مسأله رعایت عدالت به هنگام جنگ با دشمن
فارسی 5911 نمایش | قرآن کریم مکرر در تعلیمات خودش این دستور را یاد آوردی کرده است که در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالت خارج نشوید، مثل آیاتی که در ابتدای سوره مائده هست در دو آیه است. در یک آیه می فرماید: «و لا یجرمنکم شنان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب» (مائده/2) .و خصومت با جمعیتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدى و تجاوز کند! و همواره در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى ننمایید! و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است» می دانیم که قریش به مسلمین فوق العاده بدی کردند. یکی از چیزهایی که سبب شده بود که کینه قریش، شدید در دل مسلمین وارد شود عملی بود که در حدیبیه انجام دادند که مسلمین تا دو فرسخی مکه رفتند و اینها مانع شدند. قرآن می فرماید دشمنی این قومی که شما را مانع شدند از مسجد الحرام به علاوه هزار کار بد دیگری که کرده بودند، جنگ بدر و احد و خندق را اینها بپا کرده بودند، سبب نشود که شما از حد تجاوز کنید. بعد می فرماید که در کارهای نیک تعاون داشته باشید و در کارهای بد نه. در آن آیه دیگر می فرماید: «یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنان قوم علی الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ (مائده/8). «ای اهل ایمان برای خدا قیام کنید، همیشه به عدالت گواهی بدهید، هرگز دشمنی یک قوم شما را وادار نکند بر اینکه عدالت نکنید یعنی با دشمن خودتان هم به عدالت رفتار کنید، به عدالت عمل کنید که عدالت به تقوا و پرهیزگاری نزدیکتر است».
در آیه 190 سوره بقره می فرماید: «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا ان الله لا یحب المعتدین»، «و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند نبرد کنید ولی تجاوز نکنید؛ همانا خدا تجاوزگران را دوست ندارد». در این موارد نیز همه گفته اند که مقصود این است وقتی که با دشمن روبرو می شوید فقط با سرباز که در میدان جنگ با شما روبرو شده است بجنگید، اما آن که سرباز نیست، مثلا کسی که در خانه خودش نشسته است، پیرمردها، زنها، بچه ها، به اینها کاری نداشته باشید و مخصوصا کارهایی را که اسمش "افساد در زمین" است پیغمبر اکرم (ص) نهی می فرمود، صریح هم نهی می فرمود. وقتی که قومی را به جنگ می فرستاد تعبیراتی می کرد، می فرمود درختی را در جایی قطع نکنید، پیرمردی را نکشید، آب را به روی مردم نبندید و امثال این کارها. اینها اصل تعلیمات اسلامی است. رعایت اخلاق در جنگ با دشمن فساد، کارهای کینه توزی است، یعنی کارهایی که هیچ ربطی به این قضیه ندارد.
فرض کنید پیرمردی در یک گوشه ای هست، این اثری در کار جنگ ندارد. آن که اسلام می گوید: «قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا »(لاتعتدوا) یعنی کارهایی که تأثیر در تاکتیکهای هدفی ندارد و فقط ناشی از عقده و از احساسات و از کینه توزی است انجام ندهید. هر کاری که صرفا به خاطر کینه توزی (انسانی را مجروح کردن تا چه رسد به انسانی را کشتن، خانه ای را خراب کردن، درختی را قطع کردن) جایز نیست. ولی اگر اصل کاری مشروع است و رسیدن به یک هدف بزرگتر متوقف بر چنین کاری هست البته باید این کار را کرد. از جمله این است آیا خراب کردن حصن ها و باروهای دشمن جایز است یا جایز نیست؟ اگر حمله به دشمن جایز نیست که هیچ چیزش جایز نست، اما اگر دشمن دشمنی است که حتما باید سرزمینش را گرفت و تسخیر کرد البته خراب کردن و بارویش هم درست است، خراب می کنیم بعد بهترش را دررست می کنیم. اگر واقعا در یک جا این کار جزء تاکتیک جنگی قرار بگیرد، برای خراب کردن روحیه دشمن، برای ارعاب دشمن که مقاومت نکند و بعد کشتار کمتر صورت بگیرد این کار جایز است. یهودی ای که جانش به مالش بسته است، همین قدر که ببیند مالش مورد هجوم قرار گرفت زود روحیه اش را می بازد.
این است که قرآن می فرماید: «ما قطعتم من لینة او ترکتموها قائمة علی اصولها فباذن الله و لیخزی الفاسقین؛ هر نخله ای را که قطع کردید یا آن را بر ریشه هایش ایستاده وا نهادید، همه به خواست خدا بود، و تا فاسقان را خوار کند» (حشر/ 5). این «و لیخزی الفاسقین» اشاره به آن تأثیر روانی این کار است، یعنی این کار روح اینها را مخذول و منکوب می کند و برای این هدف لازم است. چهار تا درخت بریده می شود، بعد هم به جایش درخت کاشته می شود. پس این منافات ندارد با آن اصلی که هر عقلی می گوید، که خود قرآن هم افساد در زمین را شدید تخطئه می کند: «و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوة الدینا و یشهد الله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل»، «و از مردم کسی است که گفتار او درباره ی زندگی دنیا ( و پارسایی) مایه اعجاب توست و خدا بدانچه که در دل دارد گواه، می گیرد، و حال آن که او لجوج ترین دشمنان است و چون باز گردد یا به مقامی رسد بکوشد تا در زمین فساد کند و کشت و نسل را تبه نماید، و خدا فساد را دوست ندارد». (بقره/204 و 205). اینها چیزهایی است که خود قرآن به شدت تخطئه می کند ولی در عین حال قرآن نه به خاطر احساسات و کینه توزی، بلکه در مواردی که رسیدن به هدف انسانی و مشروع و الهی متوقف بر آن است نه تنها کشتن کافر را اجازه می دهد، کشتن انسان مسلمان را هم اجازه می دهد تا چه رسد به خراب کردن یک بارو و چه رسد به کندن چند درخت. پس این دو مسأله نباید با یکدیگر اشتباه شود. خداوند می فرماید: «و قتلوا فى سبیل الله الذین یقتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا یحب المعتدین» (بقره/190)؛ «و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى دارد». در این آیه، قرآن دستور مقاتله و مبارزه با کسانى که شمشیر به روى مسلمانان مى کشند صادر کرده و به آنان اجازه داده است که براى خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند، تعبیر به فى سبیل الله، هدف اصلى جنگ هاى اسلامى را روشن مى سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر انتقام جویى یا جاه طلبى یا کشور گشایى یا بدست آوردن غنائم، و اشغال سرزمینهاى دیگران نیست. اسلام همه اینها را محکوم مى کند و مى گوید: سلاح بدست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا، و براى گسترش قوانین الهى و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق، و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهى باشد. از این آیه استفاده مى شود که هرگز غیر نظامیان (مخصوصا زنان و کودکان) نباید مورد تهاجم واقع شوند، زیرا آنها به مقاتله بر نخواسته اند، بنابراین مصونیت دارند. سپس توصیه به رعایت عدالت، حتى در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده مى فرماید: از حد تجاوز نکنید (و لا تعتدوا) چرا که خداوند، تجاوزکاران را دوست نمى دارد (ان الله لا یحب المعتدین).
آرى هنگامى که جنگ براى خدا و در راه خدا باشد، هیچگونه تعدى و تجاوز، نباید در آن باشد و درست به همین دلیل است که در جنگهاى اسلامى رعایت اصول اخلاقى فراوانى توصیه شده است، مثلا افرادى که سلاح بر زمین بگذارند، و کسانى که توانایى جنگ را از دست داده اند، یا اصولا قدرت بر جنگ ندارند، همچون مجروحان، پیر مردان، زنان و کودکان نباید مورد تعدى قرار گیرند، باغستان ها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین ببرند، و از مواد سمى براى زهرآلود کردن آبهاى آشامیدنى دشمن (جنگ شیمیایى و میکروبى) نباید استفاده کنند.
امام على (ع) طبق آنچه در نهج البلاغه آمده به لشکریانش، قبل از شروع جنگ صفین دستور جامعى در این زمینه داده که شاهد گویاى این مسئله است: «لا تقاتلوهم حتى یبدؤوکم، فانکم بحمد الله على حجة، و ترککم ایاهم حتى یبدؤوکم حجة اخرى لکم علیهم. فاذا کانت الهزیمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا، و لا تصیبوا معورا، و لا تجهزوا على جریح، و لا تهیجوا النساء باذى، و ان شتمن اعراضکم، و سببن امرائکم»، «با آنان نجنگید تا آنان آغاز به جنگ کنند، زیرا شما بحمدالله حجت دارید، و این که آنان را وا گذارید تا خود به جنگ آغاز کنند حجت دیگری برای شما بر آنهاست. پس چون به خواست خدا شکست خوردند و پا به فرار نهادند، فراری را نکشید، و به کسی که تسلیم شده است آسیب نرسانید، و کار زخمی ها را تمام نکنید، و زنان را با هیچ گونه آزار و اذیت به هیجان نیاورید گرچه به شما ناسزا گویند و امیرانتان را دشنام دهند».
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- ص 156-152 و ص 152-150
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 2 ص 18 و 20
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها