منع خونریزی در قرآن
فارسی 3008 نمایش |فرشتگان در آغاز، خونریزی در میان انسانها را کاری زشت قلمداد کردند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؛ آیا کسی که در زمین استقرار می بخشی که در آن فساد کند و خون بریزد؟» (بقره/ 30). اگر اصل این سخن فرشتگان صحیح نبود، خداوند آن را نمی پذیرفت و در رد نکوهیده بودن آن پاسخی می گفت. پذیرش تلویحی پروردگار نشان می دهد که اعتقاد فرشتگان در مورد ناپسندی خونریزی بجا بوده است. در روزگاران بعد نیز جلوه های همین ممنوعیت دیده می شود. مثلا یکی از پیمان هایی که خداوند از بنی اسرائیل گرفت، خودداری از خونریزی بود: «و اذا اخذنا میثاقکم لا تسفکون دماءکم؛ یادآورید که از شما پیمان گرفتیم تا خون های خود را نریزید» (بقره/ 84). این پیمان ویژه گروهی خاص نیست، بلکه از آن همه شرایع الهی است. همچنین حکم قصاص نیز -که ابزاری برای بازدارندگی از خونریزی است- در همه شرایع الهی جریان داشته و مورد پذیرش اسلام هم قرار گرفته است. از اینرو قرآن کریم حکم قصاص را در بستر تایید کتاب های آسمانی پیشین ذکر می کند.
اما گذشته از این نمونه های مشترک، دلایل خاصی نیز یافت می شوند. ممنوعیت قتل از نخستین فرمانهایی است که پیامبر بزرگوار (ص) برای بت پرستان حجاز آورد. در سوره انعام -که از سور مکی است- می خوانیم: «تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا.. و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق؛ فرا آیید تا آنچه را که خداوند بر شما حرام ساخته، برایتان باز گویم: به خداوند هیچگونه شرکی نورزید... و جز به دلیل خداپسندانه، جان های محترم را نگیرید» (انعام/ 151). در محدوده ای خاص تر، قتل فرزندان به دست پدران نیز ممنوع شمرده شده است. برخی از اقوام در روزگار جاهلیت، فرزندان خود را می کشتند. این کار وجوه و انگیزه های گوناگونی داشت. گاه دختران خود را از میان می بردند، زیرا می پنداشتند که اگر جنگی رخ دهد و دخترانشان به اسارت روند، لکه ننگی بر دامنشان خواهد نشست. گاه نیز فرزندان خود را از بیم قحطسالی و تنگدستی نابود می کردند. در این مورد، قرآن کریم به آنان نهیب زد: «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم؛ فرزندان خود را از بیم تنگدستی نکشید. ما هم آنها و هم شما را روزی می بخشیم» (اسراء/ 31).
گاه نیز فرزندان خویش را پیش پای بت ها هلاک می ساختد تا بدانان تقرب جویند. این کار نابخردانه نیز مشمول نهی قران کریم قرار گرفته است: «قد خسر الذین قتلوا اولادکم سفها بغیر علم؛ آنان که فرزندان خود را نابخردانه کشتند، زیان کرده اند» (انعام/ 140). همین نهی در زمره شروط بیعت گیری از زنان گنجانده شده است. قرآن کریم به پیامبر فرمان می دهد که تنها از زنانی بیعت بگیرد که این زنان فرزندان خود را نکشند: «لا یقتلن اولادهن؛ فرزندان خود را نکشند» (ممتحنه/ 12). دسته ای از کیفرها معنوی اند و دسته ای مادی. کیفرهای مادی شامل مواردی چون پرداخت دیه و قصاص، به جای خود، می شوند. یکی از کیفرهای معنوی قتل مومن، جاودانگی در آتش جهنم است: «و من یقتل مومنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالد فیها؛ هر کس مومنی را به عمد بکشد، جاودانه در جهنم خواهد بود» (نساء/ 93). اگر کسی یک فرد مومن را به خاطر ایمانش بکشد، کافر قلمداد می گردد و آنگاه سزای او همین جاودانگی در آتش است. اما اگر او را به جهت ایمانش نکشته باشد، بسا که منظور از خلود، ماندن دراز مدت در جهنم باشد.
سلب حیات معنوی دیگران نیز به همین ترتیب دارای کیفر است. کسانی که دیگران را گمراه می سازند و انحرافات اندیشه ای را ترویج می دهند، باید توبه کنند. اما این توبه تنها هنگامی پذیرفته است که همه ویرانی های فکری را که به دست خود پدید آورده اند، ترمیم سازند و در ضمن این حرکت، حق را نیز آشکار کنند و ترویج دهند. توبه همراه با این دو شرط، به عنوان راه حلی برای این افراد پیش بینی شده است: «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم؛ مگر كسانى كه توبه كردند و (خود را) اصلاح نمودند و (حقيقت را) آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود» (بقره/ 160).
منـابـع
آیت الله جوادی آملی- فلسفه حقوق بشر- صفحه 183-186
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها