آثار سوء عشق و محبت
فارسی 3195 نمایش | از برای عشق معایبی نیز هست. از جمله معایب آن این که عاشق در اثر استغراق در حسن معشوق از عیب او غفلت می کند که: «حب الشیء یعمی و یصم؛ دوستی هر چیز کور و کر می کند»، «و من عشق شیئا أعشی بصره و امرض قلبه؛ و هر که عاشق چیزی شد آن چیز، دیده اش را کور و دلش را بیمار سازد» (نهج البلاغه /خطبه 109)
سعدی در گلستان می گوید: «هر کسی را، عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال».
این اثر سوء با حساسیت هوش و ادراک منافات ندارد. حساسیت هوش از این نظر است که انسان را از کودکی خارج کرده و قوه را به فعلیت می رساند و اما اثر سوء عشق این نیست که آدمی را کودن می کند، بلکه آدمی را غافل می کند، مسئله ی کودنی غیر از مسئله ی غفلت است. بسیاری از اوقات، اشخاص کم هوش در اثر حفظ تعادل احساسات، کمتر در غفلت می باشند. عشق، فهم را تیزتر می کند اما توجه را یک جهت و متوحد می سازد و لهذا در متن گفته شد که خاصیت عشق توحد است و در اثر همین توحد و تمرکز است که عیب پیدا می شود و از توجه به امور دیگر می کاهد. بالاتر از آن، نه تنها عشق عیب را می پوشاند بلکه عیب را حسن جلوه می دهد، زیرا یکی از آثار عشق این است که هرجا پرتو افکند آنجا را زیبا می کند، یک ذره ی حسن را خورشید، بلکه سیاهی را سفیدی و ظلمت را نور جلوه می دهد و به قول وحشی:
اگر در کاسه چشمم نشینی *** بجز از خوبی لیلی نبینی
و ظاهرا به این علت است که عشق مثل علم نیست که صددرصد تابع معلوم باشد. عشق جنبه ی داخلی و نفسانیش بیش از جنبه ی خارجی و عینی می باشد. یعنی میزان عشق تابع میزان حسن نیست، بلکه بیشتر تابع میزان استعداد و مایه ی عاشق است. در حقیقت عاشق دارای مایه و ماده و آتش زیر خاکستری است که دنبال بهانه و موضوع می گردد. همین که به موضوعی احیانا برخورد کرد و توافقی دست داد - که هنوز رمز این توافق به دست نیامده و لهذا گفته می شود عشق بی دلیل است - آن قوه ی داخلی تجلی می کند و به اندازه ی توانایی خودش حسن می سازد و نه به آن اندازه که در محبوب وجود دارد. این است که در متن می خوانیم عاشق، عیب معشوق را هنر می بیند و خارش را گل و یاسمن.
منـابـع
مرتضی مطهری- جاذبه و دافعه- صفحه 20 و 21
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها