خوزستان

فارسی 9699 نمایش |

استان خوزستان با مساحت ۶۴۲۳۶ کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران و در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قرار دارد این استان از شمال به استان لرستان و از شمال شرقی به استان اصفهان از شمال غربی به استان ایلام از شرق و جنوب شرقی به استان چهارمحال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد و از جنوب به خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود می شود.
استان خوزستان دارای ۱۶ شهرستان و ۲۹ شهر و ۳۶ بخش و ۱۱۲ دهستان و ۳۸۸۰ آبادی مسکونی و ۲۵۱۴ آبادی غیر مسکونی می باشد این استان با جمعیت ۳۷۴۶۷۷۲ نفر دارای ۶۴۴۰۴۰ خانوار می باشد.

اقتصاد و منابع طبیعی
نفت و گاز مهم ترین منابع طبیعی کشور برای اولین بار در این استان و در شهر مسجد سلیمان قریب به ۸۰ سال پیش کشف و استخراج شد، از آن موقع تا کنون حوزه های نفتی فراوانی در این استان کشف و مورد بهره برداری قرار گرفته است که از مهم ترین آنها حوزه های نفتی اهواز می باشند پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و ماهشهر و ... از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان می باشد.

رودخانه کارون به همراه رودخانه های دز و کرخه و اروند و گتوند این استان را یکی از مساعدترین استان ها برای اجرای طرح های کشاورزی نموده است و هم اکنون بزرگ ترین طرح تولید نیشکر و صنایع جانبی آن در این استان در حال انجام است ارتباط این استان به آبهای آزاد از طریق بندرهای آبادان و خرمشهر امکان دیگری از این استان برای تجارت آزاد می باشد. گرچه جنگ ایران و عراق به این بندرها صدمه های فراوانی وارد کرد اما این بندرها به تدریج به دنبال رسیدن به اوج فعالیت های خود هستند. خوزستان در هشت سال جنگ میان ایران و عراق اصلی ترین صحنه های کارزار به شمار می آمد. از اروندکنار تا آبادان، از خرمشهر و شلمچه تا دشت آزادگان و... همه در آماج مستقیم حمله عراق قرار گرفته بود. از طرف دیگر همه شهرهای استان یا در معرض حمله هواپیماهای جنگی قرار داشتند و یا در معرض حمله موشک های غول آسا.

تاریخ
خوزستان یا «شکرستان» از دیرباز مهد تمدن و فرهنگ بوده و قابلیت های سرشاری در این زمینه داشته که تاریخ، گواه صادقی بر این مدعاست. درباره واژه «خوزستان»، معانی و تعابیر فراوانی وجود دارد که قدمت و دیرینگی این خطه را آشکار می سازد. خوزی ها قوم اولیه ساکن این سرزمین بودند و با ایلامیان همتبار بودند.
«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه.ق در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیله ای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا می کنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژه ای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست می داده است.
«خوزستان» در دوران باستان، به ویژه، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می شد: بخش های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمین های باصفا و کوهستان ها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه ای سرسبز و پرآب بوده که به قاره ای کوچک و مستعد می مانست. بخش های جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میان رودان» عراق کنونی بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
«استرابون» جغرافی دان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگه های جهان می داند. زیرا رودخانه های زیادی این دشت را آبیاری می کرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر می ساخته است. شاید بر همین اساس بوده که عده ای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی "جایی با آب های فراوان" است.

در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمده است که به نظر می آید، برگرفته از زبان پهلوی با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «لفظ لری بختیاری» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره می گیرند. بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافته است. در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد»، «هورمزد» و «اوشمند»، «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفته اند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز می نوشته اند.

از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه می داند. «اهواز» محرف واژه «اواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بوده است. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بوده است. در سال 1303 در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به مدت یکسال به دزفول و سپس به اهواز منتقل شد و تا کنون نیز اهواز است.
درباره آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم» تألیف «ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیت المقدس آمده است: «شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهم تر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن می چرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفته اند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد. و درباره اش گفته اند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما می باشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر و شام می برند، مردمش با خوشی عمر می گذرانند.»
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی می خوانیم: «سرانجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت و کوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است. این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهر های قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول ماننده بغداد و حله جسری از کشتی های کوچک درست کرده اند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بی مانند می باشد.»
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این خطه ارزشمند می باشد که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده است. این دانشگاه را نسطوریان مسیحی عراقی به نام خانواده بختیشوع ایجاد کردند. پزشکان برجسته و نام آوری که به مداوای بیماران و تدریس دانشجویان رشته پزشکی در این دانشگاه مشغول بوده اند. این دانشگاه طب که به دستور شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م) بنیان نهاده شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. علما، دانشمندان و شاعران بزرگی همچون: ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبدالله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران عرب زبان شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته اند و زبان به مقاومت گشوده اند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی می کرده اند.

آیین ها و مردم
استان خوزستان از تیره های گوناگون انسانی را در بر می گیرد. همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان دارای مذهب شیعه می باشند ولی از دیرباز پیروان دیگر آیین ها نیز در این استان زیسته اند و می زیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین (در خوزستان به آنها صُبّی می گویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند. جمعیت شهرهای بزرگ کل استان آمیزه ای از بختیاری، شوشتری، دزفولی، مهاجران گوناگون از سراسر ایران و ایرانیان عرب است. همچنین پیروان آیینهای کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی می کنند که با گذشت انقلاب 57 سال ها از شمارشان کاسته می شود. در شهر آبادان شماری از ارمنیان می زیند. این گروه تا پیش از انقلاب جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان و اهواز می زیند. همچنین گروهی از پیروان آیین بهایی در این استان زندگی می کنند. پیروان دیگر آیین ها و مردمان دیگری نیز در اینجا می زیسته اند که امروزه به جا نمانده اند.
از خوزیان باستان که در پی تازش عرب ها به ایران از میان رفتند که بگذریم تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیین های هندو و سیک و ... نیز در بخش های صنعتی این استان می زیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهرهایی چون آبادان به جا مانده است.

منـابـع

ویکی پدیا

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها