شرایط توبه در کلام علی علیه السلام
فارسی 3602 نمایش |شرط اول اینست که حقوق مردم، حق الناس را باید برگردانی. خدا عادل است، از حقوق بندگانش نمی گذرد. یعنی چه؟ مال مردم را خورده ای؟ باید یا آن مال را برگردانی به صاحبش یا لااقل او را راضی بکنی. از مردم غیبت کرده ای؟ باید استرضا بکنی، بروی خودت را بشکنی، بگوئی آقا من از تو غیبت کرده ام، خواهش می کنم از من راضی باش. جریانی من خودم دارم که نمی دانم گفتنش درست است یا نه؟ طلبه بودم. در ایام طلبگی هم البته کمتر از جاهای دیگر، ولی خوب اتفاق می افتد که انسان می نشیند در یک مجلسی، عده ای از این آقا و آن آقا غیبت می کنند. یک وقت هم می بینی خود انسان گرفتار می شود. خدا رحمت کند مرحوم آیة الله العظمی آقای...رضوان الله علیه را، من یک دفعه در شرایطی قرار گرفتم و با اشخاصی محشور بودم که این مرد که حق استادی به گردن من داشت و من سالها خدمت ایشان درس خوانده بودم، و حتی در درس ایشان در یک مسابقه عمومی از ایشان جائزه گرفته بودم، مورد غیبت واقع شد. یک وقت احساس کردم که این درست نیست من چرا در چنین شرایطی قرار گرفتم؟ ایشان در یک تابستانی به عبدالعظیم حسنی تشریف آورده بودند. یک روز بعد ازظهری بود رفتم درب خانه ایشان را زدم، گفتم بگوئید فلانی است. ایشان در اندرون بودند، اجازه دادند. یادم هست که رفتم داخل، کلاهی بر سر ایشان بود و بر بالشتی تکیه کرده بودند (پیرمرد و مریض بود، دو سه سال قبل از فوت ایشان بود)، گفتم آقا آمده ام مطلبی را به شما عرض کنم. فرمود چیست؟ گفتم من از شما غیبت کرده ام ولی البته کم، اما غیبت نسبتا زیادی شنیده ام، و من از این کار پشیمانم که چرا در جلسه ای که از شما غیبت می کردند حاضر شدم و شنیدم و چرا احیانا به دهان خودم هم غیبت شما آمد و من چون تصمیم دارم که دیگر هرگز از شما غیبت نکنم و هرگز هم غیبت شما را از کسی استماع نکنم، آمده ام به خود شما عرض بکنم که مرا ببخشید از من بگذرید. از مرد با بزرگواری ای که داشت به من گفت: غیبت کردن از امثال ما دو جور است، یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام یگانه مکتب انسانیت است و یک وقت به شخص ما مربوط می شود (من دانستم مقصود ایشان چیست)، نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نکردم که به اسلام توهین بشود، هر چه بوده مربوط به شخص خودتان است. گفت من گذشتم. انسان اگر می خواهد توبه کند باید حقوق و دیون مردم را بپردازد. آن کسی که زکات به او تعلق گرفته و نداده، حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن کسی که خمس به گردنش است و نداده حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن کسی که به رشوه خورده است باید به صاحبش بر گرداند. هر کسی از راه حرامی مال به دست آورده باید بر گرداند. اگر جنایتی بر کسی وارد کرده است، باید او را استرضا کند. همین طوری که نمی توان گفت توبه! امام علی (ع) فرمود: شرط توبه این است که حقوق مردم را بپردازی. مثلا مال مردم را خورده ای و حالا هیچ چیز نداری که بدهی و در یک شرایطی هم هستی که به او دسترسی نداری، مثلا او مرده است. در اینجا استغفار کن، برایش طلب مغفرت کن، خدا انشاء الله او را راضی می کند.
شرط دوم (قبول) توبه این است که حقوق الهی را ادا کنی. حق الهی یعنی چه؟ مثلا روزه، حق الله است، روزه مال خداست. روزه هایی را که خورده ای باید قضا بکنی. نمازهائی را که ترک کرده ای باید قضایش را بجا بیاوری. مستطیع بوده ای و حج نرفته ای. حجت را باید انجام بدهی، اینها شوخی نیست. در مساله حج وارد است که اگر کسی مستطیع بشود و هیچ عذر شرعی نداشته باشد یعنی استطاعت طبیعی داشته باشد و از نظر راه مانعی نباشد، استطاعت مالی داشته باشد و امکانات ثروتش به او اجازه بدهد، استطاعت بدنی داشته باشد و مریض نباشد که قدرت رفتن نداشتن باشد، و در عین حال به حج نرود و نرود تا بمیرد، چنین کسی هنگام مردن، مسلمان از دنیا نخواهد رفت. فرشتگان الهی می آیند و به او می گویند: «مت ان شئت یهودیا و ان شئت نصرانیا»، تو که این رکن اسلامی را به جا نیاورده ای، حالا مخیر هستی، می خواهی یهودی بمیر، می خواهی نصرانی بمیر، تو دیگر نمی توانی مسلمان بمیری. چطور می شود انسان مسلمان باشد و نماز نخواند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 73-72
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها