رابطه شکر و شناخت در قرآن
فارسی 3953 نمایش | آیا میدانید مفهوم «لعلکم تشکرون؛ باشد که شما سپاسگزاری کنید» چیست؟ ممکن است بگوئید یعنی خدایا شکر که به ما چشم و گوش دادی. نه، اتفاقا یکی از لغات قرآن کریم که شناختن آن خیلی لازم است، لغت "شکر" است. اصلا لغت شکر معنایش تقدیر است، یعنی قدردانی کردن. شکر یعنی قدردانی. به همین دلیل به خدا "شکور" گفته می شود. چرا به خدا "شکور" می گویند؟ آیا خدا خودش را شکر می کند؟! این که معنا ندارد، یا مثلا به بندگانش می گوید من از شما تشکر می کنم؟! خدا را به حکم اینکه تقدیر و قدردانی می کند، «لا یضیع اجر المحسنین؛ پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند» (توبه-120) و ارزش شناسی می کند "شکور" می گویند، یعنی اعمال نیک و بد، عمل صالح و فاجر را در یک میزان نمی گذارد: «ام نجعل الذین امنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار؛ آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، همانند مفسدان در زمین می کنیم، یا پرهیزکاران را چون فاجران قرار می دهیم» (ص- 28). آیا ما چنین هستیم که هر دو را یک جور حساب کنیم؟ «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون؛ آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند مساوی هستند» (زمر- 9). نه، چنین چیزی نیست. از این جهت که خدا فضیلت و کوشش و حرکت بشر را، حسن نیت و خلوص بشر را قدردانی می کند به خدا "شکور" گفته می شود.
بنده شکور یعنی چه؟ یعنی بنده ای که خدا نعمتی را به او داده است و او آن نعمت را تقدیر می کند. تقدیر نعمت یعنی چه؟ قدر نعمت را بشناسد یعنی چه؟ این مسئله ای است که از قدیم مطرح بوده و همه اینطور تعریف کرده اند و تعریفش هم خیلی روشن است، یعنی آن نعمت را در مسیری که برای آن آفریده شده است به کار برد. "شکر" یعنی به کار بردن نعمت حق در مسیری که خدای متعال آن نعمت را برای آن آفریده است. شکر نعمت دست، گفتن "الهی شکر" نیست، الهی شکر خبر از شکر است نه خود شکر. مثل اینکه «استغفرالله ربی و اتوب الیه» صیغه توبه است نه خود توبه. برخی میان صیغه توبه و خود توبه اشتباه می کنند، توبه یعنی پشیمانی شدید از گناه، تصمیم اکید بر تکرار نکردن گناه و بازگشت به سوی حقیقت.
این، یک لفظ بیانگری دارد که می گوییم: «استغفرالله ربی و اتوب الیه» ولی خود این که توبه نیست. من اگر یک تسبیح دستم بگیرم، نه صدبار بلکه هزار بار این جمله را بگویم، در حالی که پشیمان از گناه نیستم و تصمیم به اینکه دیگر گناه نکنم ندارم و اگر باز هم گناه پیش بیاید انجام می دهم، این صد هزار بار گفتن، توبه نیست، این نگفتنش بهتر از گفتنش است، این صیغه توبه است نه خود توبه.
"الهی شکر" صیغه شکر است نه خود شکر. خود شکر یعنی حرکت کردن، عمل کردن، به کار انداختن نعمت در مسیری که خدا این نعمت را برای آن مسیر آفریده است. دست را خدا برای چه آفریده است؟ پا را برای چه آفریده؟ مغز را برای چه آفریده؟ گوش را برای چه آفریده؟ عقل را برای چه آفریده؟ به کار انداختن همه اینها در مسیر خود شکر است.
پس شکر سمع و بصر چیست؟ «قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض؛ بگو: بنگرید که در آسمان ها و زمین» (یونس- 101). شکر چشم، مطالعه عالم است! شکر گوش، حقایق را شنیدن! شکر دل، فکر کردن، اندیشه کردن، تجزیه و تحلیل کردن، تجرید کردن، تعمیم دادن و استدلال کردن است. پس معنی آیه چه شد؟ «و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا؛ و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید» (نحل- 78). بشر! مسیر خودت را بدان، خدا تو را در این مسیر حرکت داده است، یعنی اینها نظام الهی است، سنت و مشیت الهی است، مظاهر اراده اوست که تو آمدی، وقتی که آمدی هیچ چیز نمی دانستی، به تو چشم داد، به تو گوش داد، به تو دل داد، برای اینکه شکر کنی، برای اینکه اینها را به کار اندازی، یعنی برای اینکه بشناسی، برای اینکه چشم و گوش و دل را برای شناخت به کار بیندازی. این چشم و گوش تو، لامسه و ذائقه تو، ابزار شناخت است. هر حس ظاهر و باطنی که داری ابزار شناخت است. آن فکر و لب و قلب تو، عقل و اندیشه و حجر تو، سر و خفی و اخفای تو، همه اینها ابزار شناخت است. خدا اینها را آفریده برای اینکه جهان را بشناسی. بنابراین قرآن این دو ابزار را صریحا به رسمیت می شناسد. پس تا اینجا ما از نظر قرآن به دو وسیله شناخت قائل هستیم. البته قرآن به ابزار دیگری هم قائل است که عرض خواهم کرد.
منـابـع
مرتضی مطهری- شناخت- صفحه 48-45
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها