یعقوب ابن کلس
English فارسی 8611 نمایش |ابن کلس، ابوالفرج یعقوب بن یوسف بن ابراهیم بن هارون بن کلس، از دیوانیان دوران حکومت کافور اخشیدی و المعز لدین الله و وزیر بالله خلیفه فاطمى. ابن کلس در خانوادهای یهودی در بغداد به دنیا آمد. حساب و نوشتن را در همان شهر فرا گرفت، سپس به همراه پدرش به شام کوچ کرد و در رمله ساکن شد. در این شهر به عنوان وکیل (نماینده خرید) بازرگانان مشغول کار گردید و پس از مدتى، با اموالى که نزد او گرد آمده بود، به مصر گریخت و برای کافور اخشیدی به تجارت پرداخت. ابن کلس در مصر از سوی کافور مأمور خرید کالاهایى گشت که بهای آنها از درآمد اراضى کشاورزی پرداخت مىشد و همین امر موجب گردید که اطلاعات دقیقى در باب روستاهای مصر و درآمد آنها حاصل نماید و با اظهار لیاقت، توانایى و امانت توجه کافور را جلب کند. به گفته ابن صیرفى، ابن کلس با آگاه کردن کافور از میراث چند تن، از جمله یک یهودی و ارسال ماترک آنها برای او و نیز تظاهر به استغنای طبع توانست مورد وثوق مخدومش قرار گیرد و متصدی دیوان مصر و شام شود. سپس به طمع وزارت، اسلام آورد و به فراگیری قرآن و فقه پرداخت. با این وصف شواهد از پایبندی او به آیین جدید حکایت مىکنند.
با اسلامآوردن ابنکلس موقعیت ابوالفضل جعفر بن فرات معروف به ابن حنزابه وزیر کافور متزلزل و خصومتش با او آغاز شد که پس از مرگ کافور (357ق) علنى گشت. در این زمان با توافقى که به عمل آمد احمد بن على بن اخشید در 11 سالگى جانشین کافور شد و به علت صغر سن، حسین بن عبیدالله بن طغج به نیابت او زمام امور را در دست گرفت. ابن حنزابه که منصب سابق را نیز حفظ کرده بود، به دستگیری دیوانیان عصر کافور از جمله ابن کلس دست یازید و به مصادره اموال آنان اقدام کرد. با پادرمیانى یکى از علویان به نام ابوجعفر مسلم بن عبیدالله حسینى، ابن کلس پس از پرداخت 500 ،4 دینار، از بند ابن حنزابه رهایى یافت و با کمک برادرش مخفیانه از مصر عازم قلمرو ابوتمیم معد ملقب به المعز لدین الله فاطمى در مغرب شد. گرچه اخبار منابع شامى و مصری، به ویژه ابن تغری بردی - مبنى بر این که ابن کلس با پیوستن به المعز او را به فتح مصر تحریک کرد و از این رو نقش مهمى در پیدایش خلافت فاطمیان ایفا نمود - با اقبال محققان مواجه شده است، ولى روایت مذکور جای تردید بسیار دارد.
زیرا به تصریح ابن خلکان المعز خود پس از آگاهى از مرگ کافور در صدد فتح مصر بود، در همین زمان لشکریان مصر نیز به علت عدم دریافت مستمری و پاداش از ابن حنزابه ناراضى و با مکاتبات خود المعز را به تصرف مصر تشویق کرده بودند. المعز هم سپاهى به فرماندهى جوهر صقلى برای فتح آن دیار اعزام نمود. ابن کلس به هنگام گریز به مغرب در بین راه با لشکر مذکور مواجه شد و با ایشان به مصر بازگشت و به هنگام فتح مصر در 358 ق در کنار جوهر بود. پس از استقرار جوهر در مصر، ابن کلس یک بار دیگر عازم مغرب شد و در آنجا به خدمت المعز درآمد و تا 362 ق که به همراه او به مصر بازگشت، در مغرب به سر برد و در طول این مدت توجه المعز را جلب کرد. آنچه منابع شامى در باب نقش اطرافیان یهودی المعز در ترقى ابن کلس ذکر کردهاند، به همین دوره باز مىگردد. به دنبال عزل جوهر از تصدی مالیه (محرم 363) المعز، ابن کلس و عسلوج بن حسن و نهاجى را مأمور اصلاح امور مالى کرد. تدابیر او و عسلوج موجب افزایش بىسابقه درآمد و تثبیت بهای دینار معزی به زیان دینار عباسیان در مصر شد.
با مرگ المعز (ربیع الاخر 365/ دسامبر 975) پسرش ابومنصور نزار ملقب به العزیز بالله در شرایطى جانشین او گشت که با استیلای الپتکین ترک، سردار شورشى عزالدوله بختیار دیلمى، بر دمشق (364ق) اقتدار فاطمیان در شرق به شدت متزلزل شده بود. به پیشنهاد ابن کلس، العزیز سپاهى به فرماندهى جوهر برای فتح دمشق فرستاد. اتحاد الپتکین و قرامطه احناء با وجود پیروزیهای نخستین سودی نبخشید و العزیز در محرم 367 موفق به شکست الپتکین و جلب قرامطه شد. ظاهرا ابن کلس در این موفقیت نقش مهمى ایفا نمود، زیرا در آغاز محرم همین سال از سوی العزیز به وزارت منصوب گردید. بدین ترتیب منصب وزارت در دستگاه خلافت فاطمیان پدیدار شد و ابن کلس نخستین وزیر این سلسله گشت و در رمضان 368/ آوریل 797 از العزیز لقب «الوزیر الاجل» و اموال فراوان دریافت کرد و در راه اعتلای سیاسى و فرهنگى قلمرو فاطمیان کوشش بسیار نمود.
نظر به مجاورت آل بویه، حمدانیان حلب و روم شرقى با شام و فلسطین، استقرار حاکمیت العزیز بر منطقه مذکور اهمیت بسیار داشت. در آغاز وزارت ابن کلس، ابو تغلب غضنفر بن ناصرالدوله حمدانى که پس از شکست از عضدالدوله دیلمى به قلمرو فاطمیان گریخته بود، بر سر حکومت دمشق با قسام جانشین الپتکین درگیر بود. با حیله ابن کلس، ابوتغلب در جنگ با مفرج بن دغفل بن جراح - رئیس قبیله طى که در فلسطین مستقر بود - به قتل رسید و کمى بعد دست قسام نیز از دمشق کوتاه شد (370ق). حاصل کشمکشهای این دوران افزایش قدرت مفرج دغفل بود که از العزیز اطاعت چندانى نداشت. اصول سیاست ابن کلس در قبال شامات را در نصایحى که به وقت مرگ به العزیز کرد، مىتوان یافت: «تا زمانى که روم با تو در صلح است با او در صلح باش. از حمدانیان حلب به خطبه و سکه قناعت کن و هرگاه فرصت نابودی مفرج بن دغفل فراهم آمد، آن را از دست مده.»
این اصول را خود ابن کلس در دوران وزارت به کار بست و هم از این رو بود که میان فاطمیان و روم شرقى در شام برخوردی پیش نیامد و بکجور، عامل ناراحتى حمدانیان در حمص به رغم پیوستن به العزیز نتوانست به حکومت دمشق دست یابد. ابن کلس برای نابودی مفرج بن دغفل نیز از هیچ کوششى فروگذار نکرد. حیله، تفرقه افکنى و حتى توطئه قتل از جمله ابزارهایى بود که وی در اجرای سیاست خود به کار مىگرفت. اختیاراتى که ابن کلس از العزیز گرفت، نشان مىدهد که وی مىخواست کارها را در نهاد وزارت متمرکز کند. تشکیل دواوین مختلف در محل استقرار وزیر، تضعیف مغربیها که در دوران آغازین خلافت فاطمیان از منصب و قدرت برخوردار بودند، استفاده از مأمورین تازه مسلمان خبرچین، مداخله در امور نظامى و به ویژه قضایى از کوشش او در این راه خبر مىدهد.
رابطه ابنکلس با العزیز، بجز یکبار که عزل کوتاه مدت او را از وزرات در پى داشت (373-374ق)، همواره حسنه بود. علت این عزل را خشم خلیفه فاطمى از قتل الپتکین به دستور ابن کلس ذکر کردهاند. الپتیکن پس از شکست مورد عنایت العزیز قرار گرفته بود و نسبت به ابن کلس سرگرانى مىکرد، ولى به احتمال قوی العزیز برای رضای یاران مغربى خود بدین کار مبادرت نمود. زیرا مغربیان با ابن کلس مخالفت مىورزیدند و حتى در 372ق در دوران آشفتگى ناشى از خشکسالى در پى قتل وزیر برآمدند. وانگهى العزیز، برپایه یک روایت، ابومحمد حسن بن عمار کتامى را که از سران مغربیان بود، جانشین او کرد. اما نابسامانى امور موجب گردید که خلیفه فاطمى بار دیگر وزارت را به ابن کلس واگذار کند و اموال و غلامان بسیار به او ببخشد (374ق). این بار ابن کلس تا پایان عمر منصب خود را حفظ کرد. بىتردید گذشته از توانایى سازماندهى باید محافظهکاری و کوشش ابن کلس در جلب رضای العزیز را از عوامل مهم ابقایش محسوب نمود.
ابن کلس در دوران وزارتش برای افزایش شکوه دربار العزیز اقداماتى به عمل آورد. از جمله مقرر داشت که دستهای از فرماندهان نظامى در موکب خلیفه حرکت نمایند. خود نیز با استفاده از ثروت اعطایى العزیز زندگى پرتجملى در کاخش ترتیب داد و دستهای از غلامان و نظامیان که به علت انتساب به او «الطائفة الوزیریة» نامیده مىشدند، برای خود فراهم آورد و آنان را در ناحیهای از قاهره مستقر ساخت که به «الحارة الوزیریة» موسوم گشت. چون «الطائفة الوزیریة» جهت مقابله با خطرات احتمالى مغربیها سازماندهى شده بود، احتمالا زمان تشکیل آن به سالهای پس از 372ق و به ویژه دوره دوم وزارت او باز مىگردد. اشتغال ابن کلس به امور سیاسى مانع از توجهش به مسائل فرهنگى نشد و گشادهدستى او، گروهى از فقها، علما، اطباء و شعرا را پیرامون وی گرد آورد. ایشان آثار خود را در مجلس وزیر عرضه مىکردند. محمد بن احمد تمیمى طبیب که کتاب مادة البقاء باصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء را برای ابن کلس تألیف کرد و ابوحامد احمد بن محمد انطاکى معروف به ابوالرقعمق شاعر مصری از آن جملهاند. رغیب، دیگر شاعر مصر نیز او را به واسطه گشاده دستیش ستوده است. ابن کلس، گذشته از دانش پروری، خود نیز اهل قلم بود.
از تألیفات او اینهاست:
1. کتاب فى القراءات
2. کتاب فى الادیان، که بعدا آن را مختصر کرد؛
3. کتاب فى آداب رسولالله (ص)؛
4. کتاب فى علم الابدان و صلاحها، در هزار برگ
5. رسالة الوزیریة یا مصنف الوزیر، در فقه اسماعیلیه.
گرچه منابع متقدم این اثر را مجموعه مسموعات ابن کلس از المعز و العزیز ذکر کردهاند، ولى از اظهارات متأخرین اسماعیلیه چنین برمىآید که رساله مذکور با استفاده از آثار قاضى نعمان بن محمد - به ویژه کتاب مشهور دعائم الاسلام - تألیف شده است
6. مناسک الحج در میان آثار مذکور الرسالة الوزیریة از اهمیت ویژهای برخوردار است. به نظر مىرسد که ابن کلس با تألیف و تدریس آن درصدد بوده است که دستگاه خلافت فاطمیان را براساس استنباط شخصى خود از فقه اسماعیلیه سازمان دهد و گذشته از وزارت نقش یک نظریه پرداز را نیز ایفا نماید. وی مىکوشید این کتاب را به راهنمای مردم در اجرای وظایف شرعى ایشان تبدیل کند و گروهى از عالمان را به صدور فتوی از روی آن واداشته بود.
بىتردید مهمترین اقدام فرهنگى ابن کلس را باید کوشش او در تبدیل جامع الازهر به مرکزی علمى دانست. قلقشندی به روایت مسبحى مىنویسد: به درخواست وی، عزیز برای 37 تن از فقها مقرری تعیین کرد و ایشان را در خانههای مجاور الازهر سکنى داد. این افراد حلقه درس خود را در جامع الازهر تشکیل مىدادند. ظاهرا علاقه ابن کلس به علم و علما از اهداف سیاسى خالى نبود. به عنوان مثل او محمد بن عبدالله عتقى را که در کتاب تاریخش از ذکر محاسن امویان و عباسیان خودداری نکرده بود، تنبیه کرد. از میان بناها و آثاری که ابن کلس پدید آورد، مىتوان به «جامع الحاکم» و همچنین 7 باغ در قاهره معروف به «بساتین الوزیر» اشاره کرد. این باغها در قرن 9 ق بخشى از الحارة الوزیریة به شمار مىآمدند.
ارباب رجال و تواریخ، احوال ابن کلس را از دیدگاههای مختلف مورد بحث و بررسى قرار دادهاند. شامیان به زیان و اسماعیلیان به سود او قلم زدهاند. آنچه از مجموع داوریهای نویسندگان مىتوان دریافت این است که وی مردی کاردان، کاربر، زیرک، وفادار به مخدوم و در عین حال جاهطلب بود و برای دستیابى به اهدافش از هیچ کوشش و اقدامى فروگذار نمىکرد. چنین مىنماید که خصلت وفاداری او در زمان حیاتش شهرت داشت. ابن کلس در 62 سالگى بیمار شد و در ذیحجه 38/ فوریه 991 درگذشت. در آخر عمرش العزیز شخصا بر بستر او حاضر شد و پس از مرگ بر جنازهاش نماز گزارد و در فقدان وی اشک ریخت. مراسم کفن و دفن او با شکوه برگذار شد. مرگ او تغییراتى را در تشکیلات دولت در پى آورد و برای مدتى وزارت حذف و منصب «وساطت» و «سفارت» به جای آن پدید آمد که از لحاظ اختیارات در مرتبه پایینتری بود. از بازماندگان ابن کلس درباره دو دختر وی اطلاعاتى در دست است.
منـابـع
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها