موقعیت جغرافیایی عربستان پیش از اسلام
فارسی 11801 نمایش |عربستان یا شبه جزیره عربستان سرزمینی است در منتهی الیه جنوب غربی آسیا به شکل مربع مستطیل با ضلع های نا متساوی که بین 12 و 32 درجه عرض شمالی و 35 و 60 درجه طول شرقی میان آفریقا و قسمت بزرگی از آسیا قرار گرفته است. مساحت این سرزمین به دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع می رسد. عربستان از شمال به کشورهای اردن و عراق، از شرق به خلیج فارس و دریای عمان و دریای عرب، از جنوب به خلیج عدن و از سوی مغرب به دریای سرخ محدود است. سرزمین عربستان از سه جانب به دریا پیوسته و این سه جانب را پنج دریا فرا گرفته است، و تنها از سمت شمال است که به خشکی منتهی می شود. با این همه درون این سرزمین از آب که مایه زندگانی هر جانداری است بهره چندانی ندارد. در سراسر این منطقه گسترده رودخانه ای که وسیله حمل و نقل باشد، یافت نمی شود. تنها رودی که در آن جریان دارد در وادی حجر (در یمن) است، که درازی آن از یکصد کیلومتر بیشتر نیست.
رشته کوه های بلندی که از شبه جزیره سینا آغاز و در امتداد دریای سرخ تا خلیج فارس کشیده می شود، همچون دیواری بلند آن را فرا گرفته است. در خلال این کوه ها دره های کوچک و بزرگی وجود دارد که عرب آن را وادی می گوید. مهم ترین این وادی ها، سرحان، رومه، دواسر و حضرموت است. روزگاران پیش از اسلام بعضی از این وادی ها (مانند سرحان) راه تجارتی بوده است. سراسر ساحل دریاهای اطراف آن جز در چند منطقه پر از اسفنج ها و مانع های طبیعی است که کشتی نمی تواند در آن پهلو بگیرد. اگر از کوه هایی که همچون باروی استوار، گرد عربستان را فرا گرفته است، بگذرید و به درون سرزمین برسید به مانع های دیگری بر خواهید خورد، چنان که در شمال آن بادیه الشام است که از حدود فلسطین تا جنوب غربی کشیده است، و در جنوب آن بیابان، بیابان وسیع دیگری است بنام نفود که هفتاد هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و از شن نرم پوشیده است. وزش باد توده های شن را از این سو به آن سو می برد و ایجاد راه را در دنیای قدیم ناممکن می ساخت. از جنوب به سمت شرق این شبه جزیره بیابان دیگری است بنام الــربع الخالی که تا امروز همچنان خالی است. وسعت این بیابان به پانصد هزار کیلومتر مربع می رسد و می توان گفت پهناورترین بیابان های خشک و خالی جهان است. بین الربع الخالی و نفوذ بیابان دیگری بنام دهناء که آن هم از ریگ روان پوشیده است و بخاطر همین مانع های طبیعی هزاران سال شبه جزیره عربستان در خاموشی و گمنامی به سر می برد. بدون تردید اگر دین اسلام در این سرزمین پدید نمی آمد، و از آن جا به دیگر سرزمین های جهان نمی رفت عربستان همچنان در انزوا به سر می برد، و یا این که توجه چندانی بدان نمی شد. با این همه نباید پنداشت که پیش از اسلام در این منطقه از آبادانی و تمدن نشانی نبوده است. قسمت مستعد آن (جنوب) آبادان بود و دولت هایی در آن جا تأسیس شده است. همچنین در دیگر قسمت ها نیز تمدن هایی (هر چند بصورت ناقص) وجود داشته است.
ساکنان این سرزمین را عرب می نامند. در این که معنی عرب چیست و از چه زمان آن مردم را بدین نام نامیده اند و این مردم از کجا بدین سرزمین آمده اند هنوز میان نژاد شناسان اختلاف است. بعضی داستان های پیش از اسلام گرد آمد و به نام تاریخ معروف شده است، گوید چون نام نیای آن مردم یعـــرب بن قحطان بوده است، فرزندان او عرب نام گرفته اند. ابن ندیم بغدادی دانشمند سده چهارم هجری که اثر پر ارزش او به نام "الفهرست" در دست است، از نوشته ابن ابی سعد، آرد:
چون ابراهیم (ع) به فرزندان اسماعیل که با دایی خود جرهم بودند نگریست، از اسماعیل پرسید:
- اینان چه کسانی هستند؟
- فرزندان من و دایی های آنان از جرهم.
ابراهیم (ع) به زبانی که بدان سخن می گفت سریانی قدیم گفت: «اعرب له»؛ آنان را با هم بیامیز. در کتیبه هایی که از پادشاه آشوری شلمنصر سوم ( 859- 824 ق م) باقی مانده و شرح نبرد های این پادشاه در بادیه الشام است کلمه عرب دیده می شود. بعضی اسلام شناسان معاصر غربی اشتقاق این کلمه را از واژه ای گرفته اند که معنی حرکت و عبور می دهد.
آنچه مسلم است این که واژه عرب در قرآن کریم به همه مردمی که در شبه جزیره عربستان به سر می برده اند، گفته شده. گویند واژه عرب مخصوص شهرنشین است و بیابان نشینان اعراب نام دارند؛ یکی عرب عربی و یکی أعراب أعرابی است.
قرن ها پیش از اسلام مردم ساکن شبه جزیره به دو دسته تقسیم می شده اند، عرب عاربه یا عرب خالص، عرب مستعربه یا عرب ناخالص، یا عرب پیوسته. ساکنان منطقه جنوبی عربستان برابر نسب نامه ای که درست کرده بودند، نژاد خود را به یعرب پسر قحطان می رساندند و قحطان را فرزند پنجم نوح می شناساندند. حالی که قبیله های ساکن مرکز و قسمت شمالی شبه جزیره خود را از نژاد عدنان می شناساندند که نواده اسماعیل (ع) است. مورخان قدیم قحطانیان را عرب خالص و عدنانیان را مستعرب، یا عرب پیوست خوانده اند. قحطانیان و عدنانیان از دیر زمان با یکدیگر هم چشمی داشتند و هریک دیگری را خوار شمرده است. پس از هجرت پیغمبر (ص) و از برکت مسلمانی بود که عدنانی و قحطانی با یکدیگر برادر شدند، اما متاسفانه این سازش مدتی دراز نیافت. نسب دانان عرب از گروهی نیز نام برده اند که آنان ر ا عرب بائده (از میان رفته) می نامند. این گروه قبیله های عاد، ثمود، طسم، جدیس، أمیم، جاسم و عبیل اند.
منـابـع
سیدجعفر شهیدی- تاریخ تحلیلی اسلام- صفحه 5-1
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها