نقد و بررسی نظر سوسیالیست ها

فارسی 3139 نمایش |

کتاب سوسیالیسم در صفحه 12 می‏ گوید:
"بررسی وقایع به ما نشان می‏ دهد که تاریخ یک تغییر شکل جاودانه است‏، زمانی آهسته و زمانی تند... علت این تغییر شکل جاودانه است، تکامل صنعتی ابزار تولید است... ".
از نظر ما تکامل صنعتی ابزار تولید یکی از علل پیچیده تاریخ است. ایضا می‏ گوید:
"چون کلیه سیستم های اقتصادی دوران تاریخ در حین تکامل، سیستم های‏ دیگری به وجود آورده‏ اند، دلیلی ندارد که این امر در مورد سیستم‏ کاپیتالیسم صدق نکند... این سیستم هم در حین تحول می‏ بایست سیستم‏ دیگری به وجود آورد. این نتیجه‏ ای است که می‏ توان با توجه به گذشته، درباره آینده به دست آورد، ولی بدین نتیجه گیری هم احتیاجی نیست، کافی است رژیم کاپیتالیستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و درباره‏ قوانین حاکم بر آن تحقیق به عمل آید تا معلوم شود که در بطن کاپیتالیسم‏ شرایط تغییر شکل آن مهیا می‏ گردد".
در این که رژیم کاپیتالیستی ثابت نخواهد ماند بدون این که تعدیلات کلی در آن به عمل آید، شکی نیست. در این که هر جامعه‏ نامتعادلی قابل بقا نیست و باید به تعادل بازگشت کند (مانند هر ترکیب‏ نامتعادل دیگر) و در هر موجود زنده و از آن جمله اجتماع، خاصیت رجوع‏ به تعادل هست، و نیز در این که تغییر و تکامل ابزار تولید، تعادل را به هم می‏ زند و گاهی سبب تغییرات دیگر می‏ گردد و باید مراقب این‏ تغییرات بود، باز هم نباید تردید کرد، اما آیا این تغییر شکل، جاودانه است و جبرا هر رژیمی باید جای خود را به رژیم دیگر بدهد و هیچ‏ رژیمی را نباید یک رژیم ثابت فرض کرد، مطلبی است که سوسیالیست ها درباره خود سوسیالیسم از آن حرفی نمی‏ زنند.
آیا در مقابل کسی که بگوید "کلیه سیستم های اقتصادی در حین تکامل، سیستم های دیگری به وجود آورده ‏اند، دلیلی ندارد که این امر در مورد سیستم سوسیالیسم صدق نکند چه جوابی‏ می‏ توان داد؟ اگر سوسیالیزم از لحاظ آخر، آخرین شکل سیستم های اقتصادی‏ است و نقطه توقف تبدیل سیستم ها است، چه مانعی دارد که کسی بگوید طرح‏ این نقطه آخری قبل از به وجود آمدن آن، قرن ها پیش ریخته شده و بزرگان‏ بشر همیشه بشر را به عدالت دعوت می ‏کرده ‏اند و اجراء عدالت در شرایط اجتماعی مختلف از لحاظ شکل و فرم مختلف می ‏شود نه از لحاظ روح و معنی.
مثلا در حین تکامل ابزار تولید، فی المثل روح عدالت حکم می‏ کند که این‏ ابزار ملی و عمومی باشد. خلاصه اگر سوسیالیزم را پدیده بدانیم، ناچاریم‏ آن را مردنی و از بین رفتنی بدانیم، ولی اگر آن را قانون ولو قانون‏ حقوقی بدانیم، می‏ توانیم مدعی جاودانه بودن آن بشویم. به هر حال یکی از مسائل اختلاف نظر ما با سوسیالیست های مارکسیست این‏ است که آنها یک اصل مسلمی در طبیعت و در تاریخ قائل اند به نام اصل تکامل، و معتقدند هیچ حقیقتی ثابت نیست، ولی ما معتقدیم به اصل تکامل در طبیعت به یک شکل، و در اجتماع به یک‏ شکل (بلکه باید گفت عدالت از قبیل تعادل مزاج فرد است که در همه‏ تطورات باید محفوظ باشد، ویتامین ها، گلبول ها به نسبت معینی در همه‏ احوال باید محفوظ باشد، در عین حال اعضاء جسم، همه «آن هم به نسبت‏ معین» رشد می‏ کنند. غلط است که عدالت را یکی از مراحل تطور بدانیم، عدالت بازگشت به مزاج طبیعی است).
از نظر ما جامعه می‏ تواند به نقطه‏ ای برسد که نقطه عدالت‏ واقعی است (حقیقت این است که دو جریان در کار است، یکی مربوط است به‏ تکامل بشر که نقطه انتها ندارد، و دیگر مربوط است به تکامل، شکل و رژیم زندگی بشر که از نوع فرمول و روابط ترکیبی است که نقطه انتها دارد) و در این صورت دلیل ندارد که بگوییم رژیم عدالت باید جای خود را به رژیم دیگری بدهد. عدالت از نظر ما پایه‏ هایی در طبیعت و فطرت دارد که با توجه به آن‏ پایه‏ ها می‏ توان یک طرح ثابت و جاودانه ای برای زندگی بشر از لحاظ اصول‏ طرح کرد.

منـابـع

مرتضی مطهری- نظری به نظام اقتصادی اسلام- صفحه 184-182

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد