بررسی تقدم قضا بر تقدیر
فارسی 2805 نمایش |هرگاه قضا و قدر را در پدیده های مادی و موجودات تفصیلی پیاده کنیم، حتما باید گفت تقدیر و اندازه گیری یک پدیده بر مقام ضرورت وجودی آن مقدم است و تأثیر تک تک أجزای علت، مقدم بر تأثیر همه آن در یک جا است ولی اگر تقدیر و قضا را در دو محل مختلف که یکی مجرد و دیگری ماده باشد پیاده کنیم حتما باید بگوئیم قضا الهی در مقام تحقق و عینیت مقدم بر تقدیر تکوینی است.
توضیح این که: طبق براهین فلسفی و آیات قرآنی مجموع جهان ماده، وجود تفصیلی و شکل گرفته جهان دیگر است، که فاقد تفصیل و این خصوصیات می باشد، و همه این موجودات در آن جهان، به صورت اجمال و فشرده و بی رنگ و خصوصیات، وجود دارند، و به عنوان تقریب ذهن باید گفت: هنگامی که از یک دانشمند فیزیکدان ده مسأله فیزیکی سوال می شود، و بعدا همه را بطور مبسوط و گسترده پاسخ می گوید، در این موقع این پاسخ ها دو نوع وجود دارند یکی به صورت اجمال و فشرده، و دیگری به صورت تفصیل و جدا از هم. پیش از آن که ما سوال های خود را مطرح کنیم تمام این پاسخ ها در ذهن اخلاق او، به طور بسیط و اجمال و به صورت ملکه علم فیزیک وجود داشت، ولی هرگز از هم جدا و باز نبود ولی هنگامی که سوال های خود را مطرح نمودیم آنگاه همه این جوابها از مقام اجمالی به صورت تفصیل در آمده، و هر کدام برای خود، شکل و خصوصیتی پیدا نموده و وجود تفصیلی پیدا می کنند.
عین این سخن را در جهان آفرینش نیز می گوئیم، این موجودات تفصیلی که به صورت پدیده های متنوع دیده می شوند، معلول موجوداتی پیراسته از ماده و انرژی (مجردات) می باشند، و از آنجا که هر علتی، تمام کمالات معلول خود را داراست، و اصل وجود معلول در مقام علت موجود است، اگر چه خصوصیت و حدود آن در مقام علت موجود نیست، زیرا هرگاه علت واجد کمالات معلول نبوده نمی توانست آن را پدید آورد. و هیچ گاه معطی کمال فاقد آن نمی باشد، از این نظر می توان گفت قضا که اصل وجود معلول ولی بی رسم و بی نشان، در مقام علت است، بر قدر که همان وجود مقید و مشخص و اندازه گیری شده در جهان ماده است مقدم می باشد (دقت کنید....)
قرآن مجید این حقیقت را با لطیف ترین وجه بیان کرده، آنجا که می فرماید: «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم؛ چیزی در جهان هستی وجود ندارد مگر اینکه خزائن آنها پیش ما است و ما به اندازه مخصوصی از آن می فرستیم» (حجر/ 21)، قرآن از وجود اجمالی اشیاء به لفظ خزائن تعبیر آورده و وجود تفصیلی آن را به قدر معلوم بیان نموده است.
بنابراین وجه، قضا و قدر معنی و شکل دیگری بخود می گیرند و مقام قضا که ضرورت وجود اجمالی شیء است بر قدر که مقام تفصیل و اندازه گیری آن می باشد مقام می گردد، و پیوسته وجود اجمالی همه موجودات که در اصطلاح به آن مقام قضا می گویند بر موجودات تفصیلی آنها که مقام قدر و وجود تفصیلی آنها مقدم بوده و سرچشمه دومی محسوب می شود: ولی این اصطلاح مخصوص فلاسفه اسلامی است که برای قضا و قدر مراتب متعدد و مختلفی بیان کرده است. در این جا از تذکر نکته ای ناگزیریم، و آن اینکه قضا و قدر دو مفهومی است که از مقام وجود تحقق خارجی موجودی انتزاع می گردد، از این جهت در این مطلب میان الهی و مادی فرقی نیست و هر دو مکتب در تمام حوادث به یک نوع ضرورت و به یک شکل گیری و خصوصیت معتقد می باشند فقط تفاوت این دو مکتب در دو موارد است.
1- مکتب الهی، علل طبیعی به یک علت العللی منتهی می گردد که نسبت به فعل و کار خود آگاه است.
ولی در مکتب مادی چنین علت العللی وجود ندارد و تمام علل طبیعی به ماده و انرژی منتهی می گردد که از فعل نحوه کار خود آگاهی ندارد.
2- در مکتب الهی می توان حقیقت قضا و قدر را در جهان ماده جستجو نمود، همچنانکه می توان قضا را در جهان مجردات، قدر را در جهان ماده که تفصیل یافته آن جهان است جست و جو کرد ولی در مکتب مادی که به جز ماده به چیز دیگری عقیده ندارد فقط می توان از قسم نخست نام برد. و این دو اختلاف در حقیقت و جوهر بحث اختلافی به وجود نمی آورد.
در پایان یادآور می شویم، قطعیت یابی معلول از جانب علت و تحدید ان از آن ناحیه مایه جبر نمی باشد، بلکه جبری و یا اختیاری بودن فعل بستگی به نحوه فاعلیت علت دارد. اگر شیوه کار علت اختیاری باشد قطعیت و تحدید معلول با کمال آزادی صورت می پذیرد.
منـابـع
جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 85-89
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها