آینده در قلمرو اسلام
فارسی 3657 نمایش |در قرآن کریم آمده است: «و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصارى المسیح ابن الله ذلک قولهم بأفواههم یضاهؤن قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله أنى یؤفکون* اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله و المسیح ابن مریم و ما أمروا إلا لیعبدوا إلها واحدا لا إله إلا هو سبحانه عما یشرکون* یریدون أن یطفؤا نور الله بأفواههم و یأبى الله إلا أن یتم نوره و لو کره الکافرون* هو الذی أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون؛ یهود گفتند: عزیر پسر خدا است! و نصارى گفتند مسیح پسر خدا است! این سخنى است که با زبان خود میگویند که همانند گفتار کافران پیشین است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ میگویند؟!* (آنها) دانشمندان و راهبان (تارکان دنیا) را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را، در حالى که جز به عبادت معبود واحدى که هیچ معبودى جز او نیست دستور نداشتند، پاک و منزه است از آنچه شریک وى قرار میدهند* آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران کراهت داشته باشند* او کسى است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئینها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند» (توبه/ 30-33).
در این آیات آئین خدا و قرآن مجید و تعالیم اسلام به نور و روشنایى تشبیه شده و میدانیم که نور سرچشمه حیات و جنبش و نمو و آبادى در روى زمین و منشا هر گونه زیبایى است. اسلام نیز آئینى است تحرک آفرین که جامعه انسانى را در مسیر تکاملها به پیش میبرد و سرچشمه هر خیر و برکت است. تلاشها و کوششهاى دشمنان را نیز به دمیدن و فوت کردن با دهان تشبیه کرده است و چه قدر مضحک است که انسان نور عظیمى همچون نور آفتاب را بخواهد با پف کردن خاموش کند؟ و براى مجسم کردن حقارت تلاشهاى آنها تعبیرى از این رساتر به نظر نمیرسد و در واقع کوششهاى یک مخلوق ناتوان در برابر اراده بى پایان و قدرت بى انتهاى حق غیر از این نخواهد بود. مسئله خاموش کردن نور خدا در دو مورد از قرآن آمده یکى آیه فوق و دیگرى آیه 8 از سوره صف: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گرچه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد» و در هر دو مورد به عنوان انتقاد از تلاشهاى دشمنان اسلام ذکر شده ولى در میان این دو آیه مختصر تفاوتى در تعبیر دیده میشود، در آیه محل بحث «یریدون أن یطفؤا» ذکر شده در حالى که در سوره صف «یریدون لیطفؤا» آمده است و مسلما این تفاوت در تعبیر اشاره به نکته اى است. راغب در مفردات در توضیح تفاوت این دو تعبیر میگوید: آیه نخست اشاره به خاموش کردن بدون مقدمه است ولى در آیه دوم اشاره به خاموش کردن توام با توسل به مقدمات و اسباب است. یعنى خواه آنها بدون استفاده از مقدمات و خواه با توسل به اسباب مختلف براى خاموش کردن نور حق بپاخیزند، با شکست روبرو خواهند شد. کلمه «یابى» از ماده اباء به معنى شدت امتناع و جلوگیرى کردن از چیزى است و این تعبیر اراده و مشیت حتمى پروردگار را براى تکمیل و پیشرفت آئین اسلام به ثبوت میرساند و مایه دلگرمى و امیدوارى همه مسلمانان نسبت به آینده این آئین است، اگر مسلمانان، مسلمان واقعى باشند!
سرانجام در آخرین آیه مورد بحث بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن، بحث آیه گذشته را دائر بر اینکه تلاشهاى مذبوحانه دشمنان اسلام به جایى نمیرسد، تکمیل میکند و با صراحت میگوید: «هو الذی أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون؛ او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان پیروز و غالب گرداند، هر چند مشرکان را خوشایند نباشد» (صف/ 9). منظور از هدایت دلائل روشن و براهین آشکارى است که در آئین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق همین آئینى است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالآخره تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز حق است و بدون شک آئینى که هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آئینها پیروز گردد. با گذشت زمان، و پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیتها چهره خود را از پشت پرده هاى تبلیغات مسموم بدر خواهد آورد و موانعى را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار میدهند در هم کوبیده خواهد شد، و به این ترتیب آئین حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هیچگونه کارشکنى مضایقه نکنند، زیرا حرکت آنها حرکتى است بر خلاف مسیر تاریخ و بر ضد سنن آفرینش! در اینجا به چند نکته باید توجه کرد.
1- منظور از هدایت و دین حق چیست؟
اینکه قرآن در آیه فوق میگوید: «أرسل رسوله بالهدى و دین الحق» گویا اشاره به دلیل پیروزى اسلام بر همه ادیان جهان است زیرا هنگامى که محتواى دعوت پیامبر (ص) هدایت بود و عقل در هر مورد به آن گواهى داد، و نیز هنگامى که اصول و فروعش موافق حق و طرفدار حق و خواهان حق بود چنین آئینى طبعا بر همه آئینهاى جهان پیروز میگردد. از یکى از دانشمندان هند نقل شده که مدتى در ادیان مختلف جهان مطالعه و بررسى میکرد. عاقبت پس از مطالعه بسیار اسلام را انتخاب کرد و کتابى به زبان انگلیسى تحت عنوان «چرا مسلمان شدم؟» نوشت و مزایاى اسلام را نسبت به همه ادیان در آن روشن ساخت. از مهمترین مسائلى که جلب توجه او را کرده این است که میگوید: «اسلام تنها دینى است که تاریخ ثابت و محفوظ دارد، او تعجب میکند که چگونه اروپا آئینى را براى خود انتخاب کرده است که آورنده آن آئین را از مقام یک انسان برتر برده و خدایش قرار داده است در حالى که هیچگونه تاریخ مستند و قابل قبولى ندارد».
مطالعه و بررسى در اظهارات کسانى که اسلام را پذیرفته و آئین سابق خود را ترک گفته اند نشان میدهد که آنها تحت تاثیر سادگى فوق العاده و مستدل بودن و استحکام اصول و فروع این آئین و مسائل انسانى آن واقع شده اند، مسائلى که از هر گونه خرافه پیراسته است و نور حق و هدایت از آن جلوه گر است.
2- غلبه منطقى یا غلبه قدرت؟
در اینکه اسلام چگونه بر همه ادیان پیروز میگردد؟ و این پیروزى به چه شکل خواهد بود؟ در میان مفسران گفتگو است. بعضى این پیروزى را تنها پیروزى منطقى و استدلالى دانسته اند و میگویند این موضوع حاصل شده است، زیرا اسلام از نظر منطق و استدلال قابل مقایسه با آئینهاى موجود نیست. ولى بررسى موارد استعمال ماده اظهار «لیظهره على الدین...» در آیات قرآن نشان میدهد که این ماده بیشتر به معنى غلبه جسمانى و قدرت ظاهرى آمده است چنان که در داستان اصحاب کهف میخوانیم: «إنهم إن یظهروا علیکم یرجموکم؛ اگر آنها (دقیانوس و دار و دستهاش) بر شما غالب شوند سنگسارتان میکنند» (کهف/ 20) و نیز درباره مشرکان میخوانیم: «کیف و إن یظهروا علیکم لا یرقبوا فیکم إلا و لا ذمة؛ هرگاه آنها بر شما چیره شوند نه ملاحظه خویشاوندى و قرابت را میکنند و نه عهد و پیمان را» (توبه/ 8). بدیهى است غلبه در اینگونه موارد غلبه منطقى نیست، بلکه غلبه عملى و عینى است به هر حال صحیحتر این است که پیروزى و غلبه فوق را، غلبه همه جانبه بدانیم زیرا با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر مى باشد، یعنى روزى فرا میرسد که اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهرى و حکومت بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خویش قرار خواهد داد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج 7 صفحه 369-372
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها