قاصران و مستضعفان از نظر قرآن
فارسی 3558 نمایش |علمای اسلام اصطلاحی دارند، می گویند برخی از مردم مستضعفین و یا مرجون لامر الله می باشند. مستضعفین یعنی بیچارگان و دست نارسان، مرجون لامر الله یعنی کسانی که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب می کند عمل خواهد کرد. هر دو اصطلاح از قرآن کریم اقتباس شده است. در سوره نساء آیه 97-99 چنین آمده است: «ان الذین توفاهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک مأواهم جهنم وسائت مصیرا* الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا* فاولئک عسی الله ان یعفو عنهم و کان الله عفوا غفورا؛ کسانی که فرشتگان جان آنها را -که ستمگر خویشند- می ستانند، به آنها گویند: (در امر دین) بر چه بودید؟ گویند: ما در زمنین مستضعفان بودیم. (فرشتگان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود که هجرت کنید؟ اینانند که جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامی است* مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که نمی توانند چاره ای بیندیشند و نه راه به جایی برند* پس اینها را امید است که خدا ببخشاید و خداوند خطابخش آمرزنده است».
در آیه اول، جریان پرسش و پاسخ مأموران الهی با بعضی از مردم پس از مرگ آنها مطرح است. فرشتگان از آنها می پرسند شما در دنیا در چه وضعی بسر می بردید؟ آنها معتذر می شوند که ما مردمی بیچاره بودیم، دستمان به کسی و چیزی نمی رسید. فرشتگان می گویند شما مستضعف نیستید، زیرا زمین خدا فراخ بود و شما می توانستید از آنجا مهاجرت کرده به نقطه ای بروید که همه جور امکان در آنجا بود، پس شما مقصرید و مستوجب عذاب. در آیه دوم وضع برخی مردم را ذکر می کند که واقعا مستضعفند، خواه مرد و یا زن و یا کودک. اینها کسانی هستند که دستشان به جایی نمی رسد و راه به جایی نمی برند. در آیه سوم نوید می دهد و امیدوار می کند به اینکه خداوند کریم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد.
مرحوم علامه طباطبائی، در تفسیر المیزان ذیل همین آیات می فرمایند: «خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمی شود، اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثناء شده اند. استثناء به صورتی ذکر شده که اختصاص ندارد به اینکه استضعاف به این صورت باشد، همانطوری که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد ممکن است به این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد».
روایات زیادی وارد شده که مردمی که به عللی قاصر مانده اند مستضعف به شمار می روند. در آیه 106 سوره توبه می فرماید: «و آخرون مرجون لامر الله اما یعذبهم و اما یتوب علیهم، و الله علیم حکیم؛ گروه دیگر کارشان احاله می شود به امر خدا، یا آنها را معذب می کند و یا بر آنها می بخشاید، خداوند دانا و حکیم است». کلمه مرجون لامر الله از این آیه اقتباس شده است. در روایت آمده است که امام باقر (ع) درباره این آیه فرمود: «همانا قومی بودند در صدر اسلام که ابتدا مشرک بودند و مرتکب جنایاتی بزرگ شدند، حمزه و جعفر و امثال اینها را از مسلمین کشتند، اینها بعد مسلمان شدند، شرک را رها کردند و به توحید گراییدند، اما ایمان در قلب آنها راه نیافت که در زمره مؤمنین قرار گیرند و استحقاق بهشت پیدا کنند و در عین حال از جحود و عناد هم که موجب معذب بودن آنها بود دست برداشته بودند، اینها نه مؤمن بودند و نه کافر و جاحد، اینها هستند مرجون لامر الله که امرشان حواله به خداست». در کافی از حمزه بن الطیار نقل می کند که امام صادق (ع) فرمود: «مردم شش دسته اند، و مالا سه دسته اند: فرقه ایمان، فرقه کفر، فرقه گمراهی. این فرقه ها از وعد و وعید خدا درباره بهشت و جهنم پیدا می شوند. (یعنی مردم بر حسب وضعشان در برابر این وعد و وعیدها به چند فرقه تقسیم می شوند). آن شش فرقه عبارتند از: مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامر الله، معترفان به گناه که عمل صالح و ناصالح را مخلوط کرده اند، و اهل اعراف». در حدیث دیگر آمده است که حمران بن اعین گفت: از امام صادق (ع) درباره مستضعفین پرسش کردم، فرمود آنان نه در زمره مؤمنانند و نه در زمره کافران، آنها مرجون لامر الله می باشند. هر چند از مفاد آیه «مرجون لامر الله» استفاده می شود که درباره آنها خوب است گفته شود کار اینها با خداست، ولی از لحن آیه مستضعفین اشاره ای به شمول عفو و مغفرت الهی استنباط می شود. آنچه مجموعا استفاده می شود این است که مردمی که به شکلی از شکلها قصور داشته اند نه تقصیر، خداوند آنها را معذب نمی سازد.
منـابـع
مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 393-394 و 399
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها