نقش حاکم اسلامی در تطبیق احکام شرعی با نیازهای زمان
فارسی 4271 نمایش |سؤال: مالیات اسلامی زکات است و مواردش هم مشخص است که به قول یکی از رفقا: "فقها اتل را ول کردند، شتر را گرفتند." آیا با توجه به پیشرفت زمان و علم و تکنیک و اقتصاد، درست است که زکات به همین صورت باقی بماند و تغییری در آن ایجاد نشود؟
شهید مطهری پاسخ می دهند: من چندین سال است که روی این موضوع فکر و کار کرده ام، متاسفانه یادداشت هایم الان در مشهد است. این مثالی که طرح شد مثال تازه ای نیست اینجا از نظر عقلی کمی نارسایی وجود دارد شما می گویید "مالیات اسلام، زکات است" اسلام گفته "زکات" کجای اسلام گفته "زکات مالیات است"؟ شما چه می دانید که اسلام زکات را به عنوان مالیات وضع کرده است؟ بعد می گویید چون آن را به عنوان مالیات وضع کرده، چرا بر نه چیز وضع کرده و مثلا بر اتومبیل وضع نکرده است؟
زکات مالیات نیست زکات در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود می آورد، آن هم طبیعت سهل و ساده، یعنی انسان بالنسبه کار کمی انجام می دهد و طبیعت کار بیشتر را انجام می دهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان می گذارد مثل گندم که انسان به وجود می آورد، در قسمت کمی فکر و عمل او دخالت دارد، قسمت بیشتر فعالیت طبیعت است.
لذا اسلام به انسان می گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می کنی، مقداری از آن را باید در راه های دیگری بدهی. اینجا اگر چیزی با زکات قابل قیاس باشد، موارد دیگری مثال برنج است: چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟ این مساله در سابق هم مطرح بوده. در جواب گفته اند: آن سادگی که در موارد زکات هست، در برنج نیست، یعنی به آن سادگی که گندم به دست می آید برنج به دست نمی آید، برنج کار زیادی می برد، و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیارت می گذارد، به دیگران بدهی.
مساله مالیات موضوع دیگری است. آن، امر ثابتی نیست، امری متغیر و از اختیارات حکومتی است. اسلام که نگفته فقط به عنوان زکات بگیرید و به غیر از عنوان زکات حق ندارید چیزی از مردم بگیرید وضع مالیات از اختیارات حاکم شرعی است، او در هر زمانی می تواند برای هر چیزی (اتومبیل، غیر اتومبیل، هر چه باشد) بر طبق مصلحتی که ایجاب می کند، مالیات وضع کند این ربطی به زکات ندارد.
بنابراین این دو را نباید با همدیگر مقایسه کرد که زکات، مالیات اسلام است و در غیر این موارد هم زکاتی نیست، پس در غیر این موارد مالیاتی نیست، پس اسلام چگونه می تواند با این زکات ها کشور را اداره کند؟
اختیارات وسیع حاکم شرعی
تازه در مورد زکات هم این مساله مطرح است که آیا حکومت اسلامی می تواند چیز دیگری را (ولو به نام زکات) وضع کند یا نه؟ بله می تواند امیرالمؤمنین (ع) در زمان حکومتشان برای اسب زکات وضع کردند، و این از مسلمات است. فقهای بعد دو جور استنباط کردند: بعضی گفتند زکات اسب مطلقا مستحب است و امیرالمؤمنین آن را (به طور) مستحب گرفته اند ولی دیگران جور دیگر استنباط کردند. گفتند: وضعیت اسب و اسب داری جوری بود که امیرالمؤمنین به حسب مصلحت آن زمان از اختیاراتی که به عنوان یک ولی امر شرعی داشتند، استفاده کردند و زکات اسب را وضع کردند، ممکن است زمان دیگری مشابه زمان ایشان باشد که باز زکات اسب واجب می شود، و ممکن است تغییر کند و زکات اسب واجب نباشد.
پس حتی حاکم شرعی می تواند در موارد مخصوصی چیزهای دیگری را هم مشمول زکات کند. اگر ما آن نه چیز را به عنوان اصول ثابت قبول بکنیم (که بعضی ها در همانش هم تردید دارند) معنایش این است که آن نه چیز به هر حال در همه زمانها زکات دارد و حاکم اسلامی نمی تواند آن را کم و زیاد کند، آن ثابت است و غیر آن در اختیار حاکم اسلامی یعنی در اختیار مصالح اسلامی است. اگر مصلحت ایجاب کرد برای اتومبیل هم به قول شما زکات وضع می کند، در صورتی که اتومبیل از آن نوع نیست، یا برای محصول دیگری مثلا چغندر قند، ولی آن در اختیار حاکم اسلامی است و ما بعد یکی از عواملی که کار انطباق اسلام با مقتضیات زمان و به عبارت بهتر یا نیازمندیهای زمان را آسان می کند، اختیارات بسیار وسیعی است که خود اسلام به حاکم شرعی داده دلیلش خود کارهای پیغمبر است.
پیغمبر اکرم (ص) بسیاری از کارها را به حکم اختیاراتی که به او (به عنوان صاحب مسلمین) داده شده، انجام می داد و لهذا خیلی چیزها را در فواصل مختلف نهی می کرد، امر می کرد، باز نهی می کرد و باز امر می کرد، اختیار داشت، هیچکس هم نمی گفت که این "نسخ" است مثل مساله متعه. به اتفاق شیعه و سنی پیغمبر در زمان خودش متعه را یک جا اجازه داد، یک جا منع کرد، باز یک جا اجازه داد، یک جا منع کرد.
سنی ها هم این را قبول دارند دلیلش این است که اصل این کار جایز است ولی حاکم یک جا می تواند اجازه بدهد که انجام بدهید، یک جا هم بگوید انجام ندهید یک جا مورد احتیاج بوده، اجازه داده، جای دیگر احتیاج نبوده، صرف شهوترانی بوده، پیغمبر اجازه نداده است.
پس موضوع اختیارات وسیع حاکم، راهی است که اسلام در بطن خودش قرار داده برای آسان بودن انطباق با نیازهای واقعی، نه با پسندها که همیشه این دو با هم اشتباه می شوند و ما به غلط پسند زمان را مقیاس می گیریم دینی که با پسند مردم بخواهد انطباق پیدا کند دین نیست، همان «لو اتبع الحق اهوائهم؛ اگر از هوس های آنها پیروی می کرد.» (مؤمنون/ 71) است دین آمده که پسندها را بر اساس نیازها با دستورات خود تطبیق دهد ولی خودش هم باید با نیازهای واقعی و فطری هماهنگ باشد.
برای جلوگیری از این نوع تصادفها و تضادها چه فکری در اسلام شده است؟
راهش روشن است وقتی که ما می گوییم "عقل"، معنایش این نیست که هر کسی بنشیند با خودش خیالی بکند و بعد بگوید: "عقل من این جور حکم می کند"، همان طور که در سایر مسائل می بینید یک چیزی متد علمی دارد، روی متد علمی باید عمل بشود وگرنه اشکالاتی به وجود می آید من دستور آن راهی را که در اسلام وجود دارد عرض می کنم و به راهی که عمل می شود (و ناقص هم هست) کاری ندارم.
مثالی عرض می کنم: می خواهم بگویم نقصی است که در دستگاه ما (هم روحانیت و هم غیر روحانیت ما) وجود دارد. مرحوم آقای بروجردی فتوایی داشت در آنچه که معروف است به "لباس مشکوک" مقصود این است که چیزهایی هست که نمی شود در نماز همراه انسان باشد، یعنی نمی شود چیزی که از اجزای حیوان حرام گوشت است، در نماز با انسان باشد، مثلا اگر در بدن انسان موی گربه باشد، نماز درست نیست مساله دیگر اینکه اگر چیزی را ما نمی دانیم از چه ساخته شده، حیوانی است یا غیر حیوانی، و اگر حیوانی است آیا از حیوان حرام گوشت است یا حلال گوشت، اینجا تکلیف چیست؟ اغلب علما فتوایشان این است که وقتی نمی دانیم، مانعی ندارد.
آیت الله بروجردی فتوایشان بر احتیاط بود، می گفتند اگر نمی دانیم باید احتیاط کرد، خودش هم احتیاط می کرد ایشان دندان عاریه داشت وقت نماز که می شد آن را بر می داشت پرسیدند: "آقا چرا دندان را بر می دارید؟" معلوم شد بر مبنای همین (فتوا عمل می کنند)، گفتند: "من نمی دانم دندان را از چه می سازند، ماده ای که این دندان را می سازند چیست؟" از یک پزشک پرسیده بود که حیوانی است یا غیر حیوانی؟ او گفته بود داخلش حیوانی قاطی دارد بعد، از کسانی دیگر پرسیدند، بالاخره گفتند: "اینهمه که ما از افراد پرسیدیم آخرش نفهمیدیم که این حیوانی است یا غیر حیوانی".
مطلب، خیلی معمایی نیست که باید مثلا در آمریکا آن را حل کرده باشند. همه دندانپزشک ها و دندانسازها می دانند که اینها را از چه می سازند حال یا تحقیق آقای بروجردی کافی نبوده و یا افرادی که ایشان به آنها مراجعه کرده اند معلومات کافی نداشته اند، به هر حال ایراد به سیستم اسلامی نیست.
اساسا وظیفه مجتهد هم نیست که فتوا بدهد نماز خواندن با دندان مصنوعی جایز است یا جایز نیست مجتهد باید فتوا بدهد که "نماز با اجزای حیوان غیر ماکول اللحم جایز نیست." بعد اگر از همان مجتهد سؤال کنند که "آقا نماز خواندن با دندان مصنوعی چطور است؟" باید بگوید "برو از متخصصین بپرس که آیا در این، از اجزای حیوان غیر ماکول الحم وجود دارد یا نه؟ اگر گفتند وجود دارد، نخوان، اگر گفتند وجود ندارد، بخوان" این دیگر وظیفه مجتهد نیست.
اگر هم مجتهد فتوا بدهد، در این جهت مقلد متخصص است اگر مجتهد یک روز بگوید که جایز است، از متخصصهایی تقلید کرده که گفته اند "در آن چنین چیزی نیست".
مساله الکل صنعتی هم همین است اصلا این مساله به مجتهدین مربوط نیست حکم اسلام این است که خوردن هر مایع مست کننده ای حرام است و اکثر معتقدند که نجس هم هست حال فلان مجتهد فتوا می دهد که "هر مایع مست کننده ای خوردنش حرام است و نجس هم هست" آیا الکل صنعتی، مایع قابل شرب و مست کننده هست یا نیست؟
تشخیص این با فقیه نیست، با دیگران است اینجا اگر می بینید فتواها مختلف است، در واقع مختلف نیست، مجتهدی که گزارشهای رسیده به او این است که الکل صنعتی با الکل غیر صنعتی هیچ فرق نمی کند، خصوصیاتش همان است و عین همند، گفته: "نجس و حرام است"، آن دیگری که به او گزارش رسیده که "این یک چیز دیگر و موضوع دیگری است، قابل شرب و مست کننده و نیست" چیز دیگری گفته.
به هر حال اینها به مجتهد مربوط نیست، وظیفه متخصصین است در هر صورت اگر نقصی باشد، نقص در کار اسلام نیست، در کار مجتهدین است و الا کار بسیار ساده ای است، عده ای باشند که (مجتهدین در این گونه موارد) از آن عده تحقیق کنند.
منـابـع
مرتضی مطهری- اسلام و نیازهای زمان- جلد 2 صفحه 43-47
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها