قیام شهید خیابانی در کتاب از صبا تا نیما

فارسی 6524 نمایش |

مؤلف «از صبا تا نیما»، یحیی آرین پور به قیام خیابانی اشاره می کند و طرحی کلی از جریان کار خیابانی تا آغاز قیام به دست می دهد. وی پیش از این اشاره، قرارداد 1919 را مطرح می کند:
بعد از آنکه حکومت استبدادی روس سرنگون گردید، امید می رفت که انگلیسیها نیز استقلال و تمامیت ایران را محترم بشمارند، ولی این امید و انتظار بیجا بود. انگلیس که در جنگ پیروز شده و از حوادث تاریخی که بر روسیه می گذشت نگران و بیمناک بود، همین که سپاهیان روس خاک ایران را ترک کردند، بی سرو صدا جای آنها را گرفته به مرزهای قفقاز و آسیای میانه نزدیک شد و برای حفظ امپراتوری خود با دولت وثوق الدوله کنار آمد و قرارداد 9 اوت 1919م (ذیقعده ی 1337 هـ ق) را به ایران تحمیل کرد.
این قرارداد شش ماده ای ضامن همه ی منافع انگیسیها در ایران بود. به موجب این قرارداد دو رکن اعظم کشور، یعنی ارتش و دارایی، تحت نظر مستشاران انگلیسی قرار می گرفت و تسلط کامل و بلامانع انگلستان بر ایران تأمین می شد... قرارداد موجی از ناخشنودی و اعتراض پدید آورد. پیشوایان سیاسی و دینی ایران و افراد سرشناس و روشنفکر و بازرگانان در محافل و مطبوعات آن را با انزجار و نفرت تلقی کردند. در غالب شهرها میتینگ ها و تظاهرات برپا شد و اعلامیه ها با شعار «مرگ بر انگلیس، مرگ بر دولت انگلیس مآب وثوق الدوله» منتشر گردید.
مؤلف نامبرده (چنانکه یاد شد) پس از یادکرد قرارداد وثوق الدوله، به ذکر قیام تبریز و نهضت خیابانی می پردازد:
روز شانزدهم رجب 1338 هـ ق (17فروردین 1299ش)، در تبریز قیام مسلحانه بر ضد دولت ارتجاعی وثوق الدوله و امپریالیستهای انگلیسی آغاز شد و به دیگر شهرستانهای آذربایجان سرایت کرد. انقلابیون به رهبری شیخ محمد خیابانی ادارات دولتی را به تصرف درآورده نام استان آذربایجان را «آزادیستان» نهادند.
شیخ محمد، فرزند حاجی عبدالحمید تاجر خامنه ای در سال 1297هـ ق به دنیا آمد. مقدمات فقه اصول و منطق را در تبریز فرا گرفت و علاوه بر [آن بخش یاد شده از] علوم دینی، از هیئت و نجوم و حکمت و تاریخ و طبیعیات و ادبیات بهره ی وافی برداشت، و با این آمادگی علمی در سلک روحانیت و ائمه ی جماعت در آمد. شیخ که به علوم... عصر و مبادی اجتماعی واقف بود، در انقلاب بزرگ مشروطه عملا شرکت کرد و عضو انجمن ایالتی آذربایجان شد.
خیابانی در دوره ی دوم قانون گذاری (1327هـ ق) از تبریز به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. و هنگامی که اولتیماتوم روس در مجلس مطرح بود، به حزب دموکرات ایران پیوست و ضمن خطابه ی بیلغی با آن مخالفت کرد. و چون حکومت ارتجاع دست به آزار آزادیخواهان زد، به مشهد و از آنجا از راه عشق آباد به روسیه رفت.
شیخ چندی در پتروفسکی و ولادی قفقاز گذراند و بعد به تبریز آمد و در بقیه ی مدتی که دولت اولتیماتوم روس را پذیرفته و مجلس در حال تعطیل بود، به کسب و تجارت اشتغال داشت، و در ضمن مسائل اجتماعی و سیاسی را مطالعه می کرد و رفقای خود را برای کوشش های آینده آماده می ساخت. بعد از انقلاب فوریه و سقوط دولت استبدادی روس، آزادیخواهان آذربایجان دست به کار زدند و خیابانی حزب دموکرات آذربایجان را که پنج سال به حال تعطیل بود از نو تشکیل داد و روزنامه ی «تجدد» ارگان حزب را دایر کرد.
در اواخر شعبان 1337 هـق، ترکان عثمانی به بهانه ی تنبیه آشوریها و آزاد ساختن ارومی و سلماس وارد آذربایجان شده قسمتهای غرب و شمال آن را گرفتند و با یک اردوی دو هزار نفری وارد تبریز شدند.
در اینجا مؤلف مزبور اشاره می کند به درگیری عثمانیها با اعضای حزب دموکرات، و تبعید شدن شیخ محمد خیابانی و دوتن از یاران او به ارومی و قارص، و سپس بازگشتن آنان به تبریز در دوره ی حکومت عین الدوله و اقدام های بعدی آنان:
خیابانی و حزب دموکرات که در میان مردم نفوذ فوق العاده داشتند، به زمامداری چنان شخصی (عین الدوله) که در گذشته با ستارخان و مجاهدان تبریز جنگیده و یک عنصر ارتجاعی شناخته شده بود، رضا نداده به فعالیت برخاستند و عین الدوله چندی در کوی باغمیشه، در خانه های کلانتر، ماند. و دموکرات ها به آرایش داخلی حزب پرداختند و در چنین وضعی دوره ی انتخابات مجلس چهارم فرا رسید.
وثوق الدوله، نخست وزیر ایران، برای اینکه نامزدهای خود را به مجلس بفرستد به مسایل مختلف متشبث شد و کسانی را از خود آذربایجانیان با قدرت و اختیار به تبریز فرستاد، ولی با وجود همه ی این تشبثات حزب دموکرات آذربایجان درباره ی آن نوشت: «مادامی که قرارداد به تصویب مجلس نرسیده ورقپاره ای بیش نیست».
وثوق الدوله که از شکست در انتخابات تبریز و پیشرفت روزافزون حزب دموکرات آذربایجان به هراس افتاده و به درستی فهمیده بود که هرگاه پای نمایندگان دموکرات به مجلس باز شود تصویب قرارداد جزو محالات خواهد بود، تصمیم گرفت که بنیاد حزب را بر اندازد و این مشعل فروزان را خاموش کند. وی دوتن از افسران سوئدی را با یک دسته کار آگاه مسلح به آذربایجان فرستاد و دستور داد که به هر نحوی است حزب دموکرات را متلاشی کنند و سران آن را از میان بردارند. حزب دموکرات آذربایجان دیگر سکوت را جایز نشمرده چنانکه گفتیم در رجب 1338 هـ ق به نام اعتراض به عمل دولت و قرارداد ایران و انگلیس قیام کرد.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- بیدارگران اقالیم قبله- صفحه 141-144

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد