روشن بودن مراد و فهم قرآن
فارسی 3642 نمایش |قرآن مجید که از سنخ کلام است مانند سایر کلامهای معمولی از معنی مراد خود کشف میکند و هرگز در دلالت خود گنگ نیست و از خارج نیز دلیلی وجود ندارد که مراد تحت اللفظی قرآن جز آنست که از لفظ عربیش فهمیده میشود. اما اینکه خودش در دلالت خود گنگ نیست زیرا هر کس به لغت آشنائی داشته باشد از جملات آیات کریمه معنی آنها را آشکار میفهمد چنانکه از جملات هر کلام عربی دیگر معنی میفهمد. علاوه بر این به آیات بسیاری از قرآن برمیخوریم که در آنها طائفه خاصی را مانند بنی اسرائیل و مومنین و کفار و گاهی عموم مردم را متعلق خطاب قرار داده مقاصد خود را به ایشان القاء میکند یا با آنان به احتجاج میپردازد یا به مقام تحدی برآمده از ایشان میخواهد که اگر شک و تردید دارند در اینکه قرآن کلام خدا است مثل آن را بیاورند و بدیهی است که تکلم با مردم با الفاظی که خاصیت تفهیم را واجد نیست معنی ندارد و همچنین تکلیف مردم به آوردن مثل چیزی که معنی محصلی از آن فهمیده نمیشود قابل قبول نیست.
علاوه بر این خدای متعال میفرماید: «افلا بتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؛ آیا قرآن را تدبر -پیگیری آیات با تامل- نمیکنند یا به دلهائی قفلهاشان زده شده» (محمد/ 24) و میفرماید: «افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا؛ آيا در (معانى) قرآن نمى انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى يافتند» (نساء/ 82). دلالت آیه ها بر اینکه قرآن تدبر را که خاصیت تفهم را دارد می پذیرد و همچنین تدبر اختلافات آیات را که در نظر سطحی و ابتدائی پیش میآید حل میکند روشن است و بدیهی است که اگر آیات در معانی خودشان ظهوری نداشتند تامل و تدبر در آنها و همچنین حل اختلافات صوری آنها بواسطه تامل و تدبر معنی نداشت.
و اما اینکه راجع به نفی حجیت ظواهر قرآن دلیلی از خارج نیست زیرا چنین دلیلی وجود ندارد. جز اینکه برخی گفته اند در فهم مرادات قرآن به بیان تنها پیغمبر اکرم (ص) یا به بیان آنحضرت و بیان اهل بیت گرامش باید رجوع کرد. ولی این سخن قابل قبول نیست زیرا حجیت بیان پیعمبر اکرم (ص) و امامان اهل بیت (ع) را تازه از قرآن باید استخراج کرد و بنابراین چگونه متصور است که حجیت دلالت قرآن به بیان ایشان متوقف باشد بلکه در اثبات اصل رسالت و امامت باید به دامن قرآن که سند نبوت است چنگ زد. و البته آنچه گفته شد منافات ندارد با اینکه پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت (ع) عهده دار بیان جزئیات قوانین و تفاصیل احکام شریعت -که از ظواهر قرآن مجید بدست نمیآید- بوده اند.
و همچنین سمت معلمی معارف کتاب را داشته اند چنانکه از آیات ذیل در میآید: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم؛ و فرو فرستادیم بتو ذکر -قرآن- را برای اینکه آنچه را به مردم نازل شده برایشان بیان و روشن کنی» (نحل/ 44). «و ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا؛ آنچه را پیغمبر برای شما آورد یعنی امر کرد بگیرید و بپذیرید و آنچه از آن نهی کرد خودداری کنید» (حشر/ 7). «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله؛ ما هیچ پیغمبری را نفرستادیم مگر برای اینکه باذن خدا اطاعتش کنند» (نساء/ 64). «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛ خدا است آنکه در میان جماعت امی از خودشان پیامبری برانگیخت که آیات خدا را بر ایشان تلاوت میکند و آنان را تزکیه مینماید، و برایشان کتاب و حکمت را تعلیم میدهد» (جمعه/ 2). بموجب این آیات پیغمبر اکرم (ص) مبین جزئیات و تفاصیل شریعت و معلم الهی قرآن مجید میباشد و بموجب حدیث متواتر ثقلین پیغمبر اکرم ائمه اهل بیت را در سمتهای نامبرده جانشینان خود قرار داده است. و این مطلب منافات ندارد با اینکه دیگران نیز با اعمال سلیقه ای که از معلمین حقیقی یاد گرفته اند مراد قرآن مجید را از ظواهر آیاتش بفهمند.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبائی- قرآن در اسلام- صفحه 1820
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها