نسبت میان مبادله کالا و بهاء و ارزش آن
فارسی 2600 نمایش |در صفحه 51 کتاب "اصول علم اقتصاد" نوشین آمده است که:
"تجزیه و تحلیل قانون اساسی ارزش به ما ثابت کرد که بهای کالا در جریانات نوسانات خود آنقدر بالا و پایین می رود تا خود را با سطح ارزش و یا زمان "اجتماعاً لازم" که برای تولید آن کالا به کار رفته است هم سطح نماید. در پیش دیدیم همینکه بهای کالایی به جهانی از سطح ارزش آن کالا بالاتر می رود، تولید کنندگان، از جهت سود فراوانی که در تولید آن کالا می بینند، در تولید آن کوشش بسیار می کنند و به قدری تولید آن کالا افزایش می یابد تا دوباره بهای آن از سطح ارزش پایین تر بیفتد. بدین جهت تولید کنندگان از تولید آن دست برمی دارند و به تولید کالاهای دیگر می پردازند. این تغییرات بها که با جزر و مد سرمایه است آنقدر ادامه خواهد داشت تا بها و ارزش کالا با هم مطابقت کنند".
در اینجا از قانون عرضه و تقاضا به عنوان یک قانون تعیین کننده ارزش واقعی نام برده شده است. مطابق نظر بالا همیشه قیمت بازار مگر استثناء قیمت واقعی است، یعنی معادل است با بهای کاری که در آن کالا مصرف شده است.
صفحه 52:
"بنابراین نوسانات عرضه و تقاضا نمی توانند سرچشمه منافع تولید کنندگان را به ما نشان بدهند، بلکه فقط می توانند تغییرات غیر مترقب و موقتی را که در تقسیم این منافع بین تولیدکنندگان پیش می آید برای ما بیان نمایند... شاید پیدایش این منافع نتیجه آن است که فروشندگان همیشه کالاهای خود را به قیمتی بالاتر از ارزش آن می فروشند. این فرضیه نیز منطقی و صحیح نیست، چرا؟ برای اینکه هیچ تولید کننده و یا بازرگانی وجود ندارد که همیشه فروشنده باشد".
جواب این است که این در صورتی است که بازرگان بخواهد از بازرگان دیگر یا از سرمایه دار دیگر بخرد و بعد هم به بازرگان دیگر بفروشد، در صورتی که بازرگان معمولا واسطه است میان تولید کننده جزء و مصرف کننده، حداقل واسطه است میان تولید کننده ولو سرمایه دار باشد و مصرف کننده. بازرگان به واسطه در انحصار گرفتن بازار فروش و یا به واسطه عدم قدرت مصرف کننده برای خریدن بلا واسطه از تولید کننده، از قدرت خود و ضعف مصرف کننده سوء استفاده نموده قیمت را در اختیار خود قرار داده به دو برابر آنچه خریده است می فروشد.
صفحه 52:
"باری هر قدر به خود زحمت دهیم و بخواهیم به واسطه تجزیه و تحلیل جریان مبادله، سرچشمه سود را بیابیم، جز اتلاف وقت، فایده دیگری ندارد و به کوچکترین نتیجه ای نخواهیم رسید. جریان مبادله، سرچشمه سود تولید کنندگان نیست...".
البته مبادله نمی تواند ارزش ایجاد کند مگر به مقدار کاری که واسطه انجام داده. آن کار کماً و مخصوصا کیفاً دارای ارزش است.
تجارت، خالی از یک نبوغ نیست، ولی در متن، کوشش شده که تاجر را رباینده اضافه ارزش تولید کننده معرفی کنند، زیرا طبق مفروضات متن، بازار همیشه بازار واقعی است و قیمتها طبیعی است، در صورتی که تاجر قادر است بازار مصنوعی ایجاد کند، و در نتیجه مصرف کننده را استثمار نماید.
منـابـع
مرتضی مطهری- نظری به اقتصاد اسلام- صفحه 99-97
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها