تجسم اعمال در آخرت
فارسی 2991 نمایش |همین طور که بعضی مفسرین از جمله علامه سید محمد حسین طباطبائی فرموده اند، آیه 6 سوره تحریم «یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجاره علیها ملائکه غلاظ شداد لایعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده ی خویش را از آتشی که هیزم آن، مردم و سنگ ها هستند حفظ کنید که بر آن فرشتگانی خشن و سختگیر نگهبانند و از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمی کنند و آنچه را که مأمور شده اند انجام می دهند» جزء آیاتی است که دلالت بر تجسم اعمال می کند ما آیات زیادی در این زمینه داریم.
مسئله تجسم اعمال یکی از اصول معارف اسلامی در باب معاد است و آن این است که هر عملی که از انسان در این دنیا سر می زند دو وجهه و دو چهره دارد. شاید تعبیری رساتر از این نیست که بگوییم هر عملی دو چهره دارد: یک چهره چهره دنیایی و به اصطلاح حضرات چهره ملکی و چهره دیگر چهره آخرتی یا چهره ملکوتی. نه تنها اعمال انسان اینچنین است، هر چه در این عالم هست اینچنین است. هر چه در دنیا وجود دارد دو چهره ای است: چهره ای دنیایی و چهره ای غیبی و آخرتی. از چهره دنیایی امری است فانی، زایل، از بین رونده و از چهره آخرتی یا چهره ملکوتی امری است باقی و زایل نشدنی، خواه عمل، عمل صالح باشد و خواه گناه باشد، عمل در مجموع جهان از بین نمی رود، در مجموع جهان هیچ چیزی معدوم نمی شود.
ما در دنیا چنین خیال می کنیم، می گوییم اشیا پی در پی موجود می شوند و معدوم می شوند. از این چهره که نگاه کنیم همین طور است. ولی علم از یک طرف، فلسفه از یک طرف، دین از طرف دیگر و حتی می شود گفت که عرفان و اشراق از طرف چهارم، هر چهار تا از چهار نقطه مختلف که شروع کرده اند، رسیده اند به اینجا که علی رغم آنچه که انسان در ظاهر می بیند که اشیا نیستند و موجود می شوند و بعد معدوم می شوند، هیچ چیز معدوم نمی شود، معدوم شدن در عالم نیست، همه معدومیت ها امر نسبی است، یعنی یک معدومی که به طور مطلق معدوم بشود در دنیا وجود ندارد. علم، این را به صورت دیگری طرح کرد، همان نظریه معروف لاووازیه که هیچ موجودی معدوم نمی شود و هیچ معدومی موجود نمی شود، با اصلاحاتی که پشت سر یکدیگر کردند، یکی گفت ماده معدوم و موجود نمی شود، بعد گفتند ماده با انرژی، بعد گفتند اصلی که ماده و انرژی هر دو از آن به وجود می آید، ولی همه مسائل دور می زند در اطراف اینکه چیزی معدوم نمی شود. فلسفه از همان راهی که عرض کردم به این بیان ذکر می کند، می گوید هر چیزی دارای دو چهره است: چهره دنیایی و مادی، و دیگر چهره اخروی و ملکوتی. این فناها و نیستی ها از چهره دنیایی است، از چهره آخرتی و معنوی و ملکوتی همه چیز باقی است.
نظر میرداماد درباره معیت و جدا نبودن حوادث از یکدیگر
میرداماد (استاد ملاصدرا، صدرالمتألهین معروف) یکی از فیلسوفان بزرگ جهان اسلام است که معاصر است با شیخ بهایی و همچنین شاه عباس. او از شخصیت های علمی بسیار بزرگ جهان اسلام است در قسمت های مختلف. هم مرد فقیهی است، اهل اصول و رجال و حدیث، و هم در همان حال فیلسوف خیلی بزرگی است و شهرت بیشترش در فیلسوفی است، در فلسفه بیشتر از هر چیز دیگر شهرت دارد. و در عین حال مرد بسیار پاک و مهذب و اهل معنا و حقیقت بوده است، که اخیرا دنیا روی او دارد حساب می کند. این مسئله "مکتب اصفهان" که اخیرا دارد شهرت جهانی پیدا می کند و معروف می شود، مکتبی است که از میرداماد و شخصیت هایی مثل او شروع می شود.
این جمله از میرداماد، معروف است. همین مطلب را به زبان فلسفه به این شکل گفته است: "المتفرقات فی سلسله الزمان مجتمعات فی وعا الدهر" یعنی این اشیا که در رشته زمان یکی بعد از دیگری و از هم جدا هستند (مثلا جلسه امروز از جلسه هفته گذشته جداست، یک هفته با همدیگر فاصله دارند، در این بین میلیون ها حادثه برای هر یک از افراد این جلسه پیدا شده، حالا ما کجا هستیم آن جلسه کجاست، در رشته زمان، حوادث متوالی و پشت سر یکدیگرند، از هم جدا هستند و با یکدیگر فاصله دارند) ولی همین ها که در این چهره از یکدیگر دورند و با یکدیگر فاصله دارند، در چهره دیگر که او آن را "وعا دهر" یعنی ظرف روزگار می نامد (اصطلاح، مخصوص خود اوست) تمام حوادث متفرق و متسلسل که مثل دانه های زنجیر پشت سر یکدیگر قرار گرفته اند در آنجا با یکدیگر معیت دارند و جدایی در کار نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 8- صفحه 89-92
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها