عدم سازشکاری پیامبر با کفار قریش
فارسی 3206 نمایش |ادهان و مداهنه در زبان عربی همان معنایی را می دهد که ما در فارسی به آن می گوییم ماست مالی، عرب می گوید روغن مالی. سروته کاری را بهم آوردن، صورتی برایش ساختن، مقداری از آن را کنار زدن و مقداری را گرفتن، امروز می گویند سمبل کردن. مصانعه تعبیر دیگر آن است. مصانعه درست همین مفهوم سازشکاری را دارد. دو فکر که در دو قطب متضاد قرار گرفته اند امکان ندارد که با یکدیگر کنار بیایند مگر اینکه این فکر مقداری از حرفهایش را حذف کند، آن هم مقداری از حرفهایش را، تا بشود اینها را در کنار همدیگر قرار داد و الا او بخواهد روی همه حرفهای خودش ایستادگی داشته باشد، آن هم روی همه حرفهای خودش، محال است که با هم کنار بیایند. پیشنهاد همزیستی مسالمت آمیز می دادند، همان چیزی که خروشچف پیشنهاد کرد. خلاصه با همدیگر بسازیم دنیا را بچاپیم (آنها داشتند می چاپیدند)، تو از قدرت ما استفاده کن، ما هم از قدرت تو استفاده می کنیم.
قرآن می گوید که دو فکر صددرصد متضاد و دو قطب متضاد با همدیگر سازش ندارند. ولی دنیای امروز نشان داد که چنین کاری می شود کرد، منتها شدن از قبیل همان داستان که شخصی به دیگری گفت این کار نمی شود «و حرام است» گفت ما کردیم شد! اینها هم یک چنین کاری کردند. هنوز هم از اینکه کاپیتالیسم و کمونیسم دو قطب صددرصد متضادند دم می زنند. آخر در چه متضادند؟ در آنچه که مربوط به مردم هست که نهایت سازش را کردند. ناسازگاری شان از قبیل همان ناسازگاری عسل و خربزه است که طبیبی به شخصی گفت ایندو را با هم نخور، نمی سازند، خورد و دل درد گرفت. طبیب گفت: نگفتم با هم نمی سازند؟! گفت: اتفاقا با همدیگر خوب ساخته اند ولی پدر مرا دارند درمی آورند!
«ودوا لو تدهن فیدهنون»؛ «آنها دوست دارند که سازش کنی تا سازش کنند.»(قلم/ 9). قرآن ته قلب کفار را می شکافد، خیلی دوست دارند که تو مداهنه و مصانعه و سازشکاری کنی، حرفها را سمبل کنی، «بپذیری که» به ظاهر مخالف یکدیگر باشیم، تو علیه ما بگو و ما علیه تو، ولی باطنا با همدیگر بسازیم. قرآن می گوید آنها آماده اند برای ادهان و سازشکاری، دوست دارند تو هم این کار را بکنی. قرآن این «کار» را تعبیر به "اطاعت" کرده است، چون واقعا هم اطاعت است، یعنی خواسته آنها را پذیرفتن: «فلا تطع المکذبین»؛ «پس تکذیب کنندگان را اطاعت مکن». (قلم/ 8) این تکذیب کنندگان تو و حقیقتی که عرضه داشته ای حرفشان را گوش نکن»، «ودوا لو تدهن فیدهنون» آنها دوست می دارند تو کمی مداهنه و مصانعه کنی که آنها هم این کار را بکنند، یعنی تو امتیاز بدهی و آنها هم بدهند، آماده اند برای امتیاز دادن اما به شرط اینکه تو هم امتیاز بدهی.
خداوند به پیامبر خود می فرماید: «و لا تطع کل حلاف مهین»؛ «و هیچ سوگند پیشه فرومایه را اطاعت نکن» (قلم/ 10) عطف است به دو آیه قبل که «فلا تطع المکذبین». آن آیه این بود که این تکذیب کنندگان، این مردمی که دعوتت را راستین نمی دانند، به دلیل اینکه آنها دعوتت را راستین نمی دانند آنها را اطاعت مکن. مقصود از "اطاعت مکن" به قرینه آیه بعدی و به اتفاق مفسرین این است که با آنها توافق نکن، یعنی به توافقی که آنها پیشنهاد می کنند، تن نده. اینکه کسی به کس دیگر که او دعوی و برنامه ای دارد پیشنهاد توافق و تصالح می کند بر اساس اینکه کمی در حرفهایت تخفیف بده، ما هم در حرفهای خودمان تخفیف می دهیم، یک جوری با هم کنار می آییم، قرآن اساسا تن دادن به چنین توافقی را "اطاعت" می نامد (کلمه خشنی است) یعنی چنین به توافق رسیدن در واقع نوعی مطیع شدن، فرمان آنها را اطاعت کردن و تسلیم آنها شدن است، کانه کسی که جز اطاعت خدا اطاعت کسی را نمی پذیرد در واقع اطاعت آنها را پذیرفته است.
آیه بعد از آن آیه «ودوا لو تدهن فیدهنون» موضوع اطاعت یا موضوع این موافقت و توافق را روشن می کند. موضوعش ادهان است، ادهان دو طرفی، یعنی سهل گیری دو طرفی، تو هم کمی در حرفهایت سهل بگیر، ما هم کمی در حرفهایمان سهل می گیریم (تساهل). اصطلاحی امروز پیدا شده است، اسمش را گذاشته اند "تسامح". تسامح در مورد خودش نسبتا تعبیر خوبی است. ولی اینها اسمش را گذاشته اند تساهل، تساهل دینی، که از تساهل دینی دفاع می کنند، نقطه مقابل تعصب. به نظرم این لغت را اول بار تقی زاده به این معنی وضع کرد. مقصود از کلمه "ادهان" همین است که تو در بعضی از حرفهایت یک مقدار نرمش و تساهل نشان بده، گذشت نشان بده، ما هم در بعضی از حرفهایمان همین طور، بعد با هم کنار می آییم. این را قرآن به شدت نفی کرد که فرمود: «فلا تطع المکذبین ودوا لو تدهن یدهنون».
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 8- صفحه 256 تا 258 و 260-259
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها