تقلید نکردن و نوآوری مسلمانان در علوم مختلف از دیدگاه اندیشمندان

فارسی 4341 نمایش |

همه ی ما می دانیم از آن هنگام که بشر توانست زنجیر تقلید از اقوام و ملل و شخصیت های علمی گذشته را از گردن خود باز کرده و به دور بیندازد، گام در توسعه ی علم و اکتشافات گذاشت و به پیشرفت های محیرالعقول در این میدان توفیق یافت. ما از قرن سوم تا اواخر قرن پنجم هجری با گسیختن جوامع اسلامی از تقلید در دانش، صنعت، هنر و ادب رویاروی می شویم و می بینیم در نتیجه ی این بریدن طناب تقلید و وابستگی به گذشته، چه ارمغان های با ارزشی به جوامع مسلمین تقدیم کرد، از جمله:
آلفرد نورث وایتهد می گوید: «خود بیزانسی ها و مسلمانان تمدن بودند. بدین ترتیب فرهنگ ایشان نیروهای ذاتی خویش را حفظ کرد؛ نیروهایی که با حادثه جویی های مادی و معنوی تقویت می شدند. آنان به تجارت با خاور دور پرداختند و از سمت مغرب، قلمرو خویش را گسترش دادند؛ قوانینی وضع کردند؛ اشکال جدیدی از هنر به وجود آوردند؛ الهیات را به صورت تفسیر بیان داشتند؛ ریاضیات را متحول ساخته و به توسعه و تکمیل دانش پزشکی همت گماردند.»
جرج سارتن می گوید: «شاید مهم ترین و در عین حال نا محسوس ترین خدمت علمی قرون وسطی، ایجاد فکر تجربی بود که رو به ظهور نهاد. رشد این فکر تا اواخر قرن دوازدهم، مدیون کوشش مسلمانان بوده است.»
هم چنین او می گوید: «بیان کمکی که تمدن اسلام به علم کرده است، حتی به صورت مختصر در این کتاب میسر نیست. این کمک منحصر به تجربه ی متون علمی یونان نبود بلکه بسیار بیشتر بود. دانشمندان اسلامی فقط واسطه  و وسیله ی انتقال علم قدیم نبودند، بلکه خود نوآوری به وجود آوردند. آفریدن یک تمدن جدید علمی جهان گیر و بسیار عالی، در مدتی کمتر از دو قرن، چیزی است که می توان از آن یاد کرد، اما نمی توان حق آن را –چنان که در خور است- به جای آورد.»

خانم زیگرید هونکه نیز در کتاب خورشید الله بر مغرب زمین می تابد، (تأثیر فرهنگ اسلام در اروپا) در صفحه ی 401، به همین حقیقت اعتراف نموده و می گوید: «اعراب به وسیله ی تجربه ها و کاوش های علمی خود، آن موادخام را که از یونان گرفته بودند، دگرگون ساخته و وضع جدیدی در علوم ایجاد کردند. در واقع، اعراب (مسلمانان) هستند که راه تجربه را در کاوش های علمی ابتکار کردند.»
همچنین وی در همین صفحه می گوید: «اعراب (مسلمانان) نه تنها تمدن یونانی را از نابودی نجات دادند، بلکه آنان پایه گذاران روش تجربی در شیمی، علوم طبیعی، حساب و جبر، حیوان شناسی، حساب مثلثات و علوم اجتماعی بوده اند. به اضافه اکتشافات و اختراعات فردی در علوم مختلف به وجود آوردند که اغلب آنها دزدیده شده و به دیگران نسبت داده شده است.»

نمونه ای از شکوفایی حیرت انگیز علم و فرهنگ هدف دار در اسلام
پی یر روسو می گوید: «سه قرن از رحلت پیامبر اسلام نگذشته، شهر قرطبه با یک میلیون جمعیت، دارای هشتاد مدرسه ی عمومی –تقریبا دانشکده به اصطلاح امروزی- و کتابخانه ای شامل 60/000 مجلد کتاب به زبان عربی و زبان علمی جهان شده بود.»
از این جا، نظری به نمونه ای از کتابخانه هایی که مسلمانان به وجود آورده اند، بیندازیم:
1- کتابخانه ی رصدخانه ی مراغه به وسیله ی خواجه نصیر طوسی 400/000 جلد
2- کتابخانه ی نجف در قرن دهم میلادی (تقریبا زمان شیخ طوسی) 40/000 جلد
3- در زمان خلفای بغداد، کتابخانه ی یکی از امراء، 100/000 جلد
4- کتابخانه ی عزیزی خلیفه ی قاهره، 1/600/000 جلد که تعداد 6500 جلد آن در ریاضیات و 18000 جلد آن در فلسفه بوده است. پس از آن که پسرش به جایش نشست در توسعه ی این کتابخانه بسیار کوشید و 18 سالن برای مطالعه در نزدیکی آن کتابخانه به وجود آورد.
همچنین وزرا و رجال دولت در جمع آوری کتاب و ایجاد کتابخانه ها برای استفاده دانش پژوهان نقش بزرگی داشته اند. از آن جمله: مهلبی در موقع وفاتش (سال 963 میلادی) کتابخانه ای به تعداد 170/000 جلد از خود به یادگار گذاشت. همکار جوان مهلبی به نام صاحب بن عباد تعداد 206/000 جلد و یکی از قضات صاحب بن عباد، بیش از یکصد هزار جلد کتاب در کتابخانه ی خود جمع کرده بود. البته این ارقام تقریبی است.
در قاهره، صدها کتابدار مشغول به کار بودند و دو کتابخانه ی آن 2/200/000 جلد کتاب داشت.
در سال 891 میلادی، در بغداد یکصد کتابخانه وجود داشت.»

زیگرید هونکه در این باره می گوید: «در کتابخانه ی یکی از خلفای مصر، یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب موجود بود که تعداد 6هزار مجلد کتاب فقط درباره ی ریاضیات و تعداد هجده هزار مجلد کتاب فقط درباره ی فلسفه بود.
بنا به نوشته ی پی یر روسو: «تعداد ششصد هزار مجلد کتاب در کتابخانه ی قرطبه (اندلس-اسپانیا) از نقاط مختلف دنیا جمع آوری شده بود.»
برتراند راسل که کاری با مذهب ندارد و درباره ی مذهب به نوعی حساسیت دچار است، جملاتی بدین مضمون بر قلم جاری ساخته است: «اگر در قرون وسطی علم گرایی مسلمانان نبود، قطعا علم سقوط می کرد.»
در این مساله رجوع شود به رساله ای از علامه محمدتقی جعفری به نام علم از دیدگاه اسلام.
بنابر آنچه گذشت، اگر مسلمن زنجیر تقلید و تبعیت از گذشتگان را از گردن خود باز نمی کردند، سرنوشت علم سقوط حتمی و یا نامعلوم بود.
آیاتی در قرآن کریم این اصل را مورد تأکید قرار می دهد که بعضی از آنها را در بحث گذشته آوردیم. یکی دیگر از آیاتی که تکلیف انسان ها را در رابطه با گذشتگان تعیین می کند، در سوره ی بقره است که خداوند می فرماید: «تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم؛ آن امتی بود که در گذشته است و برای اوست آنچه که اندوخته، و برای شما آن خواهد بود که اندوخته اید.» (بقره/ 134 و 141)

منـابـع

محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 72-76

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها