سیرت سیاسی و انقلابی حضرت مهدی علیه السلام
فارسی 3824 نمایش |درباره روش، رفتار و سیرت حضرت مهدی (ع) در احادیث و روایات مسائل بسیاری رسیده از جمله:
سیرت انقلابی
مهدی (ع)، حق هر پایداری را بگیرد و به او دهد، حتی اگر کسی زیر دندان دیگری باشد، از زیر دندان انسان متجاوز و غاصب بیرون کشد، و به صاحب حق بازگرداند. چون مهدی قیام کند، جزیه برداشته شود، و غیر مسلمانی نماند. او مردم را با شمشیر به دین خدا دعوت کند، هر کس نپذیرد، گردن زند، و هر کس را سرکشی کند، خرد سازد.
مهدی (ع)، وارد شهر کوفه شود، و هر منافق و شک باوری را بکشد، و کاخها را ویران سازد، و ارتش مستقر در آنجا را از دم تیغ بگذراند. اینچنین، ظلمه و اعوان ظلمه را بی دریغ بکشد، تا خدا راضی شود و خشنود گردد. مهدی، منانع الزکاه را بکشد. زنی محصن را نیز بدون طلب شاهد رحم کند.
زراره بن اعین گوید: «از امام محمد باقر (ع) پرسیدم: آیا قائم با مردمان، مانند پیامبر (ص) رفتار کند؟ فرمود: هیهات، هیهات! پیامبر با ملایمت با مردم رفتار می کرد، و می کوشید تا محبت مردم را، در راه دین، جلب کند و تألیف قلوب نماید. امام قائم با شمشیر و قتل با مردم روبرو شود. خدا به او اینگونه امر کرده است، که بکشد و توبه ای از کسی نپذیرد. وای به حال کسی که با مهدی بر سر ستیز آید. مهدی، فقط و فقط شمشیر بشناسد. او از کسی توبه نپذیرد، و در راه اجرای حکم خدا و استقرار بخشیدن به دین خدا، به سخن کسی گوش ندهد، و نکوهش احدی را نشنود.»
سیرت سیاسی
در کتاب «المهدی الموعود» جلد 1 صفحه 252 آمده است: به هنگام حکومت مهدی (ع)، حکومت جباران و مستکبران و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان، نابود گردد. شهر مکه، قبله مسلمین، مرکز حرکت انقلابی مهدی شود. نخستین افراد قیام او، در آن شهر، گرد آیند، و در آنجا به او پییوندند. مهدی (ع) به نفوذ یهود و مسیحیت در جهان خاتمه دهد.
از غار انطاکیه، تابوت سکینه را بیرون آورد. نسخه اصلی تورات و انجیل در آن است. و بدینگونه در میان اهل تورات با تورات، و در میان اهل انجیل با انجیل حکم کند، و آنان را به متابعت خویش فرا خواند. برخی به او بگروند. با دیگران جنگ کند، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی (چه از اهل کتاب و چه از دیگر مسلکها و مرامها) باقی نماند، و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی، جز حکومت حقه اسلامی و سیاست عادله قرآنی، در جهان جریان نیابد.
بدینگونه حکومت مهدی، شرق و غرب عالم را فرا گیرد. عیسی (ع) از آسمان فرود آید، و پشت سر مهدی (ع) نمازگزارد، و فریاد زند که: «در بیت المقدس را باز کنید!» در را باز کنند. در این میان، دجال با هفتاد هزار یهودی مسلح پدیدار شود. و چون عیسی آهنگ کشتن دجال کند، دجال بگریزد.
عیسی بگوید: «من تو را با یک ضربت بکشم» و چنین شود. او را بگیرد و بکشد. یهودیان در گوشه و کنار، و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چیز دیگری پنهان شوند. اما همه چیز به سخن آید و بانگ بردارد: «ای بنده مسلمان خدا، اینجا یک یهودی است بیا و او را بکش!» و اینچین جهان از وجود یهود پاک گردد.
آری، چون مهدی (ع) قیام کند، زمینی نماند، مگر اینکه در آنجا گلبانگ محمدی: «اشهد ان لا اله الا الله ،و اشهد ان محمد ا رسول الله» بلند گردد.
عدل و دادگری حضرت مهدی
مشهور است، عدالت، به روزگار مهدی (ع)، همه جا را و همه چیز را فرا می گیرد، و جهان را می آکند حضور عدل و اجرای عدالت، به مسائل و روابط انسانی انحصار نخواهد داشت، در مورد دیگر چیزها نیز عدالت رعایت می گردد، و در جامعه ها و روابط انسانی، اصول عدالت، در امور کلی و جزئی، به گونه ای عجیب، عملی می شود.
در نشان دادن رعایت دقیق اصول عدالت، در حکومت مهدی (ع)، سخنگویان دولت مهدی، از نخستین مرحله، در مکه، فریاد زنند: «هر کس نماز فریضه خویش را؛ در کنار حجرالاسود و محل طواف خوانده است، و اکنون می خواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد، و آن کسی که می خواهد نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند.»
همچنین آورده اند که: مهدی، عدالت را، همچنانکه سرما و گرما وارد خانه ها می شود، وارد خانه های مردمان کند، و دادگری او همه جا را بگیرد «اما و الله لید خلن علیهم عدله، جوف بیوتهم کما ید خل الحرو القمر». یعنی، همانسان که گرما و سرما، بی اذن مردمان، وارد خانه ها می شود، و همه زاویه ها و روزنه ها را پر می کند، و روی همه چیز اثر می گذارد، مهدی (ع) دادگری و عدل خویش را، اینچنین به درون زندگیها می برد، و نفوذ می دهد و می گستراند. همه چیز در عدل و داد فرو می رود، و جوهر عدل و داد می پذیرد. این است عدالت فراگیر و دادگستری خدایی:
و چون مهدی بیاید همه زمین را پر از داد کند، نه تنها جامعه ها و آبادیها را، همه زمین را... تا قطره ای آب، از چشمه ساری، به هدر نرود، و دانه ای از درختی، به ستم یا اسراف چیده نشود. او همه جا همه وقت را پر از عدالت و داد می کند: آبادیها و هامونها را، دشتها و دره ها را، جنگها و کوهساران را، بامدادان و غروبها را....
منـابـع
محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه 31- 32 و 36- 37
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها