بررسی محبوبترین کارها در حکومت اسلامی در فرمان امام علی علیه السلام
فارسی 2804 نمایش |امام علی (ع) می فرماید: «ولیکن احب الامورالیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیه؛ محبوب ترین امور نزد تو حد وسط ترین و معتدل ترین آنها در حق و فراگیرترین آنها در عدل و جامع ترین آنها برای رضایت مردم جامعه باشد.» امیرالمؤمنین (ع) در این دستور قانون اصلی سه حقیقت با اهمیت را به طوری بایستگی مناسب خود بیان می فرماید که واقعا شگفت انگیز است:
1- در اظهار حق و اجرای آن: معتدل ترین امور باید انتخاب شود، علت این تناسب (مراعات اعتدال با اظهار و اجرای حق، عدم تحمل و ناتوانی اغلب مردم از برقرار ساختن ارتباط همه جانبه با همه ابعاد حق است. به عنوان مثال بسیار ساده، در نظر بگیرید که آیا می توانید به افراد بسیار فراوان جامعه بگوئید: «چون شما نادانید، پس زندگی شما حیوانی است؟!» اگر چه این حق است. شما اگر از نیت های پلید یک انسان آگاه باشید، برای شما اثبات شده است که آن انسان بد نیت و درون او آلوده و کثیف است و این امر اثبات شده حق است، ولی آیا می توان با اظهار این حق و یا عدل بر طبق آن بدون هیچ شرط و ملاحظه موقعیت، همان انسان را اصلاحش کنید و جامعه را از شر او راحت کنید!
2- در اظهار عدالت و اجرای آن: فراگیرترین امور باید منظور شود، علت این تناسب (مراعات فراگیرتر بودن با اظهار و اجرای عدالت) اینست که عدالت همانگونه که قانون واقعی و حق را در نظر می گیرد، شخص یا گروه مورد جریان عدل را از نظر توانائی و ناتوانی و دیگر شئون مربوطه نیز به حساب می آورد، در همان مثال فوق، شما اگر بخواهید حق را ابزار کنید می توانید به آن شخص که دارای نیت بد است بگوئید: تو انسانی پلید هستی) ولی اگر این ابزار حق او را اصلاح نکند و سودی به حال دیگر انسان ها نداشته باشد، مخصوصا اگر آن شخص را وادار به لجاجت هم کند عدالت اینست که شما آن حق را ابراز نکنید مگر با ملاحظه شرایط و موقعیتی که آن انسان را نجات بدهید، پس در حقیقت ابراز عدل و اجرای آن که همه علل و معلولات خصوصیتهای موردی را به محاسبه در می آورد، مساوی ابراز و اجرای حق است با حد وسط ترین و معقول ترین امور.
3- در اجرای امور اجتماعی: جامع ترین آنها برای رضایت مردم منظور شود، و علت آن متناسب همان است که می تواند درمان واقعی دردهای زندگی اجتماعی بشر و ارتباط آن با سیاستمداران و زمامداران و بلکه با هر صنف از گردانندگان امور انسانها بوده باشد. البته بدیهی است که مقصود جلب رضایت همه مردم جامعه در همه حالات نیست، زیرا مردم به اضافه اینکه در اموری که رضایت آنان را جلب می کند، بسیار مختلف و دارای تضاد فکری و آرمانی می باشند، (و هیچ قانونی و زمامداری پیدا نمی شود که بتواند این اختلافات و تضادها را برطرف نماید) رضایت اغلب مردم بدان جهت که بر مبنای حیات طبیعی محض استوار است، لذا نمی تواند مورد تصدیق مکتبی باشد که بایستگی ها و شایستگی های انسانی را از هر دو جهت طبیعی و ماورای طبیعی در حیات معقول تامین می نماید و همه ما می دانیم که مکتب اسلام در رأس همه آن مکتب ها و نظام ها قرار گرفته است که هدف آنها قرار دادن انسان ها در حیات معقول می باشد.
بنابراین، مقصود از رضای مردم، آن رضایت است که از تأمین حق حیات و حق کرامت و حق آزادی معقول آنان به طور کامل در آخرین حد ممکن ناشی می گردد و این رضایت و عوامل و نتایج آن است که می تواند با معتدل امور در عدل هماهنگ گردد.
«فان سخط العامه یجحف برضی الخاصه و ان سخط الخاصه یغتفــرمع رضی العامه؛ زیر غضب و نارضائی متن عمومی مردم جامعه رضایت خواص (چشمگیران) را از بین می برند و غضب و نارضایتی همین خواص در صورتی که متن عمومی مردم جامعه از یک جریان راضی باشند، بخشیده می شود.»
مقصود از خواص در کلام امیرالمؤمنین (ع) کسانی هستند که فقط به جهت داشتن نیروئی که می تواند آزادی آنان را برای برخورداری از حیات طبیعی افزایش بدهد برای خود امتیازی قائل هستند و کاری با آن ندارند که آن نیرو از کجا به دست آمده و چگونه باید مورد استفاده قرار بگیرد، اینان همان ضیاطره هستند که امیرالمؤمنین (ع) همواره از وجود آنان شکنجه ها دیده بود.
«ابن نباته» می گوید: در یکی از روزهای جمعه که امیرالمؤمنین (ع) در بالای منبر خطبه جمعه را می خواند «اشعث بن قیس» در حالی که پای بر گردنهای مردم می گذاشت (که در حال سجود بودند) به طرف امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: «ای علی، مردم ناتوان و گمنام را مابین من و خودت حجت قرار دادی!» علی (ع) فرمود: «من چه کاری با این چشمگیران و قدرت پرستهای خود محور دارم مانند اشعث؟! آیا من این مردم ناتوان و بی نام و نشان را که از بامدادان در تلاش کار برای تحصیل روزی بوده و پایان روز به ذکر خداوندی مشغول شده اند طرد کنم، (و به این نابخردان زورگو و عزیزان بی جهت بپردازم؟!) و در نتیجه از ستمگران شوم؟»
بعضی ها گفته اند همین «اشعث» که پس از نومیدی از جلب توجه امیرالمؤمنین (ع) و یأس از رسیدن به قدرت ویرانگر به وسیله آن حضرت «ابن ملجم» را در به شهادت رساندن آن انسان کامل یاری نموده است. اینا پرتوقع ترین مردم جامعه هستند که از کار و تلاش دیگران نه تنها طبیعی ضروری خود را تحصیل می کنند، بلکه می خواهند از حداکثر انواع لذائذ این دنیا هرچند که بر شدیدترین آلام دیگران تمام شود، برخوردار شوند!
منـابـع
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 217- 219
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها