درجات عصمت
فارسی 3013 نمایش |ملکه عصمت، وقتی به نصاب لازم رسید -یعنی به کمال عقل نظری و تمام عقل عملی بار یافت و در اندیشه و انگیزه، مرضی خداوند شد- نفس انسان را از هرگونه گرایشهای مذموم و ناپسند و ناشایسته و غیر ارزشی باز میدارد.
ملکه عصمت درجاتی دارد، همان گونه که نبوت و امامت و رسالت و ولایت و خلافت دارای مراتب، و تشکیک بردار است؛ چنان که قرآن میفرماید: «تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض؛ برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم» (بقره/ 253) و «و لقد فضلنا بعض النبیین علی بعض؛ و در حقيقت بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم» (اسراء/ 55). پس، همانگونه که نبوت و رسالت مراتبی دارد، درجات عصمت پیامبران نیز متفاوت است؛ گرچه همه آنان پیامبران اولوا العزم در درجه والاتری از عصمت قرار دارند. درجه پیامبر برتر، سبب میشود کسی که در مرتبه پایینتر از اوست، خود را در سنجش با پیامبر فایق مذنب بداند؛ بی آن که از او گناه بزرگ یا کوچکی سر زده باشد: «حسنات الأبرار سیئات المقربین» یعنی پیامبری که خود را در مرتبه ای مینگرد که نسبت به مرتبه پیامبران اولوا العزم ناقص است، خود را با آنان که کاملترند میسنجد. از این رو، مینالد و میگدازد و میگوید: «فارحم عبدک الجاهل» با آن که خود، انسانی بزرگ و معصوم است. انسان های عادی وقتی در مناجات میگویند: «فارحم عبدک الجاهل»، واقعا خیلی چیزها را نمیدانند و به حمل شایع جاهلند، اما وقتی پیامبر عظیم الشأن و شخصیت کامل و برجسته جهان بشریت -که از ناحیه خداوند به مقام «علمک ما لم تکن تعلم؛ آنچه را نمیدانستى به تو آموخت» (نساء/ 113) رسیده است- چنین نیایشی دارد، معلوم میشود که او خود را در پیشگاه ذات اقدس خداوندی میبیند و در برابر او، خود را جاهل و گنهکار و مذنب و... جلوه میدهد؛ زیرا هرگونه عیب و نقصی از این منظر، ذنب محسوب میشود.
منـابـع
آیت الله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 3 صفحه 206
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها