تأثیر کفر و ارتداد بر محرمیت زن و شوهر
فارسی 3211 نمایش | در صلح حدیبیه قراردادی بود که اگر کسی از مسلمین مکه فرار کرد آنها حق برگرداندن داشته باشند. در این بین مسأله زنها مطرح شد. گاهی هم زنهایی اسلام اختیار می کردند و بعد هجرت می کردند و به مدینه می آمدند. یکی دو تا زن چنین کاری را کردند. از مکه آمدند دنبال اینها که طبق قرارداد اینها را برگردانیدند. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: این قرارداد شامل زنها نمی شود. دستور رسید اگر زنهایی هجرت کنند، از خانه هایشان فرار کنند و به مدینه، حوزه اسلامی، بیایند اول اینها را امتحان کنید. این خودش یک نکته ای است و آن این است: اسلام در باب مسلمان شدن امتحان را لازم نمی داند، یعنی اگر مردی بخواهد اظهار اسلام کند نمی گوید امتحانش کنید ببینید راست می گوید یا دروغ، یا اگر زنی شوهرش کافر نباشد و بیاید اظهار اسلام کند، مثلا زن و شوهری با یکدیگر آمده اند اظهار اسلام می کنند، ما اینجا وظیفه نداریم که بیاییم به گونه ای آزمایش کنیم، به اصطلاح بازپرسی و بازجویی کنیم و اینها را تفتیش کنیم ببینیم از روی حقیقت است یا از روی حقیقت نیست.
دستور قرآن است: «و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام الست مؤمنا»؛ (نساء/آیه 94) «و کسی که به شما اظهار اسلام می کند نگوئید تو مؤمن نیستی». ولی اگر زنی زن یک کافر شد، می آید اظهار اسلام می کند، قرآن در اینجا اختصاصا می فرماید تفتیش کنید، امتحان کنید ببینید این اسلام از روی حقیقت است یا از روی حقیقت نیست. بسا هست یک امر دیگر سبب شده است، که وقتی این چنین زنهایی می آمدند، پیامبر اکرم (ص) دستور می داد تفتیش کنید، نکند عشق یک مرد به سرش زده و آمده، نکند چیز دیگری هست. در مورد این چنین زنهایی قرآن بالخصوص دستور آزمایش و امتحان و تفتیش می دهد که کوشش کنید ایمان اینها، ایمان واقعی و از روی صداقت و حقیقت باشد. حال اگر آزمایش می کردند و معلوم می شد واقعا این زن اسلام اختیار کرده و به خاطر اسلام از آن خانواده فرار کرده است (چون حکم اسلام این است که یک زن مسلمان واقعی نمی تواند در خانه یک کافر بماند، همین طوری که یک زن کافر هم نمی تواند در خانه یک مسلمان باقی بماند)، آیه می فرماید که اگر فهمیدی و دانستید و یقین کردید که اینها مؤمن هستند اینها را به کفار و به شوهرهای اول بازنگردانید «لا هن حل لهم و لا هم یحلون لهن» (ممتحنه/آیه 10)؛ «اینها بر آنها دیگر حلال نیستند، آنها هم بر اینها دیگر حلال نیستند».
اینجا قهرا پای یک مسأله مالی در میان می آید. می دانیم که در روابط مسلمان و کافر اگر کافر، حربی باشد (خون و مالش بر مسلمان حلال است). (کافر حربی در وقتی است که روابط مسلمان با کافر روابطی است که خون یکدیگر و به طریق اولی مال یکدیگر را بر یکدیگر حلال می دانند). ولی فرض این است که در موردی است که مورد حرب و جنگ نیست، صلحی قرارداد شده، اینجا پای یک مسأله مالی در میان می آید و آن مسأله مالی این است که آن شوهر کافر حق دارد بگوید این زنی که من زن خودم قرار داده ام من مهری پرداخته ام که این زن زن من شده است (چون در جاهلیت هم مهر بوده است)، پس تکلیف مهر من چه می شود؟ قرآن می فرماید آن میزان مهری را که آن کافر پرداخته است بپردازید، از بیت المال یا اگر شوهر جدیدی برای او پیدا می شود (از مهر جدید)، و اگر کسی از شما خواست با این ازدواج کند می تواند ازدواج کند و مهر جدید هم باید برای او قرار بدهد. مثل این است که از او طلاق گرفته باشد. این خودش حکم طلاق است، مثل ارتداد است. ارتداد هم همین جور است، یعنی اگر یک شوهری مرتد شود، مسلمان است و مرتد می شود زن دیگر بر او حرام است، از همان ساعت باید عده وفات نگه دارد. اگر شوهری مرتد شد، از همان ساعتی که مرتد شده حکم میت را پیدا می کند، زنش بر او حرام است این زن از همان وقت باید عده وفات نگه دارد، یعنی چهار ماه و ده روز. بعد از چهار ماه و ده روز می تواند با هر کسی که بخواهد ازدواج کند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 248-246
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها