نفی وحدت عددی از وحدت حق در نهج البلاغه

فارسی 4811 نمایش |

یکی دیگر از مسائل توحیدی نهج البلاغه اینست که وحدت ذات اقدس احدیت، وحدت عددی نیست، نوعی دیگر از وحدت است. وحدت عددی یعنی وحدت چیزی که فرض تکرر وجود در او ممکن است. هرگاه ماهیتی از ماهیات و طبیعتی از طبایع را در نظر بگیریم که وجود یافته است عقلا فرض اینکه آن ماهیت فرد دیگر پیدا کند و بار دیگر وجود یابد ممکن است. در اینگونه موارد وحدت افراد آن ماهیت، وحدت عددی است. این وحدت در مقابل اثنینیت و کثرت است، یکی است یعنی دو تا نیست و قهرا این نوع از وحدت با صفت کمی (قلت) متصف می شود، یعنی آن یک فرد نسبت به نقطه مقابلش که دو یا چند فرد است کم است. ولی اگر وجود چیزی به نحوی باشد که فرض تکرار در او ممکن نیست (نمی گوئیم وجود فرد دیگر محال است بلکه می گوئیم فرض تکرار و فرض فرد دیگر غیر آن فرد ممکن نیست) زیرا بی حد و بی نهایت است و هر چه را مثل او و دوم او فرض کنیم یا خود اوست و یا چیزی هست که ثانی و دوم او نیست، در اینگونه موارد وحدت عددی نیست، یعنی این وحدت در مقابل اثنینیت و کثرت نیست و معنی اینکه یکی است این نیست که دو تا نیست بلکه اینست که دوم برای او فرض نمی شود.
در نهج البلاغه مکرر در این باره بحث شده است که وحدت ذات حق وحدت عددی نیست و او با یکی بودن عددی توصیف نمی شود و تحت عدد درآمدن ذات حق ملازم است با محدودیت او: «الاحد بلا بتاویل عدد؛ او یک است ولی نه یک عددی» (خطبه 152). «لا یشمل بحد و لا یحسب بعد؛ هیچ حد و اندازه ای او را در بر نمی گیرد و با شمارش به حساب نمی آید» (خطبه 186). «من اشار الیه فقد حده و من حده فقد عده؛ هر کس بدو اشاره کند او را محدود ساخته است و هر کس او را محدود سازد او را تحت شمارش درآورده است» (خطبه 1). «من وصفه فقد حده و من حده فقد عده و من عده فقد ابطل ازله؛ هر کس او را با صفتی (زائد بر ذات) توصیف کند او را محدود ساخته است و هر کس او را محدود سازد او را شماره کرده است و هر که او را شماره کند ازلیت و تقدم او را بر همه چیز از بین برده است» (خطبه 152). «کل مسمی بالوحده غیره قلیل؛ هر چیزی که با وحدت نامبرده شود کم است جز او که با اینکه واحد است به کمی و قلت موصوف نمی شود» (خطبه 65).
چقدر زیبا و عمیق و پرمعنی است این جمله. این جمله می گوید هر چه جز ذات حق اگر واحد است کم هم هست، یعنی چیزی است که فرض فرد دیگر مثل او ممکن است، پس خود او وجود محدودی است و با اضافه شدن فرد دیگر بیشتر می شود. و اما ذات حق با اینکه واحد است به کمی و قلت موصوف نمی شود زیرا وحدت او همان عظمت و شدت و لانهائی وجود و عدم تصور ثانی و مثل و مانند برای اوست.

منـابـع

مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 63-60

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد