معانى كفر در قرآن
فارسی 5584 نمایش |معنای لغوی کفر و مصادیق آن
واژه «کفر» از نظر لغت شناسان عرب یک معنای کلی دارد و آن «پوشاندن» است. معانی دیگر این واژه، مصداقهایی از همین معنای کلی می باشند، از قبیل:
1- کفر در برابر ایمان که به معنای پوشاندن و انکار حقایقی، از قبیل خدا، قیامت، نبوت پیامبران، آیات نازل شده بر پیامبران و... است.
2- کفران نعمت در برابر شکر نعمت، که به معنای نادیده گرفتن نعمت است.
3- کافر به معنای شب، که پرده سیاه و ظلمت را بر همه اشیا می افکند.
4- کفر به معنای کشاورزی، و کافر؛ یعنی کشاورز، که بذر را در زمین پنهان می کند.
5- کفر به معنای پوشیدن زره جنگی که سربازان بدن خویش را با آن می پوشانند.
بسیاری از لغت شناسان بزرگ عرب این معانی را مصادیقی از همان معنای کلی دانسته اند، از قبیل راغب در «مفردات»، ابن فارسی در «معجم مقاییس اللغة»، ابن منظور در «لسان العرب»، جوهری در صحاح اللغة، زبیدی در «تاج العروس» و طریحی در «مجمع البحرین». معانی نهگانه کفر در قرآن آمده است. این واژه که بیش از پانصد بار به شکلها و صیغه های گوناگون در قرآن کریم به کاررفته، با توجه به اشتقاق از معنای کلی لغوی آن در نه معنا استعمال شده است. به تعبیر دیگر می توان همه موارد استعمال آن را در قرآن در نه معنا دسته بندی کرد.
1- انکار اصول دین:
این نوع کفر ویژه ملحدان، زنادقه و مادیون است که به طور کلی منکر ماورای ماده اند. نمونه آیاتی که کفر در آنها بدین معناست، عبارت است از:
«کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم؛ چگونه به خداوند کافر می شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی روحی) بودید، و او شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بار دیگر شما را زنده می کند سپس به سوی او بازگردانده می شوید.» (بقره/ 28) بنابراین، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان آنچه دارید از خداست.
«و مامنعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم کفروا بالله؛ هیچ چیز مانع قبول انفاق های آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز به جا نمی آورند جز با کسالت، و انفاق نمی کنند مگر با کراهت!» (توبه/ 54)
«ان الذین یکفرون بالله و رسله؛ کسانی که خدا و پیامبران او را انکار می کنند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می گویند: «به بعضی ایمان می آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند.» (نساء/ 150)
«اولئک الذین کفروا بایات ربهم و لقائه؛ آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد.» (کهف/ 105)
«و من یکفر بالله و ملائکته و کتبه و رسله والیوم الآخر فقد ضل ضلالا بعیدا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابی که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانی) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعی) بیاورید کسی که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهی دور و درازی افتاده است.» (نساء/ 136)
2- انکار توحید و یگانگی خدا
کفر در این معنا، معادل «شرک» است و شامل همه مشرکان، اعم از ثنویه، قائلانبه تثلیث، بت پرستان و نیز فرقه های مشرک از بین اهل کتاب نیز می باشد.نمونه آیات: «لقد کفرالذین قالوا ان الله ثالث ثلثة؛ آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.» (مائده/ 73)
«لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم؛ آنها که گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند بگو: اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، می آفریند (حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح) و او، بر هر چیزی تواناست.» (مائده/ 17)
3- انکار رسالت حضرت محمد (ص)
این نوع از کفر شامل همه مردم (غیر از مسلمان) حتی پیروان دیگر ادیان آسمانی نیز می شود، که در آیاتی چند مطرح شده است، از جمله:
«ویقول الذین کفروا لست مرسلا؛ آنها که کافر شدند می گویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» (رعد/ 43)
«مایود الذین کفروا من اهل الکتاب و لاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم؛ کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می دهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.» (بقره/ 105)
4- انکار طاغوت
چنین کفری پسندیده و بر هر مؤمنی بایسته است، زیرا لازمه اعتقاد به خداوند (تبارک و تعالی) کفر ورزیدن به دیگر خدایان و شرکای ادعایی و طاغوتهاست؛ چنان که «لا اله» رکن مقدم بر «الا الله» است. به عنوان نمونه: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی؛ در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابراین، کسی که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.» (بقره/ 256)
5- کفران نعمت
کفر بدین معنا در برابر «شکر» و به مفهوم ناسپاسی و به کارگیری نعمت در مسیر ناخشنودی خداوند و ولی نعمت است. نمونه آیات:
«و اذتاذن ربکم لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید؛ و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت خواهد بود.»
«هذا من فضل ربی لیبلونی ءاشکر ام اکفر؛ گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا می آورم یا کفران می کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است.» (نمل/ 40)
«فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی ولاتکفرون؛ پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید.» (بقره/ 152)
«فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع؛ به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید.» (نحل/ 112)
6- ترک فرایض و وظایف دینی
قرآن کریم در برخی موارد، ترک واجب و دستورهای دینی، از قبیل حج را کفر نامیده است، مانند: «ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین؛ و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است.» (آل عمران/ 97)
7- ارتکاب معصیت
قرآن کریم در چندین مورد، اقدام به محرمات و معاصی را کفر خوانده است، مانند جادوگری شیاطین در زمان حضرت سلیمان که منجر به جدایی زن و شوهر از یکدیگر می شد، همچنین جنایات و جرایم بنی اسرائیل، مثل کشتار و آواره کردن مردم بیگناه، اخاذی و امثال آن.
«واتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان ولکن الشیاطین کفروایعلمون الناس السحر؛ و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند.» (بقره/ 102)
«ثم انتم هؤلاء تقتلون انفسکم و تخرجون فریقا منکم من دیارهم تظاهرون علیهم بالاثموالعدوان و ان یاتوکم اساری تفادوهم و هو محرم علیکم اخراجهم افتؤمنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض؛ اما این شما هستید که یکدیگر را می کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک می نمایید (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بسته اید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می دهید و آنان را آزاد می سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید، و به بعضی کافر می شوید؟!» (بقره/ 85)
8- بیزاری و برائت
قرآن کریم در چند مورد واژه کفر را به معنای بیزاری به کار برده است، از آن جمله:
«ثم یوم القیمة یکفر بعضکم ببعض ویلعن بعضکم بعضا و ماویکم النار و مالکم منناصرین؛ (ابراهیم) گفت: شما غیر از خدا بتهایی برای خود انتخاب کرده اید که مایه دوستی و محبت میان شما در زندگی دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری می جویید و یکدیگر را لعن می کنید و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاوری برای شما نخواهد بود!» (عنکبوت/ 25)
«قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انا براؤا منکمو مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا باللهوحده؛ برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا می پرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید.» (ممتحنه/ 4)
«و قال الشیطان لما قضی الامر ان الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم انی کفرتبما اشرکتمون من قبل؛ و شیطان، هنگامی که کار تمام می شود، می گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابراین، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم. مسلما ستمکاران عذاب دردناکی دارند.» (ابراهیم/ 22)
9- کشاورزی
قرآن کریم در یک مورد کفر را به معنای کشت و پنهان کردن بذر در زیر خاک به کار برده و بر کشاورزان نام «کفار» اطلاق کرده است: «اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال والاولادکمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتریه مصفرا؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می برد، سپس خشک می شود به گونه ای که آن را زردرنگ میبینی سپس تبدیل به کاه می شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!» (حدید/ 20)
منـابـع
محمدحسن زمانى- طهارت اهل كتاب و مشركان- فصل دوم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها