حجیت کشف
فارسی 4360 نمایش |راههایی که بشر برای شناخت حقایق و رسیدن به معارف پیموده است، بطور کلی، سه راه است: راه وحی و پیروی عقلانی از وحی آسمانی؛ راه فلسفه که هر متفکری به اتکای عقل و فهم و اندازه فهم خود، شناختی از واقع به دست آورد؛ و راه ریاضت عرفانی و فهم مبتنی برآن ریاضت شخصی.
راه وحی -چنانکه اشاره کردیم- مبتنی بر فهم عقلانی وحی است. «أفلا تعقلون» های قرآن کریم معروف است. سخن امام علی (ع) درباره اینکه این پیامبرانند که عقل را به ثمره های نهایی خود می رسانند «و یثیروا لهم دفائن العقول» مشهور است. تأکید عجیب و عمیق ائمه طاهرین (ع) بر استفاده قطعی از عقل در راه فهم وحی و اینکه عقل حجت باطنی خداوند است، مانند پیامبران که حجت ظاهری هستند، مسلم است. حدیث عظیم و باز هم عظیم «جنود العقل والجهل»، از افتخارآمیزترین معارف تربیتی اهل بیت (ع) است.
راه فلسفه همان است که شماری از متفکرین بشری، از حدود چهار هزار سال پیش آن را پدید آورده اند، و دهها مکتب فلسفی عرضه کرده اند، و این مکتبها، هم با یکدیگر مخالفتهای بنیادین دارند، و هم در داخل هر فلسفه، کمتر مسئله ای مورد اتفاق اهل آن فلسفه است چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی، در آغاز شرح اشارات، بدان تصریح کرده است. و گذشته از اینها همه، بزرگان فلسفه از شرق و غرب تصریح کرده اند که عقل بتنهایی برای فهم حقایق و رسیدن به معارف کافی نیست.
و اما راه سوم عرفان، راهی است از اساس مبتنی بر کشف و ریاضیت. به سخن دیگر، عرفان نظری، ذاتا مبتنی و متفرع بر عرفان عملی است. مایه اصلی عرفان عملی ریاضیت است که حاصل آن -پس از صحت مقدمات و شرایط، و ضرورت سلوک و ریاضات سالیان- کشف برخی از حقایق است برای شخص مکاشف و مرتاض، در صورت صحت کشف.
در اینجا باید یادآور شد، حاصل کشف مرتاض مکاشف، برای دیگری حجت نیست. و استدلال به داده های کشفی و ریاضتی اصولا استدلال نیست. و هر مطلب فلسفی که در مقام استدلال بر آن به کشف استدلال کنیم -چه استدلال صریحا متضمن استدلال به کشف باشد، یا مآلا منتهی به کشف شود- از ماهیت فلسفی خود خارج می شود، زیرا استدلال فلسفی باید عقلی باشد تا برای همه قابل قبول باشد. و کشف، حجیت عام ندارد، چنانکه روشن است. علامه طباطبائی می گوید: «فهم این آقایان (مدعی کشف)، هر چه باشد برای خودشان حجت است، نه برای دیگران؛ و ادعای بدون دلیل ارزشی ندارد». از این سخن بخوبی پیداست که کشف، دلیل نیست، و ادعای کشف مطلبی، مثلا وحدت وجود، ادعایی است فاقد دلیل. و اگر کشف صحیح باشد، برای خود مکاشف حجت است فقط، و دیگران اگر بپذیرند، تقلید محض از گوینده است. و تقلید در معارف جایز نیست.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- عقل سرخ- صفحه 69-71
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها