نزول سوره نور (تفسیر)
فارسی 3468 نمایش |بررسی آیات 36 الی آخر:
با توجه به اینکه ما در بخش تاریخ به بررسی این آیات می پردازیم و بنا داریم تنها آیاتی را بیاوریم که در آنها به حوادث تاریخی اشاره شده است فلذا تنها آیاتی را بررسی می کنیم که در آنها به حوادث تاریخی اشاره شده باشد.
1- آیه 36:
«فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال الله نور السماوات و الأرض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کأنها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نور على نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الأمثال للناس و الله بکل شیء علیم» «خدا نور آسمانها و زمین است نور او همچون محفظه اى است که در آن چراغى باشد، و چراغ در شیشه اى، شیشه اى که گویى ستاره اى است درخشان، و آن چراغ با روغن زیتى صاف روشن باشد که از درخت پر برکت زیتون (سرزمین مقدس)، گرفته شده باشد نه زیتون شرقى و نه غربى، در نتیجه آن چنان صاف و قابل احتراق باشد که نزدیک است خود به خود بسوزد هر چند که آتش بدان نرسد، و معلوم است که چنین چراغى نورش دو چندان و نورى بالاى نور است، خدا هر که را خواهد به نور خویش هدایت کند و این مثل ها را خدا براى مردمى مى زند که خدا به همه چیز دانا است» در خانه هایى که خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وى در هر بامداد و پسین در آن یاد شود».
حوادث تاریخی مربوطه:
ابن مردویه از انس بن مالک و بریده روایت کرده که گفتند: رسول خدا (ص) وقتى آیه «فی بیوت أذن الله أن ترفع» را خواند، مردى برخاست و پرسید: یا رسول الله (ص)! این کدام بیوت است؟ فرمود: بیوت انبیاء. پس ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! لا بد یکى از این بیتها بیت على و فاطمه است؟ فرمود: بله، از بهترین آن بیوت است «الدر المنثور، ج 5، ص 50». و روایتی قریب به مضمون روایت فوق را مرحوم قمى در تفسیر خود به سند خویش از جابر از امام باقر (ع) به این عبارت آورده: منظور از این بیوت، بیوت انبیاء است، که بیت على (ع) نیز یکى از آنها است «تفسیر قمى، ج 2، ص 104.» و به هر حال این روایت و آن روایت همه از قبیل ذکر بعضى مصادیق است.
2- آیه 47:
گویند خدا و پیغمبر او را باور داریم و اطاعت مى کنیم آن گاه با وجود این گروهى از ایشان روى مى گردانند، و آنان مؤمن نیستند (47).
حوادث تاریخی مربوطه:
در مجمع البیان در ذیل آیه: «و یقولون آمنا بالله...» (نور/ 47) گفته: بعضى گفته اند: این آیات در شان مردى از منافقین نازل شد که بین او و مردى یهودى مرافعه اى بود، یهودى پیشنهاد کرده بود که مرافعه را نزد رسول خدا (ص) ببرند، ولى منافق حاضر نشد و پیشنهاد کرد که نزد کعب بن اشرف بروند. بلخى حکایت کرده که میان على و عثمان در خصوص زمینى که عثمان از على خریدارى کرده بود نزاعى رخ داد، و علت آن این بود که در آن زمین سنگهایى بیرون آمد، عثمان آن را عیب زمین دانسته، مى خواست به آن جهت معامله را فسخ کند، و على زیر بار نمى رفت، و مى گفت: میان من و تو رسول خدا (ص) حکم باشد حکم بن ابى العاص به عثمان گفت: اگر حکومت را به پسر عم او واگذارى به نفع او حکم مى کند، زنهار، تن به حکومت او ندهى، به این مناسبت این آیات نازل شد. این حکایت و یا قریب به آن از امام ابى جعفر (ع) نیز روایت شده و در تفسیر روح المعانی از ضحاک روایت شده که گفت: نزاع میان على و مغیرة بن وائل بود، و داستان را قریب به همان حکایت بالا آورده است.
3- آیه 55:
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند وعده کرده که شما را در این سرزمین جانشین دیگران کند، آن چنان که اسلاف و گذشتگان آنان را جانشین کرد، و نیز دینشان را آن دینى که براى ایشان پسندیده استقرار دهد و از پى ترسى که داشتند امنیت روزیشان فرماید تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نکنند و هر کس پس از این کافر شود آنان خود عصیان پیشگانند.
حوادث تاریخی مربوطه:
از ابى بن کعب روایت کرده اند که گفت: وقتى رسول خدا (ص) و یارانش به مدینه وارد شدند، و انصار ایشان را با آغوش باز پذیرا گشتند، عرب یک دل و یک جهت علیه ایشان قیام نمودند، به طورى که هیچ وقت جرأت نمى کردند اسلحه را از خود دور سازند، شب و روز را با اسلحه به سر مى بردند، و همیشه مى گفتند: هیچ احتمال مى دهید روزى برسد که ما آسوده و مطمئن شویم و جز خدا از هیچ کس نترسیم؟ در چنین حالى این آیه نازل شد که «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات...».
4- آیه 62:
مؤمنان فقط آن کسانند که به خدا و پیغمبرش گرویده اند و چون با وى به کار عمومى باشند نروند تا از او اجازه گیرند، کسانى که از تو اجازه مى گیرند همانهایى هستند که به خدا و پیغمبرش گرویده اند اگر براى بعض کارهایشان از تو اجازه خواستند به هر کدامشان خواستى اجازه بده و براى آنان آمرزش بخواه که خدا آمرزنده و رحیم است (62).
حوادث تاریخی مربوطه:
در تفسیر قمى در ذیل جمله «إنما المؤمنون الذین... حتى یستأذنوه»، (نور/ 62). فرموده اند: این آیه درباره عده اى نازل شد که هر وقت رسول خدا (ص) ایشان را براى امرى از امور جمع مى کرد تا پى کارى یا جنگى که پیش آمده بود بفرستد، بدون اجازه او متفرق مى شدند، خداى تعالى ایشان را از این رفتار نهى فرمود «تفسیر قمى، ج 2، ص 110».
و در همان کتاب در ذیل آیه «فإذا استأذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم» (نور/ 62) فرمود: این آیه درباره حنظلة بن ابى عیاش نازل شد، و جریانش چنین بود که او در شبى که فردایش جنگ احد شروع مى شد، عروسى کرده بود، پس از رسول خدا (ص) اجازه گرفت تا نزد اهلش بماند، پس خداى عزوجل این آیه را فرو فرستاد، حنظله نزد اهلش ماند، صبح در حال جنابت به میدان جنگ آمد و شهید شد، رسول خدا (ص) فرمود: من خود دیدم که ملائکه حنظله را با آب ابرها، و روى تخته هایى از نقره در میان آسمان و زمین غسل مى دادند، و به همین جهت او را غسیل الملائکه نامیدند «تفسیر قمى، ج 2، ص 110».
در ادامه سوره به مسئله ی تاریخی دیگری اشاره نشده است.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- جلد 15
شیخ طبرسی- مجمع البیان- جلد 7
علی بن ابراهیم قمی- تفسیر قمی- جلد 2
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها