کیفیت حشر حضرت فاطمه علیهاسلام
فارسی 5021 نمایش |روایت امالی
«أمالی المفید الصدوق عن أبیه عن علی عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن أبان بن عثمان عن أبی عبدالله (ع) قال إذا کان یوم القیامة جمع الله الأولین و الآخرین فی صعید واحد فینادی مناد غضوا أبصارکم و نکسوا رءوسکم حتى تجوز فاطمة بنت محمد (ص) الصراط قال فتغض الخلائق أبصارهم فتأتی فاطمة (ع) على نجیب من نجب الجنة یشیعها سبعون ألف ملک فتقف موقفا شریفا من مواقف القیامة ثم تنزل عن نجیبها فتأخذ قمیص الحسین بن علی (ع) بیدها مضمخا بدمه و تقول یا رب هذا قمیص ولدی و قد علمت ما صنع به فیأتیها النداء من قبل الله عز و جل یا فاطمة لک عندی الرضا فتقول یا رب انتصر لی من قاتله فیأمر الله تعالى عنقا من النار فتخرج من جهنم فتلتقط قتلة الحسین بن علی (ع) کما یلتقط الطیر الحب ثم یعود العنق بهم إلى النار فیعذبون فیها بأنواع العذاب ثم ترکب فاطمة (ع) نجیبها حتى تدخل الجنة و معها الملائکة المشیعون لها و ذریتها بین یدیها و أولیاؤهم من الناس عن یمینها و شمالها؛ شیخ مفید در امالى خود از امام صادق (ع) روایت کرده: روز قیامت که فرا رسد خداوند توانا خلق اولین و آخرین را در یک زمین جمع مى کند. آنگاه منادى ندا مى نماید: چشمان خود را ببندید و سرهاى خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر حضرت محمد (ص) عبور کند. مردم چشمان خود را مى بندند و حضرت فاطمه در حالى که بر یکى از ناقه هاى بهشتى سوار است مى آید و تعداد هفتاد هزار ملک آن بانوى با عظمت را مشایعت مى نمایند. آنگاه حضرتش در یکى از مکانهاى شریف قیامت توقف مى کند و پیراهن خون آلود حضرت امام حسین را به دست مى گیرد و مى گوید: "بار خدایا! این پیراهن فرزند من حسین است، تو مى دانى با او چه عملى انجام دادند." پس از آن از طرف خداوند رئوف خطاب مى رسد: "من هر عملى که موجب خوشنودى تو باشد انجام خواهم داد." حضرت زهراى اطهر خواهد گفت: "پروردگارا انتقام مرا از قاتلین فرزندم بگیر!" خداوند قهار دستور مى دهد گروهى از آتش جهنم بیرون مى آیند و کشندگان امام حسین را نظیر مرغى که دانه برچیند از صحراى محشر مى ربایند و به طرف دوزخ بازمى گردند و آنان را دچار انواع عذاب مى نماید. سپس فاطمه اطهر بر ناقه خویشتن سوار و داخل بهشت مى گردد. آن ملائکه اى که حضرت فاطمه را مشایعت مى کردند و فرزندان بزرگوار آن حضرت نزد آن بانو خواهند بود و دوستان ایشان طرف راست و چپ آنان قرار مى گیرند.»
تفسیر فرات
«تفسیر فرات الکوفی أبوالقاسم العلوی الحسنی معنعنا عن ابن عباس إذا کان یوم القیامة نادى مناد یا معشر الخلائق غضوا أبصارکم حتى تمر فاطمة بنت محمد (ص) فتکون أول من تکسى و یستقبلها من الفردوس اثنتا عشرة ألف حوراء لم یستقبلوا أحدا قبلها و لا أحدا بعدها على نجائب من یاقوت أجنحتها و أزمتها اللؤلؤ علیها رحائل من در على کل رحالة منها نمرقة من سندس و رکائبها زبرجد فیجوزون بها الصراط حتى ینتهون بها إلى الفردوس فیتباشر بها أهل الجنان و فی بطنان الفردوس قصور بیض و قصور صفر من لؤلؤة من غرز واحد و إن فی القصور البیض لسبعین ألف دار منازل محمد و آله صلوات الله علیهم و إن فی القصور الصفر لسبعین ألف دار مساکن إبراهیم و آله (ع) فتجلس على کرسی من نور فیجلسون حولها و یبعث إلیها ملک لم یبعث إلى أحد قبلها و لا یبعث إلى أحد بعدها فیقول إن ربک یقرئک السلام و یقول سلینی أعطک فتقول قد أتم علی نعمته و هنأنی کرامته و أباحنی جنته أسأله ولدی و ذریتی و من ودهم فیعطیها الله ذریتها و ولدها و من ودهم لها و حفظهم فیها فیقول الحمد لله الذی أذهب عنا الحزن و أقر بعینی قال جعفر کان أبی یقول کان ابن عباس إذا ذکر هذا الحدیث تلا هذه الآیة "و الذین آمنوا و اتبعتهم ذریتهم بإیمان ألحقنا بهم ذریتهم"؛ فرات بن ابراهیم کوفى در تفسیرش از ابن عباس روایت کرده زمانى که روز قیامت به پا شود، منادى ندا مى کند: "اى مردم! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمد (ص) عبور کند،" فاطمه اولین کسى است که دوازده هزار حوریه از فردوس او را استقبال خواهند کرد. آنان احدى را قبل از فاطمه و بعد از آن بانو استقبال نکرده و نخواهند کرد. آن حوریه ها بر ناقه هایى سوارند که بالهاى آن از یاقوت، مهار آنها از لؤلؤ و رحل هایى از در بر پشت آنهاست که بر هر یک از آنها بالشى از سندش قرار دارد و رکاب هاى آنها زبرجد است. آنان از صراط مى گذرند تا فاطمه زهرا را وارد فردوس مى نمایند و اهل بهشت با آن بانو ملاقات خواهند کرد. در وسط فردوس قصرهاى سفید و زردى است از لؤلؤ که در یک محل مى باشد. در آن قصرهاى سفید هفتاد هزار خانه است که منزل حضرت محمد و آل طاهر آن بزرگوار است. در آن قصرهاى زرد هفتاد هزار خانه است که مسکن حضرت ابراهیم و آل آن حضرت (ع) خواهد بود. فاطمه زهرا بالاى مسندى از نور مى نشیند و ایشان در اطرافش مى نشینند. آنگاه ملکى نزد آن بانو فرستاده مى شود که قبل از آن حضرت و بعد از او نزد کسى فرستاده نشده و نخواهد شد. آن ملک به فاطمه مى گوید: پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: آنچه را که مى خواهى از من بخواه تا به تو عطا کنم. حضرت فاطمه مى گوید: خداوند رئوف نعمت خود را براى من تمام و بهشت خود را براى من مباح نموده است. من از خداوند مى خواهم که فرزندان و ذریه من و افرادى که ایشان را دوست داشته اند به من عطا فرماید، خداوند منان ذریه و فرزندان و آن اشخاصى را که فرزندان فاطمه را براى خاطر آن حضرت حفظ کرده باشند، به آن حضرت عطا مى فرماید. سپس آن بانوى معظمه مى گوید: سپاس آن خداوندى را که غم و اندوه مرا برطرف و چشم مرا روشن کرد. راوى مى گوید: هرگاه ابن عباس این حدیث را نقل مى کرد این آیه را تلاوت مى نمود: "و الذین آمنوا و اتبعتهم ذریتهم بإیمان ألحقنا بهم ذریتهم؛ كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد."»
روایتی از علی (ع)
در تفسیر فرات کوفى از على (ع) روایت شده است که فرمود: «روزى پیامبر گرامى اسلام نزد حضرت زهرا رفت و آن بانو را محزون یافت. به فاطمه فرمود: "دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست؟" فاطمه گفت: "روز محشر و برهنگى مردم به خاطرم آمد." رسول خدا فرمود: "آرى آن روز روز بسیار بزرگى است. ولى جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد: هنگامى که در آن روز زمین شکافته شود، اول کسى که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من ابراهیم خلیل، بعد از او شوهر تو على بن ابى طالب، آنگاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حله نور براى تو مى آورد و نزد سر تو توقف مى کند و صدا مى زند: اى دختر حضرت محمد بیا به صحراى محشر! تو در حالى از قبر بیرون مى آیى که بدنت پوشیده باشد و از خوف آن روز در امان خواهى بود، اسرافیل آن حله ها را به تو مى دهد و تو آنها را مى پوشى، آنگاه ملکى که او را زوقائیل مى گویند ناقه اى براى تو مى آورد که مهار آن از مروارید و کجاوه اى از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار مى شوى و زوقائیل در حالى که در پیش تو هفتاد هزار ملک باشد و علم هاى تسبیح در دست داشته باشند مهار آن را خواهد کشید. هنگامى که حرکت کنى تعداد هفتاد هزار ملک به استقبال تو مى آیند و از نظر کردن به تو خوشحال مى شوند، هر یک از آنان منقلى از نور بدون آتش در کف دارند که عود از آن ساطع مى شود، هر یک از ایشان تاجى مرصع از زبرجد بر سر خواهد داشت، آنان در طرف راست تو خواهند بود. و چون مقدارى از راه را طى کنى، مریم بنت عمران با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو مى آیند و بر تو سلام مى کنند و در طرف چپ تو خواهند بود. آنگاه مادرت خدیجه دختر خویلد که در میان زنان عالم اول کسى است که به خداوند و رسول ایمان آورده است، با هفتاد هزار ملک که علم هاى تکبیر در دست دارند به استقبال تو مى آیند. پس از آنکه نزدیک محشر رسیدى، حوا با هفتاد هزار ملک و آسیه زن فرعون به استقبال تو خواهند آمد و با تو حرکت مى نمایند. هنگامى که وارد صحراى محشر شوى منادى از زیر عرش ندایى مى کند که خلایق عموما مى شنوند و مى گوید: چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمد (ص) و این زنان مطهره که با او مى باشند عبور نمایند!
در آن روز غیر از ابراهیم و شوهرت على بن ابى طالب کسى به تو نظر نخواهد کرد. سپس آدم حوا را طلب مى کند و با مادرت خدیجه نزد تو مى آیند. آنگاه منبرى از نور براى تو نصب مى شود که هفت پایه داشته باشد، در میان هر پایه تا پایه دیگرى صفهایى از ملائکه ایستاده اند، علمهایى از نور در دست خواهند داشت. حوریه ها در طرف چپ و راست منبر تو صف مى کشند. نزدیکترین زنان از طرف چپ به تو حوا و آسیه خواهند بود. هنگامى که بر فراز منبر روى، جبرئیل از طرف خداوند سبحان نزد تو مى آید و مى گوید: اى فاطمه! حاجت خویشتن را بخواه! تو خواهى گفت: پروردگارا! حسن و حسینم را به من نشان بده!
خونخواهی حسنین (ع)
حسنین در حالى نزد تو مى آیند که خون از رگهاى گردن حسین فرو مى ریزد. حسین مى گوید: بار خدایا! امروز حق مرا از آن افرادى که به من ظلم و ستم کردند بگیر. در همین زمان است که دریاى غضب حضرت پروردگار به جوش مى آید، براى غضب خداوند است که ملائکه و جهنم نیز به خروش مى آیند. جهنم نعره مى زند و زبانه مى کشد و به صحراى محشر مى آید. آنگاه قاتلین حسین را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان مى رباید. ایشان مى گویند: پروردگارا! ما که در زمان قتل حسین خلق نشده بودیم؟! خداوند قهار به زبانه آتش دستور مى دهد: این گونه افراد را که چشمشان کبود و صورتشان سیاه است بگیرید! موهاى جلوى سر ایشان را بگیرید و بکشید و به صورت در طبقات پایین جهنم بیفکنید! زیرا سختگیرى ایشان بر دوستان حسین از جنگیدن پدرانشان با خود حسین شدیدتر بوده است.
پس از این جریان جبرئیل به تو مى گوید: حاجت خود را بخواه! تو مى گویى: پروردگارا! من شیعیان خود را مى خواهم. خداوند رئوف مى فرماید: من گناه آنان را آمرزیدم. تو مى گویى: بار خدایا! من شیعیان خود و دوستان ایشان را مى خواهم. خداوند سبحان مى فرماید: برو هر کدام از آنان را که دست به دامن تو شود، او را وارد بهشت کن! در آن روز عموم خلایق آرزو مى کنند: کاش از شیعیان و دوستان فاطمه بودند! آنگاه تو با شیعیان و دوستان و فرزندان خویشتن و شیعیان على در حالى حرکت مى کنید که خوف و بیم آنان بر طرف شده باشد، عورت هاى ایشان پوشیده شده، سختى هاى قیامت بر ایشان آسان مى شود و از هول و ترسهاى قیامت به آسانى خواهند گذشت، در آن روز مردم عموما دچار ترس مى شوند ولى ایشان نمى ترسند، مردم عموما در آن روز تشنه اند ولى ایشان سیراب خواهند بود.
آن زمان که نزدیک در بهشت مى رسى تعداد دوازده هزار حوریه به استقبال تو مى شتابند، آن حوریه ها قبل از تو از کسى استقبال ننموده اند: ظرفهایى از نور در دست دارند، و بر ناقه هایى از نور سوارند که جهاز آنها از طلاى زرد و یاقوت خواهد بود. مهار آنها از مروارید تازه، رکاب آنها از زبرجد سبز، در میان جهاز هر ناقه اى یک بالش از سندس و استبرق بهشتى مى باشد. و چون وارد بهشت شوى عموم اهل بهشت مسرور و خوشحال مى شوند و به یک دیگر بشارت مى دهند. براى شیعیان تو خانه هایى از جواهر الوان بر فراز ستونهایى از نور نصب مى نمایند، آنان در آن هنگامه اى که مردم مشغول حساب باشند از آن خانه ها غذا مى خورند، شیعیان تو وقتى داخل شوند دائما به نعمت هاى بهشتى متنعم خواهند بود. عموم پیامبران از آدم تا خاتم به زیارت تو مى آیند. دو مروارید هست که از یک رشته به وجود آمده اند، یکى از آنها سفید و دیگرى زرد رنگ است، در هر یک از آنها هفتاد هزار قصر و در هر قصرى هفتاد هزار خانه مى باشد. آن قصرهاى سفید منزل ما و شیعیان ما خواهند بود، قصرهاى زرد منزل ابراهیم و آل ابراهیم است.
فاطمه (ع) گفت: پدر جان! من نمى توانم مرگ تو را ببینم و بعد از تو زنده بمانم. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داده: اول کسى که از اهل بیت من به من ملحق مى شود تو خواهى بود. واى بر آن کسى که در حق تو ظلم کند. رستگارى از آن شخصى است که تو را یارى نماید.»
منـابـع
محمد روحانى- زندگانى حضرت زهرا علیها السلام- صفحه 850
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها