ماجرای هولوکاست که داستانی است دروغین سبب توجه افکار جهانی به صهیونیست ها و ترحم به ایشان شده است تا جایی که برخی صاحب نظران غربی معتقداند حضور اسرائیلی ها در فلسطین اشغالی محصول استفاده صحیح (سوء استفاده)، صهیونیست ها از هولوکاست است.

اعدام «غزل ابن سموئیل» و دیگر سران بنی قریظه:
پس از «حیی ابن اخطب»، «غزال ابن سموئیل» را آوردند، پیامبر (ص) به او فرمود: «آیا خدا ما را بر تو پیروز نساخت؟» گفت: «آری» سپس رسول الله (ص) دستور داد تا گردنش را بزنند و زدند. بعد از آن «نباش ابن قیس» را آوردند «نباش» با ماموری که او را می آورد درگیر شده و او نیز با مشت به بینی «نباش» زده و آن را خونی کرده بود. پیامبر (ص) به آن مامور اعتراض کرده و فرمود: «چرا نسبت به او چنین کردی؟ مگر ضربت شمشیر که قرار است با آن کشته شود برایش کافی نبود؟»، گفت: «ای رسول خدا (ص) او با من درگیر شده و می خواست فرار کند از این رو من نیز بر بینی اش زده و مانع از فرارش شدم» نباش گفت: ای ابوالقاسم! سوگند به تورات که دروغ می گوید، اگر مرا آزاد هم می ساخت من از آمدن به جایی که همه قومم در آنجا کشته شده اند تاخیر نمی کردم...» پیامبر (ص) با آنکه می دانست نباش دروغ می گوید، با این حال فرمود: «با اسیران خوش رفتاری کنید و به آنها آب دهید و سیرابشان نمایید تا خنک شوند و بعد از این کار آن بقیه ای را که با ما ستیزه کرده و باید بکشیدشان اعدام نمایید، گرمای آفتاب و سوزندگی شمشیر را بر آنها جمع نکنید». به اسیران آب و طعام دادند و چون سیراب شده و خنک گردیدند به قتل باقی مجرمان دستور داده شد.

منـابـع

سید جعفرمرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)- جلد 12 از چاپ 35 جلدی

شمس شامی- سبل الهدی و الرشاد- جلد 5

محمود مهدوی دامغانی- مغازی واقدی

حلبی- السیره الحلبیه- جلد 2

ابوالقاسم السهيلي- الروض الانف- جلد 3

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد