شگفت نبودن زنده شدن مردگان از نظر روایات

فارسی 3654 نمایش |

احمد بن محمد ابی عبدالله برقی در کتاب «محاسن» روایت کرده است از حضرت ابوجعفر (ع) که فرمود: «العجب کل العجب للشآک فی قدرة الله، و هو یری خلق الله. و العجب کل العجب للمکذب بالنشأة الاخری، و هو یری النشأة الاولی. و العجب کل العجب للمصدق بدار الخلود، و هو یعمل لدار الغرور. و العجب کل العجب للمختال الفخور الذی خلق من نطفة ثم یصیر جیفة، و هو فیما بین ذلک لا یدری کیف یصنع؛ تمام مراتب تعجب از کسی است که در قدرت خدا شک دارد، در حالی که خلق خدا را می بیند. و تمام مراتب تعجب از کسی است که عالم آخرت را دروغ می پندارد، در حالی که عالم دنیا را می بیند. و تمام مراتب تعجب از کسی است که آخرت را تصدیق دارد، و او برای عالم دنیا کار میکند. و تمام مراتب تعجب از کسی است که اهل خدعه و تکبر و خودپسندی است، و اول خلقتش از نطفه بوده و در عاقبت جیفه و مردار می شود؛ و در این بین نمی داند چه بکند.» (محاسن برقی، ص 242)
و نظیر این روایت را با مختصر اختلافی در الفاظ از علی بن حکم از هشام بن سالم از ابوحمزه ثمالی از حضرت سجاد (ع) روایت می کند، با زیادی یک فقره دیگر و آن این است که: «و العجب کل العجب لمن أنکر الموت، و هو یری من یموت کل یوم و لیلة؛ و تمام مراتب تعجب از کسی است که مردن را انکار می کند، و او هر روز و شب می بیند افرادی را که می میرند و جان می دهند.» «نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین؛ مائیم که مرگ را میان شما رقم زده ایم و ما ناتوان نیستیم.» (واقعه/ 60) این موت به شما خواهد رسید، چون موت موجب کمال شماست، «علی أن نبدل أمثـالکم؛ بر این که امثالتان را به جای شما قرار دهیم.» (واقعه/ 61) چون شما را باید تغییر دهیم! در یک درجه شما را نگاه نمی داریم! شما را از این کلاس به آن کلاس، و از آن کلاس به کلاس دیگر می بریم! مرگ، عبوری است برای شما، و موجب تکامل شماست! اگر بخواهیم شما را در دنیا همیشه نگه داریم، این موجب فساد شماست! موجب توقف و اضمحلال شماست! پس شما را تغییر می دهیم و لباسهائی عوض می کنیم، و می بریم جلو، تا اینکه می رسانیم به جائی که: «و ننشئکم فی ما لا تعلمون؛ و شما را در جهان دیگری که نمی دانید بازآفرینیم.» (واقعه/ 61) به جائی که اصلا نمی دانید چه خواهید شد! به آن، خلقت شما را مبدل می نمائیم؛ و در اینجا بسی اسرار است، ولی انسان غافل چنین می پندارد که مرگ یعنی انعدام؛ چون تصور می کند که وجود او همین بدن است و تمام مراتب وجودی او منحصر شده در بدن؛ و بدن هم که در زیر زمین می رود و می پوسد، پس دیگر هیچ خبری نیست.

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 6 صفحه 45- 47

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد