توصیف امام حسین (ع) از خاندان و اصحابش
فارسی 6880 نمایش | امام حسین (ع) آن شهادتنامه تاریخی را درباره اصحابش و درباره اهل بیتش صادر کرد، فرمود: «انی لا اعلم اصحابا خیرا و لا اوفی من اصحابی و لا اهل بیت ابر و لا اوصل و لا افضل من اهل بیتی؛ من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و باوفاتر ندارم و خاندانی نیکوتر و پایبندتر به خویشاوندی از خاندانم سراغ ندارم». میخواهد بفرماید من شما را حتی اصحاب پیامبر (ص) که در رکاب پیامبر شهید شدند ترجیح می دهم، بر اصحاب پدرم علی که در جمل و صفین و نهروان در رکاب او شهید شدند ترجیح می دهم زیرا شرایط خاص شما از شرایط آنها مهمتر است و اهل بیتی نیکوتر و صله رحم بجا آورتر و با فضیلت تر از اهل بیت خود سراغ ندارم، با این وسیله اقرار کرد و اعتراف کرد بمقام آنها و تشکر کرد از آنها بعد فرمود: ایها الناس بهمه تان اعلام می کنم، هم به اصحاب خودم و هم به اهلبیت خودم که این قوم جز با شخص من با کس دیگر کار ندارند، اینها فعلا وجود من را مزاحم خودشان می دانند، از من بیعت میخواهند که بیعت نمی کنم، اینها چون فقط شخص من را مزاحم خودشان میدانند، اگر من را از بین ببرند به هیچکدام شما کار ندارند، پس دشمن که بشما کار ندارد. اما من که شما با من بیعت کردید به همه تان اعلام می کنم که بیعت خودم را از شما برداشتم پس شما نه از ناحیه دشمن اجباری به ماندن دارید و نه از ناحیه دوست، آزاد مطلق، هر کس می خواهد برود برود. رو کرد به اصحاب و فرمود:
هر یک از شما دست یکی از خاندان مرا بگیرد (اهل بیت امام حسین کوچک داشتند، بزرگ داشتند، آنها هم که بودند، اهل آن دیار نبودند و با آن محیط ناآشنا بودند، میخواست بفرماید که دسته جمعی اهل بیت من نروند، بلکه هر یکی از شما دست یکی از آنها را بگیرید و از معرکه خارج کنید و بروید). اینجاست که مقام اصحاب ابا عبدالله روشن میشود، هیچ اجباری نه از ناحیه دشمن که بگوئیم در چنگال دشمن گرفتارند و نه از ناحیه حضرت که مساله تعهد بیعت بود، نداشتند، ابا عبدالله به همه شان آزادی داد. در همینجاست که می بینید آن جمله های پر شکوه را یک یک اهل بیت و اصحابش، به ابا عبدالله، در جوابش عرض کردند.
منـابـع
مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ- صفحه 107-106
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها