دیدگاه اشاعره و جبریون در مورد نظام سبب و مسببی جهان
فارسی 3631 نمایش |آیا لازمه توحید افعالی این است که نظام سببی و مسببی جهان را انکار کنیم و هر اثری را مستقیما و بلاواسطه از خدا بدانیم و برای اسباب هیچ نقشی قائل نباشیم؟ مثلا معتقد باشیم که آتش نقشی در سوزانیدن و آب در سیراب کردن و باران در رویانیدن و دوا در بهبود بخشیدن ندارد. خداست که مستقیما می سوزاند و مستقیما سیراب می سازد و مستقیما می رویاند و مستقیما بهبود می بخشد، بود و نبود این عوامل، یکسان است. چیزی که هست عادت خدا بر این است که کارهای خود را در حضور این امور انجام دهد.
مثلا اگر انسانی عادتش بر این باشد که همیشه در حالی که کلاه بر سر دارد نامه بنویسد، بود و نبود کلاه در نوشتن نامه تاثیری ندارد، ولی نویسنده نامه نمی خواهد با نبود کلاه نامه ای بنویسد. مطابق این نظریه، بود و نبود اموری که عوامل و اسباب نامیده می شوند از این قبیل است و اگر غیر از این قائل بشویم، برای خدا شریک بلکه شریکها در فاعلیت قائل شده ایم. نظریه اشاعره و جبریون چنین می باشد.
نظر اشاعره و جبریون در مورد نظام علت و معلولی خلقت صحیح نیست همچنانکه اعتقاد به وجود مخلوق، مساوی با شرک ذاتی و اعتقاد به خدای دوم و وجود قطبی در مقابل خدا نیست بلکه مکمل و متمم اعتقاد به وجود خدای یگانه است، اعتقاد به تاثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان نیز با توجه به اینکه همان طور که موجودات استقلال در ذات ندارند استقلال در تاثیر هم ندارند، موجودند به وجود او و مؤثرند به تاثیر او شرک در خالقیت نیست بلکه متمم و مکمل اعتقاد به خالقیت خداوند است.
اشاعره از اشیاء نفی تاثیر و سببیت کرده اند به حساب اینکه اعتقاد به تاثیر و سببیت اشیاء مستلزم اعتقاد به قطبها و منشاها در مقابل خداست، و گفتیم اشیاء آنگاه به صورت قطبها در مقابل خداوند درمی آیند که در ذات، استقلال داشته باشند.
از اینجا معلوم می شود اشاعره ناآگاهانه نوعی استقلال ذاتی که مستلزم شرک ذاتی است برای اشیاء قائل بوده اند، اما از آن غافل بوده اند و خواسته اند با نفی اثر از اشیاء، توحید در خالقیت را تثبیت نمایند، لهذا در همان حال که شرک در خالقیت را نفی کرده اند، ناآگاهانه نوعی شرک در ذات را تایید کرده اند.
منـابـع
مرتضی مطهری- جهان بینی توحیدی- صفحه 99-98
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها