عشق از دیدگاه برتراند راسل
فارسی 5010 نمایش | برتراند راسل در زناشویی و اخلاق می گوید: "کسانی که هرگز از وحدت صمیمانه و عمیق رفاقت پر شور یک عشق طرفینی بویی نبرده اند، در حقیقت شیرینی جنبه های زندگی را نچشیده اند و بی آنکه خود بدانند محرومیت از آن، عواطف آنان را به سوی قساوت، حسادت و زورگویی سوق می دهد". در مورد عشق های شرقی به معنای فنای عاشق در معشوق می گوید: "ما امروزی ها حتی در عالم تصور نمی توانیم روحیه آن شاعرانی را که در اشعارشان از فنای خود سخن می راندند بی آنکه کوچک ترین التفاتی از محبوب بخواهند درک بکنیم." می خواهد بگوید که ما معمولا در عشق هایی که خودمان سراغ داریم عشق را وسیله ای و مقدمه ای برای وصال می دانیم. (در این زمینه جمله های زیادی دارد) می گوید در عشق های شرقی اساسا عشق وسیله نیست و خودش فی حد ذاته هدف است و بعد خیلی هم تقدیس می کند، می گوید این عشق ها است که به روح انسان عظمت و شکوه و شخصیت می دهد و در فصلی که به عنوان "عشق رمانتیک" باز کرده است می گوید: "اصل عشق رمانتیک این است که معشوق خود را بسیار گران بها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم.. بهای زیادی که برای زن قائل می شدند نتیجه روان شناسی اشکال تصرف وی بود." (لذات فلسفه، صفحه 165 ) و نیز می گوید: "از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی بتوان به زنان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد!. .. در جایی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه داشته باشد عملا بر اثر موفقیت های متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود، ندرتا نیازی به توسل به عالی ترین تخیلات خود خواهد داشت." (زناشویی و اخلاق، صفحه 35) و نیز می گوید: "کسانی هم که افکار کهنه را پشت سر گذاشته اند در معرض خطر دیگری در مورد عشق به مفهوم عمیقی که ما برای آن قائلیم قرار گرفته اند، اگر مردی هیچ گونه مانع اخلاقی در برابر خود نبیند، یک باره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه می سازد." (زناشوئی و اخلاق، صفحه 64)
راسل در اینجا دم از اخلاقیات می زند، مقصود او از اخلاقیات چیست؟ او که عفت و تقوی را محکوم می کند، حتی ازدواج را مانع عشق بلکه مانع هیچ گونه تمتع از غیر همسر شرعی و قانونی نمی داند و معتقد است که زن فقط باید کاری بکند که از غیر همسر قانونی باردار نشود، او که زنا را جز در صورت عنف و یا در صورتی که صدمه جسمی بر طرف وارد شود مجاز می شمارد! او که اخلاق را جز تطبیق کردن و هماهنگ ساختن منافع خود با اجتماع نمی داند، او که چنین فکر می کند چه تصور صحیحی از اخلاقی که مانع تمایلات جنسی و پرورش دهنده احساسات لطیف عشقی باشد دارد؟
به هر حال آنچه مسلم است این است که محیط های اشتراکی جنسی یا شبه اشتراکی که آقای راسل و امثال او پیشنهاد و آرزو می کنند کشنده "عشق" به مفهومی است که فیلسوفان از آن دم می زنند و آن را اوج حیات و حد اعلای شور زندگی می خوانند، از او به عنوان معلم و مربی، الهام بخش و کیمیا یاد می کنند و کسی را که همه عمر از آن بی نصیب مانده است، لایق انسانیت نمی شمارد.
یادآوری دو نکته لازم است یکی اینکه تفکیک عشق از شهوت و اینکه عشق، هم از لحاظ کیفیت، هم از لحاظ هدف با شهوت حیوانی و جنسی مغایر است از آن جمله مسایل روحی است که با اصول ماتریالیستی سازگار نیست، ولی به هر حال مورد قبول کسانی است که در مسایل روحی مادی فکر می کنند. راسل یک جا اعتراف می کند که می گوید: "عشق چیزی بالاتر از میل به روابط جنسی است" (زناشوئی و اخلاق، ص 62 ) در جای دیگر می گوید: "عشق برای خود غایت و اصول و اخلاق خاصی دارد که بدبختانه تعالیم مسیحیت از یک طرف و عناد علیه اصول اخلاق جنسی که قسمتی از نسل جوان امروز طالب آنند (و خود راسل آتش افروز این عناد است!) از طرف دیگر، آنها را تحریف و واژگون می سازد." (زناشوئی و اخلاق، ص 65)
منـابـع
مرتضی مطهری- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب- صفحه 56 و صفحه 62-63
مرتضی مطهری- فطرت- صفحه 99
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها