بیان سمبلیک در اشعار فلاسفه و علما

فارسی 3478 نمایش |

اگر شعرهایی که مجتهدها و فقهای زمان و مراجع تقلید زمان در این زمینه ها گفته اند، همان ها را بخواهیم جمع کنیم، مثل شعرهای مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی، شعرهای مرحوم نراقی و شعرهای حضرت امام خمینی (ره) که پس از رحلت ایشان منتشر شد و به عنوان نمونه یکی از آنها را می آوریم:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم *** چشم بیمار تو را دیم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم وکوس اناالحق بزدم *** همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم شرری *** که به جان آمدم و شهره بازار شدم
در میخانه گشاید به رویم شب و روز *** که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم *** خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد *** از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده بادی بکنم *** من که با دست بت میکده بیدار شدم
حالا شعرهایی از استاد خودمان علامه طباطبایی را برای شما می خوانم، ببینید که این مفسرین مادی حافظ اینجا چه می گویند. ایشان می گوید:
همی گویم و گفته ام بارها *** بود کیش من مهر دلدارها (دین را از خودش یک جا سلب کرد!)
پرستش به مستی است در کیش مهر *** برونند زین جرگه هشیارها
به شادی و آسایش و خواب و خور *** ندارند کاری دل افکارها
به جز اشک چشم و به جز داغ دل *** نباشد به دست گرفتارها
کشیدند در کوی دلدادگان *** میان دل و کام دیوارها
چه فرهادها مرده در کوه ها *** چه حلاج های رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر یار *** مگر توده هایی ز پندارها
ولی رادمردان و وارستگان *** نیازند هرگز به مردارها
مهین مهرورزان که آزاده اند *** بریدند از دام جان تارها
به خون خود آغشته و رفته اند *** چه گل های رنگین به جوبارها
بهاران که شاباش ریزد سپهر *** به دامان گلشن ز گبارها
کشد رخت سبزه به هامون و دشت *** زند بارگه گل به گلزارها
نگارش دهد گلبن جویبار *** در آیینه آب رخسارها
رود شاخ گل دربر نیلفر *** برقصد به صد ناز گلنارها
درد پرده غنچه را باد بام *** هزار آورد نغز گفتارها
به آوای نای و به آهنگ چنگ *** خروشد ز سرو و سمن تارها
به باد خم ابروی گلرخان *** بکش جام در بزم میخوارها
گره را ز راز جهان باز کن *** که آسان کند باده دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان *** که بسته است چشم خشایارها
به اندوه آینده خود را مباز (همان نقد حافظ که آن همه خواندیم، دم حافظ) *** که آینده خوابی است چون پارها (انکار قیامت است آنطور که این آقایان از حافظ استفاده می کنند!)
فریب جهان را مخور زینهار *** که در پای این گل بود خارها
پیاپی بکش جام و سرگرم باش *** بهل گر بگیرند بیکارها

منـابـع

مرتضی مطهری- عرفان حافظ- صفحه 50-52

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد